خواهران گایا پوپ: ما احساس درماندگی می‌کردیم. او احساس کرد به او گوش نمی دهند’ | سلامت روان

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

خاطرات شگفت انگیز گایا پوپ به راحتی و به وضوح برای دوقلوی او، مایا پوپ ساترلند و خواهر بزرگتر کلارا پوپ ساترلند به وجود می آید.

مایا، 24 ساله، به آبان نیوز گفت: «وقتی جوان‌تر بودیم، ما هرگز یک لحظه جدا از هم سپری نکردیم، آنقدر صمیمی بودیم که یک پیوند واقعی داشتیم. «معنویتی در مورد گایا وجود داشت. نام او به معنای “زمین مادر” است و او با درختان، آسمان و حیوانات ارتباط برقرار می کند. او نوع دوست و دلسوز بود، شنونده ای عالی.»

کلارا، 25 ساله، گفت: «گایا یک اتاق را فرمان داد. او بسیار پرانرژی و روشن و پر از خنده بود، گردبادی از خوبی ها.» دختران در جزیره پوربک بزرگ شدند و از کودکی عاشق کاوش در صخره ها، سواحل و جنگل های شبه جزیره دورست بودند. کلارا گفت: «ما در دنیای کوچک خودمان بودیم.

اما خاطرات وحشتناک نیز از بین می روند. در دو سال قبل از مرگ گایا در نوامبر 2017 در سن 19 سالگی پس از ناپدید شدن از شهر ساحلی سواناژ، خانواده او بر این باورند که او به عنوان یک بازمانده از خشونت جنسی که نیازهای پیچیده آن را دارد، مراقبت و حمایتی را دریافت نکرده است. از نورولوژی، سلامت روان و حمایت اجتماعی عبور کرد. آنها زن ستیزی نهادی و خرابی های فاجعه بار در خدمات را به دلیل ریاضت اقتصادی مقصر می دانند.

مایا گفت: «ما همیشه در تلاش برای انجام کاری بودیم. ما احساس درماندگی می کردیم. او احساس کرد که به او گوش نمی دهند. نگران بودم که چقدر دیگر با او باشم. اغلب به ذهنم خطور می کرد که او را از دست بدهیم.»

کلارا گفت: «باید سیستم‌هایی وجود داشته باشد که از سلامت روانی درازمدت برای قربانیان حمایت کند. او باید احساس امنیت و محافظت می کرد. حمایت درازمدت آگاه از تروما مورد نیاز است. او مدام در ترس زندگی می کرد.»

هنگامی که او در نوامبر 2017 بدون تلفن یا داروهای حیاتی صرع ناپدید شد، پلیس دورست، با اعترافات خود افسران، قبل از یافتن جسد او 11 روز بعد، یک سری اشتباهات مرتکب شد. مایا معتقد است که او می توانست روزها زنده بماند، تصوری وحشتناک برای خانواده. مایا گفت: “من برای مدتی احساس کردم که او زنده است.” «احساس می‌کردم که تجربه‌ای معنوی دارم که در آن احساس کردم گایا روزها بعد از دنیا می‌رود. کنار آمدن با این ایده که او رنج می برد دشوار است. او بارها ناامید شد.»

خواهران او گفتند که صرع گایا در سن 13 یا 14 سالگی مورد توجه قرار گرفت، اما وضعیت او پس از اینکه در سال 2014 در حالی که 16 ساله بود توسط مردی در اوایل 20 سالگی به نام کانر هیز مورد مواد مخدر قرار گرفت و مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، بسیار شدیدتر شد.

گایا و مایا در کودکی
گایا و مایا در کودکی مایا گفت که به‌عنوان دوقلویش، پس از تجاوز به او در سن 16 سالگی، شاهد تغییر گایا بوده و “ترس و افسرده” شده است.

او ماه ها به هیچ کس چیزی نگفت و در دسامبر 2015 در بیمارستان بستری شد که دچار یک بحران بزرگ سلامت روان شد. کلارا گفت: «او داشت خاطراتی از چیزهای تاریک را به یاد می آورد. او در نهایت موفق شد آنچه را که اتفاق افتاده است توضیح دهد. هیز دستگیر شد اما افسران به گایا گفتند که قرار نیست تحت پیگرد قانونی قرار گیرد و به او توصیه کردند که رفتن به دادگاه آسیب زا خواهد بود.

کلارا گفت: «فکر نمی‌کنم پلیس به این سادگی او را باور کند. تعداد بسیار کمی از مردم زنانی را که تجاوز جنسی را گزارش می کنند باور می کنند. اینجا زن جوانی بود که مشکلات روانی داشت. نگرش این بود: “او مورد تجاوز جنسی قرار نگرفته است، او چیزهایی را تصور می کند.” اینطوری با او رفتار کردند. او احساس نمی کرد شنیده می شود.

“او از گایا روشن و حبابی که معتقد بود به او کمک می شود رفت: “چه فایده ای دارد؟” او به دنبال عدالت بود و احساس دلشکستگی و ناامنی می کرد.»

مایا به عنوان دوقلوی خود، این تغییر را از نزدیک دید. او ترسیده و افسرده بود. تشنج های او شروع به بدتر شدن کردند. او دچار توهم می شد، شروع به تناسب اندام می کرد و آبی می شد.”

در آوریل 2017، هیز به دلیل گرفتن عکس متحرک زشت از یک کودک، داشتن تصاویر زشت از یک کودک و پرداخت هزینه خدمات جنسی یک کودک زندانی شد. خانواده گایا به تحقیق گفتند که یک پست فیس بوک در مورد زندانی شدن او باعث صدها نظر از مردم شده است که گفته اند او آنها یا فرزندانشان را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

محکومیت او کار را آسانتر نکرد. او می‌ترسید که به محض آزادی، هیز به او یا خانواده‌اش آسیب برساند زیرا او را گزارش کرده بود. تشخیص داده شد که او مبتلا به PTSD است.

فرصت های از دست رفته برای کمک به گایا بسیار زیاد بود. مجموعه‌ای از متخصصان که در تحقیقات 12 هفته‌ای او در بورنموث ظاهر شدند، شکاف‌ها در خدمات، ناتوانی در برقراری ارتباط، کمبود منابع را بیان کردند.

فقط یک قسمت را در نظر بگیریم، در فوریه 2017، زمانی که گایا در بیمارستان سنت آن در پول تحت درمان بود، یک بیمار مرد در یک بخش روانپزشکی مختلط او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد اما هیچ ارجاع حفاظتی انجام نشد – که یک روانپزشک مشاور اذعان می کند که باید انجام می شد. خانواده گایا بر این باورند که این تنها یک نمونه از حرفه ای هاست که از بازماندگان خشونت جنسی محافظت نمی کنند.

مشاور تصمیم گرفت او را به یک سرویس درمانی اجتماعی به نام Steps2Wellbeing ارجاع دهد – اما از ارسال نامه ارجاع صرف نظر کرد. نمی توانست بگوید چرا. او همچنین نتوانست با عصب‌شناسانی که با گایا برای صرع او کار می‌کردند صحبت کند. متیو واکر، استاد عصب‌شناسی در دانشگاه کالج لندن، گفت که در NHS “شکست ارتباطی” وجود دارد.

در اواخر سال 2017، گایا به طور فزاینده ای از احتمال خروج هیز از زندان مضطرب شد. او مدام در ترس زندگی می کرد. کلارا گفت: او واقعاً نمی‌خواست خانه را ترک کند. مایا سه هفته قبل از ناپدید شدن دوقلو خود با خدمات اجتماعی تماس گرفت، اما تا زمان مرگش ارزیابی کاملی انجام نشده بود.

مدت کوتاهی قبل از ناپدید شدن، گایا توسط مرد دیگری تصاویر ناشایست فرستاده شد که باعث PTSD او شد و به شدت در تلاش بود تا افسران پلیس را ببیند تا به طور رسمی تصاویر زشت را گزارش کنند.

به نظر می رسید که پاسخ یکی از مأموران، نگرش پلیس را برای خانواده متبلور کند. او به یک مسئول تماس گفت که خانواده در حال “ناراحتی” هستند. کلارا گفت: “او واقعاً توجه نمی کرد.” گایا چند ساعت بعد ناپدید شد.

تحقیق درباره مفهوم “ساعت طلایی” گفته شد – روشی که جستجو در مراحل اولیه انجام می شود حیاتی است. اشتباهات زیاد و اساسی بود. افسران پذیرفته اند که مدت زیادی طول کشیده است تا با گایا به عنوان مفقود شده برخورد کنند و اشتباه بود که در ابتدا او را فقط به عنوان یک خطر متوسط ​​ارزیابی کردند. شکار درهم و آشفته بود. در یک نقطه آنها پس از پیام یک روانشناس انبارها را جستجو کردند. اما خانواده گایا احساس می کنند که به آنها گوش نداده اند.

مایا گفت: «من در جست و جو شرکت نکردم. به من گفتند داخل بمان. اگر من بیرون می رفتم، ممکن بود مردم به این فکر کنند که گایا است، زیرا ما خواهران یکسان بودیم. عجیب بود – من می‌خواستم درگیر شوم اما اجازه نداشتم.»

خانواده به پلیس گفتند که نقطه زیبایی Dancing Ledge، چند مایلی از مرکز سوانج، مکانی کلیدی برای جستجو است. این سایتی بود که خانواده به آن قدم می زدند و گایا با پدربزرگ محبوبش درگذشته ارتباط برقرار می کرد.

جسد گایا در نهایت در بوته ای نزدیک به Dancing Ledge پیدا شد. اعتقاد بر این است که او پس از نقب زدن در زیر درختان یا سقوط به دلیل هیپوترمی مرده است و ممکن است یک حمله صرع یا یک دوره سلامت روان را تجربه کرده باشد.

کلارا گفت: “من می دانستم که او آنجاست.” «ارتباط با خانواده‌ام، پدربزرگ و مادربزرگم، احساس امنیت. شکی در ذهن من وجود نداشت که او تلاش می کرد به آنجا برسد. من واقعا نمی دانم او کجا می بود. آنها فعالانه ما را نادیده گرفتند.»

برای خانواده بسیار وحشتناک بود که بدانند در غروبی که گایا در جستجوی تصویر حرارتی توسط هلیکوپتر پلیس گم شد، منبع گرمای ضعیفی را در محلی که جسد او کشف شد، شناسایی کرد. و شنیدن از یک متخصص جستجوی سگ که در نهایت او را آوردند که اگر زودتر به او مأموریت داده می شد، معتقد بود که او را پیدا می کرد.

بازجویی سه ماهه یک مصیبت بوده است. مایا گفت: “من کابوس های عجیبی می دیدم.” “دیشب [in a dream] بمبی به اندازه هیروشیما منفجر شد و همه از آن فرار می کردیم. این شبیه استعاره بزرگی از همه چیز بود. من زمان زیادی را در وضعیت جنینی و دراز کشیدن سپری کرده ام.

خانواده بر این باورند که پلیس سعی کرده اشتباهات خود را پنهان کند. ضبط تماس های تلفنی انجام شده در روز ناپدید شدن گایا اواخر روز پس از افشای وجود آنها توسط یک افشاگر منتشر شد. در طول بازجویی، یک افسر پلیس که در جست‌وجوی شرکت داشت اعتراف کرد که سیاهه‌های جستجو را تغییر داده است. مایا می‌گوید: «آنها سعی می‌کردند الاغ‌های خود را نجات دهند که آن سیاهه‌ها را اصلاح کردند. کلارا افزود: «آنها چیزهای زیادی برای پنهان کردن دارند. فکر نمی کنم پلیس باز بوده باشد. من اعتقاد راسخ دارم که زن ستیزی سیستماتیک در پلیس وجود دارد.»

او گفت: “من زنی را نمی شناسم که مورد تجاوز جنسی یا آزار و اذیت درجات مختلف قرار نگرفته باشد.” تعداد بسیار کمی از ما احساس می‌کنیم که می‌توانیم به پلیس مراجعه کنیم و تعداد بسیار کمی از ما وقتی به پلیس مراجعه می‌کنند تجربیات خوبی داریم. قربانیان دائماً باور نمی شوند.»

خانواده به مبارزه برای عدالت ادامه خواهند داد. کلارا گفت: “گایا مدام در پس ذهن من است. او نمی خواهد ما تسلیم شویم. او از ما می خواهد که به عدالت برسیم. خوابی را به یاد می آورم که در آن من و او متجاوزش را تعقیب می کردیم. او مرا راهنمایی می کرد تا او را تعقیب کنم.»

مایا گفت: «آنچه شنیدیم نوک کوه یخ است. عدالت برای گایا خواهد آمد. تحقیق تنها بخش اول سفر است. ما به مبارزات انتخاباتی ادامه خواهیم داد، به صحبت کردن ادامه می دهیم. ما هنوز تمام نشده ایم.»

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …