“همه چیز اضطراب بود”: زندگی راگبی تام فیلیپ، خشم و بهبودی | اتحادیه راگبی

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،

تیفیلیپ تمام بازی های اسکاتلند را در شش ملت در سال 2004 آغاز کرد. او آخرین آن مسابقات را به خوبی به یاد می آورد. او می گوید که باید به خاطر تکل بالایی که روی برایان اودریسکول انجام داد، مقابل ایرلند اخراج می شد. با این حال، مرد ایرلندی به اندازه کافی تحت تأثیر قرار گرفت و پیراهن شماره 13 خود را در سوت تمام وقت به فیلیپ داد. اندکی پس از بازی، اودریسکول گفت که این بازیکن 20 ساله آینده بسیار خوبی در این ورزش خواهد داشت. فیلیپ هرگز تست دیگری برای کشورش انجام نداد.

امروز فیلیپ 38 ساله است و با اضطراب دست و پنجه نرم می کند. شش ماه گذشته یکی از سخت ترین ماه های زندگی او بوده است. من هر شب در مورد راگبی کابوس می بینم. دستام کار نمیکنه بند من باز شده چیزها کار نمی کنند. من دچار PTSD و کابوس‌های بسیار واضح هستم که بیشتر آنها نسبت به افرادی که به من صدمه زده‌اند خشونت آمیز است.

فیلیپ از دوران جوانی می دانست که او متفاوت است. او از مشکلات روانی شدیدی رنج می برد که باعث می شد به سختی بتواند صحبت کند یا احساس کند شنیده می شود. او کودکی منفعل بود که یاد گرفت سرش را پایین نگه دارد و فقط وقتی به او خطاب می‌شود جواب بدهد. همه اینها با ورود او به زمین راگبی تغییر کرد. کودکی من کودکی نبود تا اینکه ورزش را پیدا کردم. همه چیز اضطراب بود. من از آن غرق شده بودم. درد شدیدی در کشاله ران و کمرم احساس کردم. احساس می‌کردم در مدرسه خبری از من نیست. من حتی نمی خواستم راگبی بازی کنم. من را روی بال گذاشتند و از آن متنفر شدم. از شنیدن فریاد پدر و مادر برای دادن توپ به من خوشم نمی آمد. من توجه را نمی خواستم من 10 تلاش می کردم، اما تنها کاری که می خواستم انجام دهم این بود که پنهان شوم.

زمانی که در راگبی شرایط فیزیکی بیشتر شد، در نهایت راهی برای خشم و درد خود پیدا کردم. من صورتم را وسط یک رکاب می‌چسبانم، به معنای واقعی کلمه چون می‌خواستم درد بزرگی را تجربه کنم. بعداً در زندگی، به خودم چشم‌ها و زخم‌های سیاه می‌دادم، زیرا درد جسمی بهتر از درد روحی بود. من هم مانند مربیان و فیزیوهایم نسبت به بدنم بی اعتنایی کامل داشتم. در حالی که مصدوم بودم تمرین می کردم. درد ثبت نشد در نهایت به شما می رسد، اما، در مقایسه با وحشت، چیزی نبود.

من در گروه های زیر سن برای اسکاتلند بازی کردم و سپس اولین بازی خود را در سنین بزرگسالی در سنین پایین انجام دادم. روی کاغذ همه چیز عالی بود، اما من بهم ریخته بودم. داشتم OCDم را پنهان می کردم. نتونستم بخوابم منتظر می مانم تا هم اتاقی ام بخوابد و بعد تشریفاتم را انجام دهم. من تسخیر شده بودم. احساس می کردم آدم وحشتناکی هستم. من هر چیزی را از بدنم پاک می کردم و آن را خام می شستم. سپس سعی می‌کنم مطمئن شوم که همه چیز مرتب و مرتب است. فرهنگ در اوایل دهه 2000 برای بچه‌های جوان بسیار این بود: “لعنتی را ببند.” خجالتی بودم و سرم را پایین انداخته بودم. یادم می‌آید که شنیدم مردم می‌گفتند: “با تام در میان نگذار، او آدم لعنتی است.”

فرهنگ راگبی هنوز برخی از آخرین عناصر بازی آماتور را حفظ کرده بود و فیلیپ احساس می کرد نمی تواند در مورد مبارزات خود صحبت کند. با وجود اینکه او از ناحیه کمر و زانو آسیب دیده بود، اما احساس می کرد چاره ای جز بازی کردن ندارد. من 30 درصد در آن شش ملت بازی کردم. قبل از آخرین بازی ام برای اسکاتلند، در دوبلین اشک می ریختم. کمرم صدمه دیده بود اما مثل یک هیپوکندری با من رفتار کردند. این قلدری در محل کار بود، نگاه کردن به گذشته.

اگر من را در آن بازی دیدید، من بازیکنی عصبانی و کثیف بودم. من می توانستم آن را در زمین به نمایش بگذارم و برای آن تشویق شدم. بازیکنان مثل رفیقشان به سمت من می آمدند و می گفتند: “بیا تامی، مشکلت نیست، ادامه بده.” داشتم از خودم سوال می کردم و فکر می کردم: “آیا من نرم هستم؟” من همیشه با مصدومیت بازی کرده‌ام، اما در نهایت خیلی زیاد بود.»

زندگی حرفه ای فیلیپ با درد مزمن کشاله ران و کمر زود به پایان رسید. او 40000 پوند از دوران حرفه ای خود پس انداز کرده بود که برای درمان فیزیکی و روانی هزینه کرد. او به عنوان یک مربی شخصی، در یک خانه مسکونی برای کودکان کار کرد و سال ها بعد تلاش کرد تا در اتحادیه آماتور راگبی و لیگ راگبی در وایت هاون بازگردد.

بازی تام فیلیپ برای ادینبورگ در مقابل تولوز در یک مسابقه جام هاینکن در سال 2004.
بازی تام فیلیپ برای ادینبورگ در مقابل تولوز در یک مسابقه جام هاینکن در سال 2004. عکس: Shaun Botterill/Getty Images

من برگشتم چون فقط در زمین بود که می توانستم خودم را بیان کنم. هیچ سوالی در زمین وجود ندارد، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، هیچ فکری وجود ندارد. نمی توانستم بازی را رها کنم. می خواستم بجنگم. به MMA فکر کردم. در آخرین بازی من برای Whitehaven، من نتوانستم ببینم. من قبل از بازی استفراغ می کردم و بعد از هر ضربه سیاهی می کردم. من تجلی فیزیکی آن چیزی بودم که در زندگی ام پشت سر گذاشته بودم.»

اگرچه راگبی جراحات وحشیانه ای به فیلیپ وارد کرد، اما او مهربانی در بازی پیدا کرد. او دوستان نزدیکی در وایت هاون پیدا کرد، جایی که مردم او را پذیرفتند و به او توجهی نشان دادند که به ندرت تجربه کرده بود. کاپیتان راگبی او در مدرسه، مایک بلر – شیرهای بریتانیایی و ایرلندی سابق و اسکاتلند اسکرام – نیز صدای آرامی را در دنیای پرتلاطم ارائه کرد.

بلر فیلیپ را با جانی ویلکینسون در تماس قرار داد. وقتی فیلیپ به ویلکینسون ایمیل زد، انتظار پاسخی نداشت. او فقط می خواست از ویلکینسون به خاطر حمایتش از سلامت روان تشکر کند. ویلکینسون پاسخ داد و اصرار کرد که صحبت کنند. «جانی ویلکینسون هرگز به کسی در مورد کمک به من نگفت. او این کار را انجام داد و من تضمین می کنم که من اولین کسی نیستم که او این کار را برای او انجام داده است. من ایمیل زدم، درباره خودم به او گفتم و از رهبری اش تشکر کردم. من در مورد مبارزه خودم صحبت کردم و آن را همانجا گذاشتم. او ایمیل زد و گفت: «از اینکه با من تماس گرفتید متشکرم. این خیلی مهم است که بتوان در مورد آن نوشت. می توانم با شما تماس بگیرم؟ من فقط فکر کردم “وای” او نیازی به این کار نداشت. او در جام جهانی 2019 نظر می داد. او از ژاپن به من زنگ می زند و می گوید: “من هر زمانی اینجا هستم تا چت کنم.” محبتی که به من کرد باورنکردنی بود. هرگز فراموشش نخواهم کرد.”

فیلیپ سعی می کند مهربانی را که به او نشان داده شده منتقل کند و نوری را در جهان منتشر کند. در 15 سال گذشته، او مراقب اصلی مادرش بوده و در کنار همسرش کار می کند. حتی با وجود اینکه او اغلب برای حفظ یک حرفه در خارج از راگبی تلاش کرده است – او خود را در چرخه ای از کار می بیند، دچار شکست می شود و سپس مجبور می شود دوباره شروع کند – او اکنون شغلی در بخش مراقبت دارد که با بزرگسالان آسیب پذیر کار می کند، که به او می دهد. افتخار بزرگ. او همچنین به عنوان یک مشاور آموزش دیده است و در نهایت می تواند زندگی بهتری را در پیش داشته باشد.

فیلیپ هنوز هم پیراهن اودریسکول را در آپارتمان خود در ادینبورگ تا کرده است. او را به یاد زندگی قبلی می اندازد. امروز، او به این حقیقت می بالد که هنوز زنده است و تلاش می کند دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند. “من سخت کار کرده ام و به پیشرفت و بهتر کنار آمدن ادامه می دهم. اکنون امید دارم و تلاش خواهم کرد تا تغییری ایجاد کنم. با گواهی مشاوره، چیزی را یافته‌ام که در آن خوب هستم، به آن علاقه دارم و به خاطر نظرات، بینش و همدلی‌ام مورد تحسین و تمجید قرار می‌گیرم – بازخوردی که مدت‌هاست از دست داده‌ام. ساکن شدن و داشتن خانواده در حال حاضر واقع بینانه به نظر می رسد، زیرا اکنون به ویژگی های خود پی برده ام. من ممکن است 38 ساله باشم، اما کار را ادامه داده ام و معتقدم بهترین ها هنوز در راه است. در غیر این صورت، چرا ادامه دهید؟»

جاناتان درنان در توییتر است و می توانید مقالات او را اینجا بخوانید.

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …