به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جیاسکات مریض یک چشمک هم نخوابید. او از زمین ومبلی خارج شد، مستقیماً وارد مراسمی شد که – به هر حال – یک شب طولانی و آشفته از جشن ها بود، و سپس به سادگی صبح دوشنبه از هتل تیم بیرون آمد تا به رژه پیروزی در لندن بپیوندد. شاید برای یک هافبک سرسخت که به تازگی طعم پیروزی در دهمین و احتمالا آخرین تورنمنت بینالمللی خود را چشیده بود، میترسید که اگر بخوابد در نهایت مجبور به بیدار شدن شود.
و برای یک ملت درخشان اما خمار، یک کیفیت رویایی سورئال خاص در رویدادهای ورزشگاه ومبلی در عصر یکشنبه وجود دارد. حقیقت پیروزی به اندازه کافی شگفتانگیز بود: اولین جام بزرگ بینالمللی به مدت 56 سال در بازی مردان یا زنان، که بر چمن سبز شیرین خانه چنگ زد. نحوه پیروزی باز هم شگفتانگیزتر بود: گل پیروزی در دقیقه 110 مقابل آلمان قهرمان هشت دوره، برتری ماهرانه و بدبینانه در دقایق پایانی با نمایش اتلاف وقت و بازیسازی که بدون شک ثابت کرد که انگلیسیها می تواند با بهترین ها خانه ی شیطون کند.
برای طرفدارانی که بر اساس نسلهای درد دل انگلیسی پرورش یافتهاند، دیدن یک تیم ملی جسور و مطمئن که به شش پیروزی متوالی میرسد (حتی تیمهای مردان در سالهای 1966 یا 2021 نمیتوانستند به آن ببالند) بیانیه ویرانگر خود بود.
از منچستر گرفته تا برایتون، ساوتهمپتون تا شفیلد، انگلیس مانند بهترین تیم تورنمنت بازی کرد، زیرا آنها از همان ابتدا معتقد بودند. برخلاف پیشینیان خود تحت مدیریت فیل نویل و مارک سامپسون، آنها با یک برنامه روشن و یک هدف متحد وارد میدان شدند.
رضایتبخشتر این بود که آنها با آزمایشهای متنوعی که پیش رویشان قرار میگرفت، برخورد کردند: فوتبال مالکیت فنی اسپانیا، ضد مطبوعات سازمانیافته سوئد، بدنی و سرعت آلمان.
در دو دهه گذشته اینها سبک های تعیین کننده فوتبال اروپا بوده اند، استانداردهایی که بازی انگلیسی همیشه با آنها به طور نامطلوبی سنجیده شده است. شما ممکن است آن را به عنوان یک عقده حقارت توصیف کنید، اگر به خاطر این واقعیت نبود که در وهله اول هیچ مدرکی وجود نداشت که چنین عقده ای وجود داشته باشد.
اما این زمینه وسیعتر است که کمتر از همه قابل اعتماد است: روشی که این تیم و این تورنمنت کشور را بهگونهای تحت تأثیر قرار داده است که فقط بازیهای المپیک و فوتبال مردان در سالهای اخیر مدیریت کردهاند. قهرمانی جام جهانی در اتحادیه راگبی و کریکت به طور گذرا توجه را به خود جلب کرده است.
اما ظهور شیرزنها دلیلی انکارناپذیر بر برتری ورزش ملی ماست، یادآوری این که فوتبال هنوز هم میتواند بخشهایی را لمس کند که هیچ ورزش دیگری نمیتواند به آن برسد.
البته همیشه اینطور نبود. اسکات این را بهتر از هر کسی می داند.
سفری که او را به ومبلی فروخته شده در بعدازظهر یکشنبه رساند، با حضور جایگزین مقابل هلند در عصر پنجشنبه 2006 آغاز شد. این دوران اوج انحطاط سال های سون گوران اریکسون بود، زمانی که مشهورترین زنان فوتبال انگلیس بودند. همسر و دوست دختر بودند در مقابل، کمتر از 8000 نفر در دره حاضر شدند، که تنها در دو طرف از چهار طرف آن باز بود. بازی از تلویزیون پخش نشد.
هشت سال دیگر میگذرد تا اسکات بتواند در ومبلی بازی کند.

به همین دلیل است که نمی توان سقفی برای این تیم انگلیس یا در واقع فوتبال زنان انگلیس به طور کلی در نظر گرفت. در سرتاسر جهان مخاطبان، مدیران و حامیان مالی با پتانسیل ورزش زنان هوشیار هستند: 86174 طرفدار در فینال جام جهانی کریکت در ملبورن در سال 2020، 91553 طرفدار در نیوکمپ در آوریل، رشد سریع WNBA در ایالات متحده. قرارداد فعلی تلویزیون Sky/BBC با سوپرلیگ زنان حدود 10 میلیون پوند در هر فصل ارزش دارد، که تقریباً مشابه چیزی است که ITV تا سال 1992 برای نمایش فوتبال مردان درجه یک می پرداخت. شاید به یاد داشته باشید که بعداً چه اتفاقی افتاد.
کسانی که فوتبال زنان را بازی می کنند و تماشا می کنند، مدت هاست که از مقایسه های نابخردانه یا فریبنده با بازی مردان خسته شده اند. و با این حال، سایه آن اجتناب ناپذیر است، نه صرفاً به عنوان چارچوب مرجعی که بیشتر ما با تماشای فوتبال با آن بزرگ شدیم، بلکه همچنین به عنوان یکی از منابع اولیه بودجه و مخاطبان جدید بالقوه برای بازی زنان. به همین ترتیب، رونق فوق العاده در فوتبال مردان از دهه 1990 به بعد، هم نقشه راه و هم هشداری را ارائه می دهد. با رشد توجه می شود، با توجه درآمد، و با درآمد، توپ میلیاردی، طمع و بداخلاقی، نابرابری و استثمار، کرکس ها و ابرعامل ها می آید.
در Moving the Goalposts، خبرنامه فوتبال زنان ما ثبت نام کنید.
اینها سوالاتی هستند که بازی در حال حاضر مجبور به دستوپنجه نرم کردن با آنها است، زیرا به نظر میرسد شکاف بین بزرگترین باشگاهها و باشگاههای پایینتر از هرم بیشتر میشود و هر فصل که میگذرد، قبیلهگرایی آنلاین افزایش مییابد. در همین حال، همان پول آلوده ای که زیربنای بازی مردان است – معامله آرسنال با رواندا، منچسترسیتی با ابوظبی، فقط به دو مثال – همچنین به پرداخت دستمزد بت مید و لی ویلیامسون و کایرا والش و کلویی کلی کمک می کند.
آیا فوتبال زنان می تواند آرزوی چیزی مشابه اما همچنین چیزی کاملاً متفاوت را داشته باشد؟ یک ورزش تا کجا باید بخواهد رشد کند و به چه دلایلی؟ یکی از اصلیترین دلایلی که شیرزنها در تابستان امسال چنین فداکاری سادهای را برانگیختهاند این است که به نوعی توانسته است بینش خود را از آنچه فوتبال میتواند باشد ترسیم کند، نه بیربط به بازی مردان، اما همچنان به نوعی مجزا و مستقل است. جمعیت جوان و عمدتاً متوازن جنسیتی بوده اند. فرهنگ طرفداران در امتداد خطوط شمول و مهربانی، فضایی امن برای پیر و جوان، رنگین پوستان، افراد عجیب و غریب و غیر باینری تصور شده است. بسیاری از تیم انگلیس آشکارا در روابط همجنس گرا هستند و هیچ کس واقعاً اهمیتی نمی دهد.
این می تواند – باید باشد – راه رو به جلو. هنگامی که ویلیامسون به صراحت از “تغییر در جامعه” صحبت کرد که می تواند با این پیروزی تسریع شود، او در مورد چیزی بیش از نمادگرایی و حضور در WSL صحبت می کرد. او در مورد قدرت ورزش برای بیان دیدگاهی از جهان صحبت می کرد، همانطور که ما امیدواریم روزی ممکن باشد: منصفانه تر، فراگیرتر، بردبارتر، صادق تر، بیشتر با یکدیگر به عنوان مردم درگیر شوند. شاید این کار به نظر شما یک کار خیالی باشد. اما هیچ کس با رویاهای کوچک قهرمان اروپا نشد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.