به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیوبازرسان مرغ به دروازه مدرسه می رسند، که اکنون بیشتر هفته هاست، دختران بزرگتر این تمرین را می دانند. آنها از کلاسهایشان دور میشوند، به سمت اتاقی کپکآلود میروند و دقایقی طولانی با هم جمع میشوند که گاهی اوقات به ساعتها طول میکشد، به این امید که توسط مردانی که میخواهند آنها را در خانه ببندند، کشف نشوند.
طالبان تحصیل متوسطه را برای دختران ممنوع کرده است، که تنها ممنوعیت تحصیل بر اساس جنسیت در جهان است.
یک سال پس از خروج نیروهای آمریکایی و تسلط گروه شبه نظامی بر کشور، یادگیری جبر اکنون یک عمل غیرقانونی مقاومت است. نوجوانانی که باید نگران معادلات پیچیده، دستور زبان انگلیسی یا شعر فارسی باشند، باید ببینند که اگر در کلاس درس پیدا شوند چه اتفاقی میافتد.
آرزو* مدیر یکی از مکاتب کابل که تصمیم گرفت درهای خود را به روی دختران دبیرستانی به رغم ممنوعیت باز نگه دارد، گفت: “من متوجه تغییرات زیادی در دانش آموزان خود شده ام.”
از نظر روانی آنها همیشه تحت استرس هستند، من می توانم در چشمان و رفتار آنها ببینم. آنها قبلاً با انرژی و هیجان فراوان می آمدند. اکنون آنها هرگز مطمئن نیستند که آیا این آخرین روز کلاس آنها خواهد بود یا خیر. می توانید ببینید که چگونه شکسته شده اند.»
برخی از بازرسی ها ساعت ها طول می کشد و ترس از بین می رود. حتی دختران کوچکتر (که اجازه ورود به مدرسه را دارند) تحت تأثیر قرار می گیرند. وقتی می گوییم طالبان می آیند و دختران بزرگتر باید پنهان شوند، دختران کلاس سوم و چهارم شروع به گریه می کنند.
مقامات طالبان مدعی هستند که این ممنوعیت موقتی است و به دلایل مختلف به نیاز به تغییر امنیت، یونیفورم، معلمان، ساختمان ها یا برنامه درسی اشاره می کنند. اما بسیاری از افغانها آخرین باری را که این گروه افغانستان را تحت کنترل داشت، به یاد میآورند، زمانی که تعطیلی «موقت» مدارس دخترانه در تمام مدت حکومت شش ساله آنها ادامه داشت.
بنابراین، هنگامی که دختران به افسردگی فرو رفتند، رؤیاهای آنها برای تبدیل شدن به پزشک، خلبان، مهندس، معلم، هنرمندان، زنان و مردان در سراسر افغانستان شروع به مبارزه کردند.
جواد*، که یک مدرسه خصوصی را مدیریت می کند که تصمیم به بازگشایی کلاس های متوسطه دارد، گفت: «به مادرم گفتم که این ایده را دارم که کلاس ها را برای دختران دبیرستانی بازگشایی کنم، و از او پرسیدم که نظرش چیست.
او از من پرسید، اگر شما را کشف کنند، شما را خواهند کشت؟ به او گفتم نه، احتمالاً مرا می زنند. بنابراین او گفت: “این کار را انجام بده، یک سیلی را در یک یا دو ساعت فراموش می کنی.”
“مدارس مخفی” در سراسر کشور به وجود آمده اند، به همان اندازه که مربیان آنها را اداره می کنند. برخی از آنها کلاسهای آنلاین هستند، اگرچه فقط با تلفنهای هوشمند و دسترسی به دادهها میتوانند به اقلیت افغانها دسترسی پیدا کنند.
برخی مدارس خصوصی هستند و مانند گذشته کار می کنند، جدا از سایه طولانی ترس. برخی دیگر، تلاشهای بداههتری هستند که بیشتر برای حفظ روحیه و تحصیل دختران به امید بازگشایی مدارس طراحی شدهاند تا جایگزینی برای آموزش رسمی.
تلاش های بداهه
مهدیه*، که مدرسه ای برای تدریس کلاس های کلاس هفتم در مسجدی نزدیک به خانه نیمه روستایی خود در نزدیکی مرکز استان راه اندازی کرد، گفت: «در ابتدا همه له و ناامید بودند و حتی می پرسیدند که هدف از مطالعه چیست. .
انجنیری که به تازگی در یکی از بهترین دانشگاه های افغانستان فارغ التحصیل شده است. اما او شانس کمی برای اجازه بازگشت می بیند.
وی افزود: «برخی پستها در برخی وزارتخانهها هنوز برای زنان باز است، اما در زمینه مهندسی، بسیاری از کارهای ما در میدان است و طالبان به شدت با زنان مخالف هستند. تمام من [female] همکلاسی ها بیکار هستند، کاری برای آنها وجود ندارد.»
بنابراین در حالی که او انگلیسی می خواند و به دنبال بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی در کشور دیگری بود، تصمیم گرفت به دختران محلی آموزش دهد.
او با یک مسجد مذاکره کرد تا کلاسها را در آنجا برگزار کند – او از یک جامعه شیعه است که در دو دهه گذشته مشتاقانه از آموزش دختران حمایت کرده است – و از یک NGO به نام شهماما که کتابهای درسی و لوازم التحریر تهیه میکند و در حال پرورش است حمایت عملی دریافت کرد. بودجه برای پرداخت کمک هزینه اندک به معلمان.
مهدیه گفت: “من به عنوان یک داوطلب این کار را انجام می دهم تا از دختران حمایت کنم و به آینده آنها امیدوار باشم و دختران نیز به من امید می دهند.”
در یک بعدازظهر اخیر، دانشآموزان او در گرمای بعدازظهر دو به دو در میان مزارع لغزیدند، کتابهایی در دست مانند دخترانی که در هر کشور دیگری به مدرسه میروند. وقتی متوجه شدند که غریبه ای در حال تماشا است، سرعت را جمع کردند و داخل مسجد رفتند.
این گروه شامل یک دختر است که در چند هفته پس از اتمام کلاس یازدهم در زمان سقوط دولت قبلی، سه دختر در کلاس نهم، 11 نفر در کلاس هشتم و شش نفر در کلاس هفتم بودند.
ظریف* که دو سال به عقب برگشته است، می گوید: «البته گاهی اوقات ما از برگشتن به کلاس هفتم احساس بدی می کنیم، اما بهتر از این است که در خانه بنشینیم و هیچ کاری نکنیم. ما میتوانیم با همکلاسیهایمان ملاقات کنیم و درسهایمان را اصلاح کنیم.»
مهدیه روزی یک ساعت یک موضوع را تدریس می کند، اما تکالیفی را برای دختران در ساعات طولانی در خانه به خود اختصاص می دهد، در حالی که فکر کردن به چیزهایی که از دست رفته آسان است. او هر جلسه را با یک سخنرانی انگیزشی شروع و به پایان می رساند.
هر روز که شروع می کنیم و به پایان می رسیم، کمی با آنها صحبت می کنم و سعی می کنم با پیام هایی مانند “دانش هدر نمی رود” به آنها انگیزه بدهم. من به آنها می گویم که اینجا هستم تا به شما آموزش دهم و از شما حمایت کنم، شما باید امیدوار بمانید، از فرصت های خود استفاده کنید.
سرپیچی و سازش
مدارسی مانند مدرسه مهدیه در زمانهای تیره و تار، چراغهای امید هستند و بسیاری از دانشآموزان آنها مملو از سرپیچی فوقالعاده از مردان مسلحی هستند که تحصیلات خود را کوتاه کردهاند.
اگر طالبان جلوی من را بگیرد، من استدلال خود را آماده کرده ام. حسنت*، دانش آموز کلاس هفتم می گوید: «تو درس نخوانده ای، پس تو اینطوری، من باید درس بخوانم تا مثل من نباشم».
اما سازش هایی که بسیاری از دختران و معلمان انجام داده اند – تکرار نمرات، پنهان شدن از بازرسان، بلعیدن از دست دادن شغل خود – نشان می دهد که چه مقدار از زنان افغانستان توسط حاکمان جدید آن ربوده شده است.
و بسیاری از بزرگسالانی که این مدارس را اداره می کنند، می ترسند که به دلیل فشارهای مالی و رسمی، کار آنها به طور نامحدود ادامه پیدا نکند.
کلاس های غیرقانونی رویاهای دختران را در آخرین باری که طالبان در قدرت بودند زنده نگه داشت. کسانی که از طالبان برای تحصیل سرپیچی کردند، می توان به زهرا جویا، روزنامه نگار، که به عنوان یکی از زنان سال مجله تایم در سال 2022 نامگذاری شد، و شبانه بسیج راسخ، معلم و ستون نویس واشنگتن پست اشاره کرد.
آنها بیشتر در دوران حکومت طالبان با لباس پسرانه به مکتب ابتدایی می رفتند. پنهان کردن دانشآموزان دختر مسنتر بسیار سختتر است، و جواد خود را برای روزی آماده میکند که دختران در کلاس کشف شوند یا مخفیگاهشان آشکار شود.
شاید بتوانم این شغل پرخطر را برای یک یا دو سال ادامه دهم، اما ممکن است دستگیر شوم، و وقتی این کار را کردم، چه اتفاقی برای آنها می افتد؟ او گفت. روزی که مرا مجبور کنند واقعاً دختران را ممنوع کنند، مدرسه را می بندم و کشور را ترک می کنم.
حتی اگر مقامات تصمیم بگیرند چشم خود را بر روی برخی مدارس ببندند – و آنها حداقل به یک زنجیره خصوصی معتبر مجوز ضمنی برای باز نگه داشتن برخی از شعبه های آن در خارج از پایتخت داده اند – یک بحران مالی به وجود می آید.
مدارس مخفی همه به بودجه خصوصی نیاز دارند، و در حالی که برخی از آنها از NGOها تامین می شود، اکثر آنها به هزینه ها متکی هستند. اقتصاد افغانستان در حال فروپاشی است و انتظار میرود که حدود یک سوم کاهش یابد، و بسیاری از خانوادهها در تلاش هستند تا پولی برای مکتب پیدا کنند، حتی زمانی که در اولویت است.
وضعیت مالی مدرسه از زمان طالبان بسیار بد است. شاگردان ماهیانه 1500 تا 4000 افغانی (14 تا 36 پوند) می پرداختند، اما بیشتر آن خانواده ها آنجا را ترک کردند. ما اکنون شاگردان جدید داریم، اما آنها نمی توانند بیشتر از 500 تا 2000 در ماه هزینه کنند.
او افزود: “ما مجبور شدیم هزینه های بسیار پایینی ارائه دهیم، زیرا هیچ کس پول زیادی در خانه ندارد و ما برخی از یتیم ها را رایگان آموزش می دهیم.” مدیر مدرسه دیگری که هنوز کلاسهای دبیرستان دخترانه را ارائه میکند، گفت که او تحت محاصره درخواستها برای هزینههای ارزانتر بود، اما از قبل با ضرر کار میکرد.
فشار والدین
جواد پس از اینکه مادران و پدران از او التماس کردند که کمک کند، تصمیم گرفت کلاس ها را دوباره شروع کند. «همه خانواده ها می آمدند تا در مورد دخترانشان بپرسند. گفتند: پسرهای ما می آیند، اما دختران ما چطور؟
یکی از پدرها، که دختر 10 ساله اش که چیزی شبیه اعجوبه است، به تازگی در کلاس هفتم در آنجا ثبت نام کرده است، گفت: “آموزش همه چیز است.” هر بار که دخترانی را می دید که از ساختمانی بیرون می آمدند و کتاب حمل می کردند، مدرسه را با جسارت پرسیدن در مورد کلاس ها پیدا کرد.
“البته من برای من و او نگرانی هایی دارم، اما می خواهم دخترانم به آرزوهایشان برسند، نمی خواهم آنها فقط “خاله” شوند، تمام روز در خانه بنشینند و فقط از شوهرشان پول بخواهند.
در مدرسه نیمه روستایی مهدیه، کمتر از یک چهارم دختران مادرانی دارند که می توانستند به مدرسه بروند و کمتر از نیمی از آنها پدرانی باسواد دارند.
مرسل* که ازدواج کرده و تحت حمایت همسرش است، گفت: «آنها در زندگی مشکلات زیادی دارند، بنابراین همیشه به ما انگیزه میدهند و میگویند مثل ما نباش». “قبل از دادن هر دارویی به خواهر و برادر کوچکترم، باید برچسب و دوز آن را برای آنها بخوانم.”
طالبان به طور ضمنی به فشار والدین برای آموزش اذعان کرده اند و به مدارس در تعداد انگشت شماری از ولایات از جمله شمال بلخ و جنوب زابل اجازه می دهند باز بمانند.
امیدها مبنی بر اینکه دولت ممکن است مسیر ملی خود را تغییر دهد بارها و بارها از بین رفته است، ابتدا در ماه مارس زمانی که دختران به مدرسه فراخوانده شدند و سپس به محض رسیدن به کلاس های درس، دوباره به خانه دستور دادند.
اخیراً، انتظار می رفت که یک گردهمایی ملی روحانیون برای حمایت از تحصیل دختران، اما تنها با اشاره مبهم به حقوق زنان به پایان رسید. منابع مرتبط با رهبری طالبان می گویند که تندروهایی که مخالف تحصیل دختران هستند در حال حاضر دست برتر را دارند، بنابراین دختران افغان باید مخفیانه به تحصیل ادامه دهند و مردان و زنان افغان برای کمک به آنها باید قانون را زیر پا بگذارند.
من پیر نیستم، اما خطوط روی پیشانی ام وجود دارد. شکل ظاهری دخترها من را گاهی بسیار غمگین می کند، مثل اینکه می خواهم گریه کنم.» جواد، که در حال جمع آوری کمک های مالی برای یک درمانگر برای دانش آموزان است، گفت. با خودم فکر می کنم که چرا باید شما را از دولت خود پنهان کنم.
* تمام اسامی و برخی مشخصات هویتی برای محافظت از دختران و مدارس آنها تغییر کرده است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.