به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اس6 دقیقه به وقت اضافه، و برای اولین بار تمام شب، جورجیا استانوی فضایی برای نفس کشیدن داشت. این یک شب فشرده و خفه کننده بود، از بسیاری جهات یک شب وحشتناک، شبی که تنش مانند یک تومور در معده گره می خورد. اما بالاخره کمی بعد از ساعت 10 شب، عصبانیت و شک و پرتابهای خطا و تاری تعویضها به یک لحظه شفافتر شد.
در تمام طول بازی، استنوی راه خود را مسدود کرده بود و جنگلی از پاها، حصار سیم خاردار پیراهن های قرمز آن را مسدود کرده بود. در تمام بازی، آیتانا بونماتی در خط میانی مانند یک لباس گربه ای به او چسبیده بود. یک لمس یک لوکس بود. دو تا تقریباً برای شما کبودی روی مچ پا تضمین شده است. اما حالا، وقتی یک حرکت اسپانیایی شکست خورد و توپ در فاصله 40 یاردی دروازه او به سمت دروازه فرو رفت، فقط هوای خالص جلوی او بود.
استنوی پای راستش را عقب کشید، تمام نیرویی که در آن باقی مانده بود را فراخواند و بقیه را به آموزشش سپرد: آن صبح های طولانی زمستانی در باشگاه ورزشی در منچستر، جلسات تمرینی در مقابل جمعیت صفر، غریزه کوچکی که لازم است. بر روی بدن یک ورزشکار دقیقاً در لحظه ای که فکر نمی کند و شروع به رویا می کند.
توپ با کمی چرخش به عقب و کمی انحنا اوج گرفت و کمی در هوا نگه داشت. در سراسر جهان، میلیون ها مخاطب به این ویژگی های کوچک ویرانگر فیزیک و هندسه آویزان بودند. آیا احمقانه است که این همه خوشبختی روی چیزی بسیار کوچک و پیش پا افتاده باشد؟ یک شات به وسعت پرواز می کند و دیگری به تور می زند، و در این سرنوشت کل پروژه ها و حرفه ها ساخته و شکسته می شود. این اینچ ها چیزی نیست جز معنایی که ما به آنها می دهیم. و از آنجایی که ساندرا پانیوس خود را به هدفی انداخت که از قبل میدانست از دست رفته است، ملتی به آرامی از روی صندلیهای خود بلند شد.
بعد چه اتفاقی افتاد؟ بازیکنان تعویضی و مربیان انگلیس مانند آتش انسان روی زمین انباشته شدند. به نظر میرسید که سر و صدا استادیوم را از هر طرف در خود فرو میبرد: نه صدای سیههزار مرد، بلکه صدای چندصدایی، نفس نفس زدن و فریاد و غرش و ناله به یکباره. امتیاز بازی انگلستان 2 اسپانیا 1 بود، و همه چیز واقعاً بالاست: حلقه های خالی فیلمی که در آن فقط صحنه پایانی ارزشی داشت.
بنابراین بله، هر چیز دیگری فعلاً می تواند منتظر بماند. شب تکان دهنده ریچل دالی در دفاع چپ. بحران هویت لورن همپ ناتوانی عجیب فوتبال انگلیس در تولید هافبک های فنی. هر بار که انگلیس توپ را به دست می آورد، به نظر می رسید که در مقابل دروازه خود قرار می گیرد، گویی تحت طلسم آهنرباهای دافعه قوی. به طور کلی با الن وایت چه کنیم؟ برای انگلیس دو بازی تا قهرمانی اروپا فاصله دارد و اگر زمانی برای درون گرایی یک طرفه بود، این همان است.
اسپانیا با هدف، یک برنامه و احتمالاً حتی یک کینه آمد. مطمئناً این میتواند ذوق و شوق تحقیرآمیز آنها را در خط میانی، تعقیب و درگیری با سه تیم جلوی انگلیس، نابود کردن ضد حملات آنها توضیح دهد. اسپانیا برای یک ساعت وضعیت و قصد خود را اعلام کرد. Ona Batlle کنف را روی زمین گذاشت. اولگا کارمونا تمام شب به سختی پیراهن بت مید را رها کرد. بونمتی در خط میانی حرکت کرد و باعث شد استنوی و کیرا والش نفس گرم را روی گردن او احساس کنند.
و وقتی اسپانیا توپ را گرفت، آن را پاس کردند. و مقداری دیگر از آن گذشت. در مقابل آلمان و دانمارک در مرحله گروهی، آن مثلث ها و نیم دایره های ساده اغلب بی هدف و خنثی شده بودند. در اینجا، عبور از بسیاری جهات مهم بود: نمایش برتری، معادل راه رفتن به اتاق جلوی انگلستان و گذاشتن چکمه های گل آلود خود روی میز قهوه. Bonmatí و Mariona Caldentey فوق العاده بودند. ماپی لئون و ایرنه پاردس رگبار هوایی مورد انتظار را دیدند و سزاوار بهتر از کبودیها و زخمهایی بودند که صبح پنجشنبه با آنها بیدار میشوند.
اسپانیا گل زد، گلزنی توسط آتنیا دل کاستیو و پایان جالب توسط استر گونزالس. ساعت را پایین آوردند. با 70 دقیقه بازی تخته داور چهارم بالا رفت. ترزا آبلیرا شروع به دویدن از زمین کرد، فقط برای اینکه هم تیمی هایش روی نیمکت روی پاهای خود بپرند و سر او فریاد بزنند تا سرعتش را کم کند. دالی بدبخت را عوض کردند و یک پیش بند روی صورتش انداخت، گویی امیدوار بود که وقتی آن را بردارد به واقعیتی جایگزین منتقل شود.
چیز خنده دار؟ کار کرد. گل تساوی الا تونه ناخوشایند بود اما محصول طبیعی تیم اسپانیایی بود که حمله را متوقف کرده بود: دفاع با شش گل، حفر سنگر در اطراف محوطه 18 قدمی خود. زمان اضافی فرا رسید، پر از خطر اما در عین حال مملو از احتمال: دست و پا خسته کننده، فضاها باز می شوند، جمعیت حجم خود را بالا می برد.
و بنابراین، هنگامی که انگلستان در زمینی که از عرق آنها خیس شده بود در برایتون می چرخید، به طور همزمان امکان مشاهده همه واقعیت های دیگری وجود داشت که می توانستند به جای آن آشکار شوند: مسیرهایی که طی نشده بودند، بلایایی که از آنها جلوگیری شد. اما راه نجات همیشه وجود داشت. برای یافتن آن فقط به یک بازیکن با دید و خونسردی Stanway نیاز بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.