به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
بویژگی شارلوت سیلینگ، که تصاویری بزرگ از یک حماسه گسترده را با ناراحتی روانشناختی یک قطعه مجلسی به ارمغان میآورد، میراث ملکه مارگریت دانمارک را بررسی میکند، حاکمی رویایی که میانجی اتحادیه تاریخی کالمار بود که – برای اولین بار – نروژ، سوئد و دانمارک را متحد کرد. در برابر تهدید تهاجم آلمان
اما دوران سلطنت او معمایی عجیب و غریب در منطقه اسکاندیناوی نیز مشاهده کرد که قلب تپنده احساسی این فیلم باشکوه را تشکیل می دهد. در آستانه نامزدی پسر خوانده مارگرت، اریک (مورتن هی اندرسن) و پرنسس فیلیپا (دیانا مارتینووا)، دختر هنری چهارم انگلستان، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه پسر بیولوژیکی ملکه، پادشاه اولاف (جاکوب اوفتبرو) از مرده بازگشته است. این ورود ناگهانی نه تنها ائتلافهای سیاسی نابسامان را برانگیخت، بلکه مارگرت معمولاً رواقی را نیز در وضعیتی مضطرب قرار داد. از آنجایی که هنگام مرگ اولاف در کنار او نبود، اندوه مادرانه او را تشویق کرد که باور کند اولاف زنده مانده است. از سوی دیگر، عقلانیت سلطنتی او این سوال را مطرح میکرد که آیا او صرفاً یک شیاد است که به آستان او فرستاده شده بود تا اتحاد مورد نظر با انگلیس را مختل کند.
بیشتر این طناب کشی احساسی در ترکیب بندی های داخلی با نور اتمسفری اجرا می شود که حسی کلاسیک و نقاشی را القا می کند. چیزی که فیلم را از یک درام دورهای بینظیر ارتقا میدهد، بازی استادانه کمرنگترترین دیرهولم در نقش ملکه عذابکش است. مارگرت او نیازی به فریاد زدن و گریه کردن برای انتقال آشفتگی خود ندارد. یک نگاه صرف کافی است تا معضل قرار دادن نیازهای جمعی بر خواسته های شخصی را بیان کند. در حالی که طرح داستان گاهی مملو از دسیسههای کاخ است، این مطالعه شخصیتهای نافذ، ظرافت معاصری را به همراه دارد، زیرا دربرگیرنده انتخابهای دشواری است که یک رهبر زن باید در دنیایی که تحت کنترل مردسالارانه است، انجام دهد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.