به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
بدر روزهایی که هنوز به آنها کمدین میگفتند، یک کمدین مسنتر رو به جوانتر میکند و میگوید: «شخصیت شما چیست؟» زن جوان گیج شده است. او می گوید باب هوپ و لنی بروس شخصیتی ندارند. آنها فقط اجازه دارند مثل خودشان بامزه باشند، پس چرا او اینطور نیست؟ سوفی لنون، یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای «خانم مایزل شگفتانگیز»، میگوید: «آنها دیک دارند».
در نمایش موفق آمازون – که در دهه 50 و 60 نیویورک اتفاق می افتد – میج مایزل استعداد خود را به عنوان یک استندآپ کشف می کند. او یک کمدی تصادفی است که یک شب در یک کلوپ گرینویچ ویلیج، مست و عصبانی و اعترافکننده روی صحنه میرود، پس از اینکه شوهرش او را برای منشی خود ترک میکند. در آن زمان، واقعاً تنها یک استندآپ اصلی زن وجود دارد: لنون، که شخصیتش شخصیت یک زن خانهدار کوئینز است، با گردگیر پر، کت و شلوار چاق و عبارت جذاب رنده. Maisel، با مجموعه تکان دهنده و برقی خود – که با دستگیری او به پایان می رسد – نشان دهنده سبک جدیدی از کمدی است، به ویژه برای زنان.
لنون و میزل را به کمیکهای واقعی فیلیس دیلر و جوآن ریورز تشبیه کردهاند (خالق سریال، امی شرمن-پالادینو، میگوید میزل بیشتر ترکیبی از افراد زیادی است، از جمله پدرش که یک استندآپ بود). وقتی جین لینچ، بازیگر نقش لنون، فیلمنامه را خواند، به دیلر فکر کرد که کارش کاریکاتوری از یک زن خانه دار دهه 50 بود. افراد دیگری مانند بل بارت، رستی وارن و مامان مابلی نیز حضور داشتند. در سال 1939، مابلی، که از پیست وودویل سیاه آمده بود، اولین کمیک زنی شد که در هارلم آپولو اجرا کرد (در فصل سوم Maisel، مابلی با بازی واندا سایکس در آنجا اجرا میشود). مابلی شخصیت مادربزرگ خانهداری داشت، اما نسبت به دیلر تندخوتر بود، عمل او با تعصبات جنسیتی و نژادی مواجه بود. این دیلر بود که اولین سوپراستار کمیک زن شد.
لینچ میگوید: «برای شکستن، باید مطالبی در اختیار داشت که با مردان صحبت میکرد، زیرا صاحبان باشگاه، تهیهکنندگان تلویزیون و مجریان شب آخر مرد بودند. شما مطالب خود را به چیزهایی که آنها فکر می کنند خنده دار است ارائه می دهید – و چیزی که مردان دوست دارند وقتی به آنها اشاره می کند. تو برو، “من نمیتونم دوست پسر بگیرم چون زشتم” و همین جا تهدید نمیکنی. شما تقریباً یکی از آن پسرها هستید، زیرا آنها نمی خواهند با شما به رختخواب بروند.” شخصیت لینچ با اشاره به زیبایی او این مشکل را برای مایزل توضیح می دهد. او می گوید: «مردها نمی خواهند به شما بخندند. «آنها میخواهند تو را لعنت کنند. شما نمی توانید به آنجا بروید و یک زن باشید. شما باید یک “چیز” باشید.”
بینندگان مدرن میتوانند فوراً مطالب مایزل را در مورد رابطه جنسی و چالشهای مادری، و همچنین فحشهای دشنامدهندهاش، که همه در گفتگوهای بهروز ارائه میشوند، هماهنگ کنند. ییل کوهن، نویسنده کتاب ما کشتیم: ظهور زنان در کمدی آمریکایی، اشاره میکند که این یک رکورد تاریخی نیست. او میگوید: «فکر میکنم جنبهای از کمدی و دیدگاه او وجود دارد که بسیار مدرن است و در آن دوره زمانی به کسی تحمیل میشود.» در حالی که در آن زمان، کمیک هایی که موفق شدند، مانند دیلر و ریورز، «لزوماً از کلیشه های زنانه سرپیچی نمی کردند. جوآن ریورز در مورد شوهردار شدن شوخی می کرد.
در واقع، چند سال پس از اولین حضور Maisel میگذرد که کمیکهای روشنفکرانهتر و خرابکارانهتر مانند لیلی تاملین شروع به کار میکنند. زنان دیگری هم بودند که رفتارشان متکی به عدم اعتماد به نفس کمیک نبود، مانند الین می، اما او در حال پیشرفت بود، نه ایستاده. دیلر به کوهن گفت که او یک لباس گونی پوشیده است تا حدی به این دلیل که خنده دار به نظر رسیدن بخشی از این عمل بود، اما همچنین “به این دلیل که من چهره فوق العاده ای داشتم”. کوهن میگوید: «مدتها تنش بین ظاهر زنان و حس شوخ طبعی آنها وجود دارد – این ایده که یک زن بامزه نمیتواند زیبا باشد.»
ریورز با لباس کوکتل مشکی و مرواریدهایش تا حدودی این موضوع را به چالش کشید. کوهن در کتابش مروری بر اقدام اولیه ریورز در سال 1963 نقل میکند: «کمیکهای زنانه معمولاً ترسناکهایی هستند که برای خنده از خود سکس میکنند. اما دوشیزه آر به وضوح – و بدون تغییر – یک دختر باقی می ماند. اما، کوهن اشاره میکند، ریورز زیبایی متعارفی مانند Maisel نبود. او به ظاهرش اهمیت می داد و از آن در کمدی خود استفاده کرد، اما این به معنای تنش نیست. [between being beautiful and funny] آنجا نبود.»
کوهن اضافه می کند که یهودی بودن خانم مایزل «بی ربط نیست». بسیاری از مشهورترین زنان کمدی از دهه 1960 به بعد یهودی بودند. توجه به این نکته مهم است که این زنان نماد زنانگی Wasp در نظر گرفته نمی شدند. آنها بخشی از یک اقلیت قومی در نظر گرفته می شدند و به طور معمول زیبا نبودند. به عنوان مثال، کریستوفر هیچنز در مقاله بدنام خود چرا زنان خنده دار نیستند، زنان یهودی را استثنایی از این قاعده می دانستند که زنان خنده دار نیستند. و این همیشه یک تعریف و تمجید نبود.»
در دهه 60، تروا سیلورمن – که به نوشتن برای نمایش مندی مور ادامه داد اما برای جانی کارسون رد شد زیرا او یک زن بود – در حال نوشتن طرح برای Upstairs at the Downstairs، کلوپ شبانه نیویورک بود که بسیاری از کمیک ها و نوازندگان در آنجا شروع به کار کردند. مشاغل او میگوید: «با بررسیهای موضعی، هیچکس اهمیتی نمیداد که مرد باشد یا زن. بیشتر فضای کاباره بود. آن نوع تبعیض جنسیتی که با ایستادن وجود داشت وجود نداشت. انجام طرح های من برای یک زن چندان غیرعادی نبود.»
سیلورمن و ریورز با هم دوست شدند. سیلورمن می گوید: «جوان از همان ابتدا بسیار جاه طلب بود. او کاملاً با همه عوامل در تماس بود و آنها عادت نداشتند یک کمدین زن را رزرو کنند. مردم می گفتند “خب…” و نماینده او می گفت “او را برای یک شب امتحان کن” زیرا می دانستند که این به معنای رزرو او برای یک هفته است.” مخاطبان اولیه ریورز چگونه بودند؟ “آنها فکر می کنند، “او آنجا چه کار می کند؟ او باید در خانه باشد و املت یا هر چیز دیگری را هم بزند. اما اون خیلی دوست داشتنی بود مردان بلافاصله او را دوست داشتند، زیرا او بسیار زیبا بود، حتی اگر او مدام شکایت می کرد که اینطور نیست.
سیلورمن میگوید که عمل او کاملاً از دیدگاه زنانه بود. او در مورد این صحبت کرد که زن بودن چگونه است، یک زن مجرد در حالی که دیگران “کار درست” را انجام می دهند. او در مورد احساس حقارت، تا حدودی غیرجذاب بودن صحبت میکرد، این که نه تنها در دنیایی که مردسالار است، بلکه در حد بقیه زنان نیست. اما هرچیزی که از نداشتنش شکایت کرد، البته که داشت.» سیلورمن میگوید که در پایین انداختن خود، «به نوعی میدانست که دوستداشتنیتر خواهد بود».
رابین تایلر در دهه 60 با شریک زندگی خود پتی هریسون در یک بازی دوگانه حضور داشت. او می گوید: «طنز تهاجمی ترین رسانه ای است که وجود دارد. «تنها راهی که به زنان اجازه داده شد پرخاشگر باشند، زمانی است که آن را به سمت خود برگردانند. بنابراین شما فیلیس دیلر و جوآن ریورز را با «من به اندازه کافی زیبا نیستم» دارید. دیلر به کوهن گفت: «لیبرهای زنان از کاری که من انجام میدادم متنفر بودند. آنها از تحقیر من خوششان نمی آمد.»
هریسون و تایلر شروع کرده بودند به شوخی در مورد چیزهایی مانند اندازه سوتین، اما پس از آن فمینیسم موج دوم آغاز شد. آنها کتاب بتی فریدان را در سال 1963 به نام راز زنانه خواندند و احساس کردند که یک زنگ بیدارباش است. تایلر ادامه میدهد: «ما گفتیم، چرا با خودمان شوخی میکنیم؟»، تایلر ادامه میدهد، زنان از «آنچه که ما فکر میکردیم خندهدار است، سؤال میکردند. من و پتی آن را چرخاندیم و «شوهرم را بگیر» و «من حسادت آلت تناسلی ندارم – من ۱۲ تا در خانه در کشو دارم.» انجام دادیم. به مردان تمام کاری که ما انجام دادیم این بود که همان مواد را برداشتیم [male comics were doing about women] و آن را به مردان تبدیل کنید.»
تایلر از The Marvelous Mrs Maisel لذت می برد، سریالی که به تازگی چهارمین سری خود را آغاز کرده است، به ویژه به این دلیل که بازتاب بخشی از حرفه خود اوست، به ویژه زمانی که میزل و خانواده اش برای تعطیلات به کوه های Catskill می روند، جایی که استراحتگاه های محبوب خانواده های مرفه یهودی را به خود جذب کردند. «من قبلاً به عنوان خواننده در «کمربند بورشت» اجرا میکردم. کمیکهای آنجا، من آنها را دوست داشتم، همه کمیکهای یهودی را، اما هنوز هم جنسیتگرا بودند.»
مانند Maisel، هریسون و تایلر برای سربازان آمریکایی اجرا کردند، اما، جای تعجب نیست، عمل فمینیستی آنها به اندازه مطالب خنده دار – اما بسیار زنانه – Maisel پایین نیامد. در یک تور کمدی در نیوزلند، تایلر میگوید مردی که آنها را برای یک کنسرت رزرو کرده بود به قدری عصبانی بود که آنها زنان حاضر در تماشاگران خود را تشویق میکردند تا جنبشهای آزادیبخش را سازماندهی کنند، او به سمت آنها شلیک کرد. ما خیلی ها را آزار دادیم زیرا نه تنها روی صحنه خنده دار بودیم، بلکه فعالانی خارج از صحنه بودیم. و هرگز ندیده بودند که زنان از کمدی به عنوان سلاح استفاده کنند.»
آنها بیشتر در کالج بازی می کردند، نه باشگاه. «چرا میخواهیم در باشگاههایی که در آنها بازی میکردیم برای تماشاگران جنسیتگرا بازی کنیم؟ ما هرگز در وگاس قرار نداشتیم.» در دهه 70، زمانی که برای ساخت تلویزیون به آنها نزدیک شد، سعی کردند بیشتر به جریان اصلی بروند، اما مناسب نبودند. تایلر به یاد می آورد که فرد سیلورمن، مدیر تاثیرگذار تلویزیون با او تماس گرفت. ما گفتیم، ما لزبین هستیم. او گفت: “اشکالی ندارد. فقط به کسی نگو. آنها سعی می کردند ما را وادار کنند طرح های احمقانه ای از زنان احمق انجام دهیم و ما از آن متنفریم. با ما چهار خلبان درست کردند و نشد. ما نه تنها زنان پرخاشگر بودیم، بلکه لزبینها نیز پرخاشگر بودیم، بنابراین این واقعاً خیلی زیاد بود.»
او میگوید تلویزیون مانند یک امتداد مدار کمدی بود. “این فقط جنسیت گرایی نبود. آنها باید ما را خنثی می کردند.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.