به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مikel Arteta بسیار شدید است. این خیلی خیلی سریع در طول قسمت های اولیه همه یا هیچ: آرسنال – مستند پرواز روی دیوار آمازون از فصل 2021-2022 باشگاه کاملاً واضح می شود. صحبت های تیم او مرگ و زندگی است: حریفان آنجا هستند که باید کشته شوند، ناراضی ها فریاد می زنند. او از رختکن استادیوم امارات در نیمه وقت و قبل از فرستادن تیم به بیرون برای رویارویی با چلسی میخواهد: «هر اتفاقی بیفتد، من نمیخواهم یک بازیکن لعنتی شکایت کند، یک بازیکن لعنتی راه برود».
از شدت او کاسته نمی شود وقتی که من روبروی او نشستم، روی نیمکت پیک نیک بیرون مرکز تمرینی آرسنال لندن کولنی، قبل از انتشار مستند. آرتتا میگوید: «این کسی هستم که هستم.
شور و اشتیاق من به این بازی، برای این باشگاه، چیزی است که آن احساسات و آن سطح مشارکت و آن میل و گرسنگی را برای بهترین بودن و پیشرفت در همه زمان ها هدایت می کند.
آرتتا 40 ساله محور اصلی آخرین سریال واقعیت-مستند آمازون است. دیگران با کمان های تک قسمتی وارد و خارج می شوند، اما روایت او واضح ترین خط را ارائه می دهد: آیا جوان ترین سرمربی لیگ می تواند جوان ترین تیم خود را از پایین ترین سطح به ارتفاعات غیرممکن هدایت کند؟
پاسخ: به نوعی.
پس از شکست در سه بازی اول، آرسنال پنجم شد، در مکان های لیگ اروپا، بالاتر از هشتم دو فصل قبل، اما آنها این کار را پس از واگذاری یک موقعیت فرماندهی برای چهارمین جایگاه بسیار ارزنده لیگ قهرمانان به تاتنهام انجام دادند. اکثر هواداران آرسنال (که من یکی از آنها هستم) موافق هستند که فصل نشان دهنده پیشرفت ثابت در داخل و خارج از زمین بود، اگر نه یک پیروزی پر طنین. در مورد مدیر، او بسیاری از منتقدان خود را ساکت کرد.
او می گوید: «من از مردم نمی خواهم که مرا دوست داشته باشند یا دوستم داشته باشند. “این چیزی است که من هستم. این انتخاب آنهاست. و انتخاب من همیشه این است که سعی کنم خودم باشم و فردی با ارزش هایی باشم که با آنها بزرگ شده ام.”
تصویر از خود اهمیت چندانی ندارد. اینطور نیست [concern me] اما این به عزیزان من مربوط می شود و بدیهی است که همه دوست دارند مورد پسند واقع شوند. اما چیزی که تضمین میکنم خواهید دید این است که من کی هستم و نه تنها من، در مورد اینکه ما به عنوان یک باشگاه چه کسی هستیم، که مهمترین چیز است، بسیار مهمتر از من، و این تصور، امیدوارم مثبت باشد. این من را خیلی بیشتر از شخصی من نگران می کند.»
گاهی اوقات گفتگوی ما شبیه به ادامه مجموعه است: نگاهی به پشت پرده که توسط باشگاه مدیریت می شود و با دقت سرپرستی می شود. او مهربان و مودب است، اما مراقب است. مدت کوتاهی قبل از انجام مصاحبه، زمان مصاحبه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. حتی اطمینان من مبنی بر اینکه دارنده بلیت فصل آرسنال هستم نمی تواند او را متقاعد کند که بماند و باز شود. شاید از خجالت باشد. شاید یک بی اعتمادی عمومی نسبت به رسانه ها (او مرتباً خصومت رسانه ها نسبت به او را در طول سریال برجسته می کند).
ترس آرتتا با توجه به شدت انتقاداتی که در فصل گذشته دریافت کرد، احتمالا قابل درک است. شروع تکان دهنده آرسنال در آن به خوبی مستند شده است: با شایستگی از برنتفورد، چلسی و منچسترسیتی شکست خورد. صفر امتیاز و صفر هدف؛ انتهای لیگ نارضایتی به اوج خود رسید که تعدادی از هواداران پس از بازی چلسی با سرمربی در ماشینش روبرو شدند.
اگر آرتتا نسبت به کسانی که با صدای بلند او را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند، رنجش دائمی دارد، آن را نشان نمیدهد. “خب، آنها احساسات خود را بیان می کنند [when] ما در مسابقات فوتبال شکست می خوریم و اینجا هستیم تا پیروز شویم و هرگز نباید این را فراموش کنیم. ما می توانیم بهترین نیت را داشته باشیم اما شما باید در مسابقات فوتبال پیروز شوید. و وقتی به عنوان یک مدیر نباشید، اخراج می شوید. به همین سادگی و به همین سادگی است.»
این پاسخی طفرهآمیز است، اما او حداقل در مورد هوادارانی مانند من که در طول فصل به او ایمان داشتند و باشگاه دوباره احیا شد، مستقیمتر است. من بسیار سپاسگزارم که اکنون آنها خوشحال هستند که ما با هم به این سفر ادامه می دهیم، زیرا بدون حامیان ما معنایی ندارد که ما چه می کنیم.
“یکی از بزرگترین مسئولیت های ما – و [it’s a] چیز زیبا این است که مردم را خوشحال کنید و از لحظات خاصی در زندگی خود لذت ببرید. و ما مسئول آن هستیم، و این یک فشار بزرگ است، اما در عین حال داشتن قدرتی باورنکردنی است.»
پس از سه شکست اول، آرتتا صحبت های قبل از بازی خود را در بازی بعدی مقابل نوریچ انتخاب کرد تا داستانی از دوران کودکی خود را به اشتراک بگذارد. او با یک عارضه قلبی به دنیا آمد که باعث شد قلبش منبع مناسبی از خون تمیز را دریافت نکند. او در دو سالگی تحت عمل جراحی قرار گرفت و یکی از اولین کسانی بود که در اسپانیا تحت چنین عمل جراحی قرار گرفت. پزشکان ورزش را رد کردند. اما در سه سالگی او عاشق فوتبال شده بود. او هنوز اولین توپ سیاه و سفید و اولین پیراهن فوتبالش (بارسلون) را به یاد دارد.
“من خیلی بیشتر آگاه بودم [of the heart condition] زمانی که من در حال توسعه و رشد بودم، زیرا مسائلی وجود داشت و محدودیت هایی وجود داشت، اما احتمالاً از این موضوع آگاه نبودم. [potential repercussions]. پدر و مادرم بودند. آنها واقعاً شجاع بودند، زیرا فشار می آورند و هل می دهند و هل می دهند و [said]: “ما سعی می کنیم بهترین دکتر را برای مشاوره به ما بیاوریم.” آنها واقعاً صادق بودند، اما در عین حال شجاع بودند که به من اجازه انجام کارهای خاصی را دادند.»
مادرش همیشه نگران بازی او بود. “مادر من هرگز نمی خواست بازی من را تماشا کند، زیرا در پس ذهنش این مسئله همیشه وجود داشت، اینکه وقتی قلبم را به حد نهایی رساندم، چه اتفاقی می افتد؟”
و پدرش؟ پدرم کمی قویتر بود و فکر میکنم متوجه شد: چه فوتبالیست حرفهای باشد و چه با آماتورها بازی کند، مانع او نمیشوم. [No matter how] رقابتی است، او به همان شیوه بازی خواهد کرد.»
او می گوید که آرتتا کودکی بسیار فعال بود که تنیس و همچنین فوتبال زیادی بازی می کرد. تقلا کرد که بی حرکت بنشیند. «نداشتن من روی آن میز دشوار بود. اما من خیلی مسئول بودم. بنابراین وقتی فهمیدم که باید کاری انجام دهم. من همیشه این کار را کردم.»
با قضاوت بر اساس شهرت آرتتا به عنوان یک مربی و یک بازیکن، به راحتی می توان او را به عنوان یک کودک خوب و بسیار منظم تصور کرد. پدرم از این نظر واقعاً با من نظم داشت. تهدید ساده و بسیار مؤثر بود: اگر این کار را نکنی، فوتبال بازی نمیکنی. بنابراین برای من چاره ای نبود.»
آیا او از پدرش در مدیریت بازیکنانش استفاده می کند؟ روشی که شما بزرگ شدهاید و تحصیل کردهاید، بخش بزرگی از شخصیت شماست – بهعنوان یک پدر و همچنین تلاش برای انتقال آن ارزشها به فرزندانتان. بنابراین این کاری است که من سعی می کنم انجام دهم.»
در نزدیک به سه سال به عنوان یک مدیر، آرتتا با “غیرقابل مذاکره” احترام، تعهد، اشتیاق، یک تاکتیک دان مطالعه و یک مربی موثر، شهرت خود را به عنوان یک انضباط گر سرسخت تثبیت کرد. گرانیت ژاکا به او برچسب عجیب و غریب میزند (“اما به روشی مثبت”)، توجه او به جزئیات کوچک همین است. به نظر می رسد او از صحبت های عجیب تیمی نیز لذت می برد.
قبل از بازی لستر در استادیوم کینگ پاور، او تیم را در یک دایره ایستاده، دستان خود را در حالی که موفقیت خود را در مسابقه تجسم می کنند، به هم می مالند، قبل از گرفتن دستان یکدیگر و ایجاد حباب انرژی. این خیلی کمتر از آن چیزی که به نظر می رسد ارزش دارد و تحویل پرشور آرتتا به او کمک می کند تا از مقایسه با دیوید برنت دوری کند (و انصافاً 45 دقیقه بعد از آن یکی از بهترین های فصل آرسنال بود).
آیا او در اوقات فراغت خود به مطالعه تکنیک های مدیریت می پردازد؟ “زیاد. من دوست دارم در مورد سایر صنایع، بسیاری از ورزش ها مطالعه کنم. من ارتباطات زیادی با ورزش های دیگر دارم که از نظر نحوه مدیریت فرهنگ، نحوه مدیریت موقعیت های مختلف، نحوه اعمال روش ها در سبک بازی مورد نظرشان بسیار غنی هستند.
بسیاری از تحصیلات من به اینجا ختم نمی شود. زبان ها – اگر توانستم آلمانی یاد بگیرم، اگر بتوانم فردا این کار را انجام خواهم داد. فکر میکنم وقتی وقت دارم و وقتی در ماشین هستم، همیشه وقتم را صرف چنین کارهایی میکنم.»
آرتتا این ایده را که او یک رهبر طبیعی است رد می کند – “نقش به شما امکان می دهد رهبر شوید اما بازیکنان تصمیم می گیرند که رهبر کیست و آنها باید آن را احساس کنند” – و وقتی از او پرسیده شد که چرا بازیکنان با چنین شور و حرارتی او را خریداری می کنند. به جمع منحرف می شود.
ما افراد مناسب را در اینجا داریم تا سعی کنیم آنها را متقاعد کنیم که در بهترین باشگاه جهان هستند، تلاش می کنند کارهای درست را انجام دهند، کارهایی که برای آنها مفید است، اینکه اگر شکست بخورند احساس محافظت می کنند و اینکه آنها برای انجام کاری که از آنها خواسته ایم به آنها اعتماد می شود. شما نمی توانید این کار را به تنهایی انجام دهید.»
در مورد سختترین جنبهی مدیریت: «احتمالاً این مرز بین اینکه چقدر شخصی میشود و چقدر حرفهای میشود و زمانی که … شما باید براساس حرفهای تصمیم بگیرید.» او در مورد جزئیات بیشتر توضیح نمی دهد، اما مطمئن نیستم که نیازی به این کار داشته باشد.
او می گوید که خوابش را به خاطر کار از دست داده و لبخندی نادر می زند، هرچند او به سرعت اضافه می کند که چنین بی خوابی نادر است. “فکر می کنم در خوابیدن خیلی خوب هستم. یک چیز واقعاً برای من مهم این است که مطمئن شوم آنچه فردا اتفاق می افتد تحت کنترل است. و کارهایی که فردا باید انجام دهم، در حال حاضر در راه انجام دادن هستند. اگر من آن را نداشته باشم، آنگاه آن را واقعاً بسیار دشوار می دانم.»
برای آرتتا یکی از بزرگترین چالشهای این کار این است که کارش را با خودش به خانه نیاورد، زیرا سه پسرش – 13، 10 و 7 ساله – که دچار اشکال فوتبال شده بودند، سختتر شد. آنها عاشق فوتبال هستند و به طور طبیعی از من می پرسند چه اتفاقی افتاد یا چرا او بازی نکرد؟ و درخواست به روز رسانی در مورد تجارت نقل و انتقالات تابستانی کنید؟ او با حالتی از خستگی می گوید: «بله، تمام تابستان.
آیا آنها حداقل مجموعه ای از موارد غیر قابل مذاکره مشابه بازیکنان شما دارند؟ “آنها به خصوص با مادرشان این کار را دارند، زیرا او کسی است که ساعت های طولانی را سپری می کند [takes] مسئولیت با آنها بنابراین مادر کسی است که آنها واقعاً باید از او مراقبت کنند … و من واقعاً خوش شانس هستم زیرا آنها بچه های بسیار شگفت انگیزی هستند.”
با تماشای آرتتا در مستند، غیرممکن است که به آرسن ونگر، رئیس قدیمی آرتتا و تعهد وسواس گونه او به بازی فکر نکنید.
هنگامی که ونگر در نوامبر گذشته خاطرات خود را منتشر کرد، از پشیمانی خود از مراقبت نکردن از خانواده خود آنطور که باید می گفت صحبت کرد. فوتبال همیشه اول بود. آیا آرتتا نگران همین اشتباه است؟ مردم در مورد تعادل بین خانواده و فوتبال یا شغل شما صحبت می کنند و در حال حاضر هیچ تعادلی وجود ندارد. چیزی که من در آن بهتر می شوم این است که وقتی آنجا هستم به آنها زمان با کیفیت بیشتری بدهم.
“من حواسم بود [the time commitments] در روز اول نمیدانم 100 درصد از آنچه قرار است گرفته شود آگاه بودم یا نه، اما این تصمیم را گرفتم و کاملاً از آن آگاهم. من خیلی خوشحالم که اینجا هستم.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.