به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
“آیا من آواز خواندم؟” راد مارش با عصبانیت پرسید. صبح بعد از یک شب خاطره انگیز در طول سریال Ashes 2013-14 بود و پاسخ کوتاه این بود: «بله».
خبر مرگ مارش باعث ایجاد خاطره ای ارزشمند از یکی از آن مهمانی های شامی می شود که به طرزی جادویی برای چند بازدید از پومز در پرث آغاز شد. خانواده سلطنتی استرالیای غربی در آن شرکت کردند. دنیس لیلی، رئیس جمهور وقت در Waca، آن را به خوبی سازماندهی کرد. راد مارش و جان اینوراریتی آنجا بودند. همینطور مایک برلی، و به نوعی من و همسرم همینطور بودیم، که بی درنگ چیزی را توضیح می دهد. لازم نبود که درجه A با اکتان بالا باشد تا مورد استقبال مارش و دوستان قرار گیرد. آن استرالیاییها همه را همانطور که پیدا کردند، گرفتند.
در آن شب، اینوراریتی، کاپیتان مارش در سطح دانشگاه و ایالت را به یاد میآورم، که به من گفت که چگونه راد صمیمیترین و سخاوتمندانهترین رفتاری را که میتوان تصور کرد نسبت به حدود 95 درصد از افرادی که تا به حال با او برخورد کرده بود، داشت. او افزود: «اما اگر در 5 درصد دیگر هستید، مراقب باشید. در شام، دشمنان دهههای 1970 و 80، لیلی، مارش و برلی، مثل دوستان قدیمی بحث میکردند، خاطرات میگفتند و میخندیدند.
سپس در راه بازگشت به شهر در یک مینیبوس، مارش، با کمک لیلی، در کنار بریلی و مارکسها به آواز (آهنگی مفید که باید اضافه کنم) سرازیر شد. در کمال تعجب ما به آن ملحق شدیم.
راد دوست داشت آواز بخواند و دوست داشت مشروب بنوشد، اما هرگز درگیر کلیشه کبود استرالیایی نشد. در سال 1985، برلی در مورد مارش در هنر کاپیتانی نوشت. “پشت جبهه ساینده مردی متفکر، زیرک و شوخ طبع بود که بازیکنانش زمانی که او رهبری WA را بر عهده داشت کاملاً به او متعهد بودند.” بریل در ادامه می افزاید که عدم انتصاب او به عنوان کاپیتان استرالیا در دوران پس از پکر یک “اشتباه بزرگ” بود.
در آن روزها، مارش ممکن بود از پشت کنده ها خبر داشته باشد – خیلی پیش، زمانی که به لیلی و جف تامسون نگاه می کرد – اما او بازی را به درستی انجام داد. در طول تست صدمین سالگرد سال 1977، زمانی که او یکی از سه قرن آزمایشی خود را پشت سر گذاشت، به یاد درک رندال میافتد که به تازگی توسط تام بروکس، داور داور مسابقه داده بود. در دورهای که دوربینها همه چیز را فراگرفته بود، او میدانست، اما هیچ کس دیگری نمیدانست، که صید را تمیز نگرفته بود. برای او این مسیر عمل آشکار بود. با چهار سال تأخیر، وقتی متوجه شد که گرگ چاپل به برادرش تروور دستور داده است که آخرین توپ ODI را در برابر زیر بغل نیوزلند بکوبد، از پشت کنده ها وحشت کرد تا از ضربه زدن ضربه زن به شش ضربه زن جلوگیری کند.
به گرمی ادای احترام برای مارش از سوی نسلهای بعدی کریکتبازان – در هر دو طرف کره زمین توجه کنید. مارش توانایی برقراری ارتباط با کریکت بازان در هر سنی را داشت، یکی از دلایلی که باعث شد تا زمانی که آکادمی کریکت استرالیا را اداره می کرد، قبل از ثبت نام برای همان نقش در انگلستان، چنین موفقیتی کسب کرد. او می دانست که لاریکین ها چگونه کار می کنند و از کشمکش های کوچکش با آنها لذت می برد، چه در آدلاید و چه در لافبورو.
زمانی که برای WA بازی می کرد، او یک بار سعی کرد برای من یک مسابقه عجیب الکل زیاد را توجیه کند. فکر میکردم اگر بعد از یک شب بزرگ کمی زیر آب و هوا باشم، روز بعد آنقدر ناامید میشوم که همسرم را ناامید نکنم که تلاش مضاعفی میکردم تا هیچ اشتباهی نکنم. شاید این باعث شد بازیکن بهتری باشم.” تلاش خوبی بود، راد، اما بعید میدانم که او این را از هر یک از اتهامات جوانش بلعیده باشد.
برای مدتی ستونهای او را در آبزرور دیدم، که هرگز سخت نبود، زیرا او همیشه چیزی برای گفتن داشت. رابطه غیرعادی بود. اکثر ارواح از اینکه مقاله نویس خود چیزی جالب و بحث برانگیز بگوید ناامید هستند و آنها را تشویق به انجام این کار می کنند. بیشتر اوقات می دیدم که مداخله می کنم و چیزی شبیه این می گویم: «شما نمی توانید این را در مورد دانکن فلچر بگویید،» یکی از معدود مردان کریکتینگ که با راد ژل نمی زد. مارش در مورد بوش ضرب و شتم نکرد. در سپتامبر 1986، او این را به من نشان داده بود که به طور ناگهانی تلفن کرد. نه خیلی حرف کوچک، اما مستقیماً در عرض چند ثانیه سر اصل مطلب. “می خواهی بیایی و برای WA بازی کنی؟” – یک دعوت نامه خوش آمد گویی دیگر.
در اواخر زمان نوشتن برای آبزرور، او تقریباً با حالتی خجالتی پرسید: “آیا برایتان مهم نیست که من ستون ها را خودم بنویسم؟”
بعد از یک میلی ثانیه پاسخ دادم: «به هیچ وجه. لطفاً انجام دهید، قبل از اینکه فکر کنید که چرا قبلاً این پیشنهاد عالی را نداده بود. به ناچار قطعات بسیار خوب و احتمالا بهتر از نسخه های قبلی خود بودند.
با این حال، راد بهجای نوشتههایش، بهخاطر ضربات کوبندهاش، نگهبانی ویکت در تیم کاریزماتیک استرالیایی، مربیگری او در هر دو طرف جهان و به خاطر صمیمیت دوستیهای بیشمارش در جامعه کریکت در خاطره خواهد ماند.
و البته آواز خواندن او.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.