به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منمنحرف است، اما به ظاهر درست است، که مناقشات صنعتی کنونی بریتانیا بر سر دستمزد و شغل مشکلات بیشتری را برای اپوزیسیون کارگر به وجود می آورد تا برای دولت محافظه کار. یک مثال واضح در روز چهارشنبه وجود داشت، زمانی که کیر استارمر، سام تاری، وزیر غیرمعروف را به دلیل حضور در رسانهها در خط اعتراض کارگران راهآهن برکنار کرد. این اقدام بیش از هر چیزی که به خاطر تعهد ستیزه جویانه لیز تراس برای اعمال محدودیت های قانونی جدید بر اعتصاب بخش عمومی یا طرح فوری 16 اقدام مختلف گرنت شاپس که به هیچ وجه حق اتحادیه ها برای اعتصاب را تضعیف می کند، داغ و سرفصل بیشتری ایجاد کرد.
درسهای متعددی در اینجا وجود دارد، اما نکته اصلی این است که محافظهکاران بهخوبی به دلیل تأثیرات مارپیچ فشار بر استانداردهای زندگی که بر آن نظارت میکنند، رسیدگی نمیشوند. آنها، نه کارگر، دولت هستند. آنها، نه کارگران، سیاست پرداخت بخش عمومی را تعیین می کنند. آنها قدرت رسمی برای تغییر قوانین مالیه عمومی را دارند. آنها همچنین دارای اختیارات غیررسمی برای اعمال فشار بر دو طرف برای مذاکره بر سر راه حل هستند. به عنوان حافظ منافع عمومی، اگر هیچ چیز دیگری، دولت نیز باید از تحریک بی مورد اختلاف یا تبدیل شدن به یک قهرمان پرهیز کند.
در عوض، وزرا از راه خود برای ادامه اختلافات در حالی که هیچ کاری برای حل آنها انجام نداده اند، تلاش کرده اند. آنها این کار را به دلایل حزبی انجام دادهاند و قضاوت میکنند که اگر اعتصابها تلختر شوند، میتوانند به جای اینکه بهعنوان دولتی که نماینده منافع عمومی برای حل و فصل منصفانه و خدمات قابل اعتماد باشد، موضوع را علیه حزب کارگر بچرخانند. مداخلات این هفته خانم تراس شاید پیشبینی تلخی از شیوه تفرقهانگیز عمدی او باشد که در صورت پیروزی در رهبری محافظهکار، حکومت میکند. پیشنهادات کثیف آقای شاپس به همان اندازه فرصت طلبانه است. او باید سعی کند روی دعوای راه آهن آب بریزد نه بنزین.
آشفتگی پیرامون برکناری بوریس جانسون و رقابت برای جانشینی او بهانه ای برای این غفلت نیست. مشکل اساسی است. از زمان مارگارت تاچر، حزب محافظهکار احساس قدرت کرده است که از کارگران سازمانیافته چشم پوشی کند. وقتی تورم تا این حد به استانداردهای زندگی کارگران نفوذ می کند، دیگر آسان نیست. در دوران ترزا می، تلاشهایی برای تعامل عملیتر با هر دو طرف صنعت انجام شد، اما هر چه حزب محافظهکار بیشتر به سمت راست گرایش پیدا کرده است، همانطور که در حال حاضر انجام میدهد، حزب دوباره ضد اتحادیهتر شده است. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، این به طرز احمقانه ای ادعاهای واهی دولت را مبنی بر جدی بودن در مقابله با بهره وری ضعیف و رشد پایین بریتانیا زیر سوال می برد.
با این حال، هیچ یک از اینها نمی تواند برای حزب کارگر راحت باشد. آقای استارمر حق دارد تا یک بازی طولانی تا انتخابات بعدی انجام دهد. اما بریتانیا اکنون به نقطهای در چرخه سیاسی رسیده است که رایدهندگان باید بیشتر بدانند که چرا حزب کارگر باید ارزش حمایت را داشته باشد. ما می دانیم که حزب کارگر با چه چیزی مخالف است. آقای استارمر باید برای توضیح اینکه حزب کارگر برای چیست، بیشتر تلاش کند. این بسیار فراتر از حرکات نمادین مانند اخراج یک سخنگوی جوان است. در عوض، خواستار برنامه ای موثر برای رشد اقتصاد و گرد هم آوردن مشاغل و نیروی کار است. وظیفه اصلی هفتهها و ماههای آینده مواجهه مستقیم با بیرحمی بحران هزینههای زندگی است، به روشی که اعضای جامعه مدنی مانند مارتین لوئیس، جک مونرو و مارکوس راشفورد انجام دادهاند، اما تیم کارگر این کار را نکرده است. در عین حال تقلید شده، چه رسد به رهبری.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.