به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منوقت آن است که در مورد اقتصاد بریتانیا جدی باشیم. بله، ما عضوی از خانواده کشورهای پردرآمد هستیم، اما با صدر این گروه فاصله داریم و شکاف بیشتر شده است. رشد در ماه مارس متوقف شد و OECD پیشبینی میکند که اقتصاد بریتانیا در سال 2023 به هیچ وجه رشد نخواهد کرد، عملکردی بدتر از هر کشور گروه 20 با روسیه.
چنین پیشبینیهایی از عملکرد ضعیف در آینده باید بهعنوان بسیار نامشخص تلقی شوند، اما تجربیات اخیر ما از آن بهطور دردناکی ملموس است. ما در طول دهه 1990 و اوایل دهه 2000 با کشورهای سازنده تری مانند فرانسه، آلمان و ایالات متحده آشنا شدیم. اما این در اواسط دهه 2000 به پایان رسید و عملکرد نسبی ما از آن زمان رو به کاهش بوده است. در حالی که ما هنوز در خطر سقوط از لیگ دسته اول نیستیم، به طور فزاینده ای تا راهیابی به لیگ قهرمانان فاصله زیادی داریم.
رشد بهره وری ما در 12 سال پس از بحران مالی نصف میانگین 25 کشور ثروتمند OECD بوده است. این رشد آهسته با نابرابری بالا ترکیب می شود و بدین معناست که خانوارهای فقیرتر ما به طور قابل توجهی فقیرتر از همتایان خود در فرانسه هستند. ما نمی توانیم اینگونه ادامه دهیم. هر دو حزب اصلی سیاسی نیاز به تغییر را درک می کنند. ریشی سوناک، صدراعظم سابق، به درستی خاطرنشان کرد که سرمایهگذاری ضعیف شرکتهای بریتانیایی رشد را متوقف میکند، در حالی که ریچل ریوز، صدراعظم در سایه، به رشد ضعیف به عنوان دلیل اصلی افزایش بار مالیاتی اشاره میکند. اما اجماع فزاینده در مورد مشکل با جدی بودن در مورد راه حل بسیار متفاوت است.
به عنوان مثال، ما حتی در مورد عنصر اساسی هر استراتژی اقتصادی تجدید شده جدی نیستیم: بریتانیا چه نوع اقتصادی است. مفسران غالباً از اقتصاد بریتانیا بهعنوان صرفاً مبتنی بر بانکداری صحبت میکنند، که به اندازه این ادعا که مسیر آسانی برای تبدیل شدن خود به یک ابرقدرت تولیدی به سبک آلمانی وجود دارد، نادرست است – «راهپیمایی سازندگان» وعده داده شده جورج آزبورن را به خاطر دارید؟ این روایتهای پاپ این واقعیت را مبهم میسازد که بریتانیا یک اقتصاد خدماتی گسترده است. ما با نوازندگان و معماران و همچنین بانکداران صحبت می کنیم. فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ و بازاریابی، و همچنین امور مالی (که بخشی از کل صادرات از 12 درصد به 9 درصد در دهه قبل از همه گیری کاهش یافت). هیچ کس آن را جشن نمی گیرد، اما بریتانیا دومین صادرکننده بزرگ خدمات در جهان است. و تخصص خدمات ما پشت عملکرد ضعیف اخیر ما نیست: به طور متوسط، اقتصادهای مبتنی بر خدمات ثروتمندتر از اقتصادهای تولیدی هستند.
ما در تولید نیز نقاط قوت داریم: داروسازی، هوافضا و نوشیدنی ها برجسته هستند – بله، اسکاچ برای ما تجارت بزرگی است. اما ماهیت خدمات محور اقتصاد ما از بین نمی رود. چیزهایی که کشورها در آنها خوب هستند بسیار پایدار هستند: از 10 محصول برتر بریتانیا در سال 1989، هفت محصول در 10 محصول برتر ما در سال 2019 قرار داشتند. ادعا می کند، ما را به سمت تولید کالاها به جای خدمات سوق می دهد (برخی از بخش های تولیدی (غذا) رشد خواهند کرد اما برخی دیگر کوچک می شوند (الکترونیک).
شناخت ماهیت اقتصاد ما به معنای استقبال از همه جنبههای آن نیست، اما استراتژی اقتصادی که آن را درک نمیکند، اصلاً استراتژی نیست. این ما را بدون دید روشنی از نحوه دستیابی به رشد و مواجهه با اشتباهات سیاستی رها می کند.
در گذشته نزدیک، ما یک قرارداد تجاری با بزرگترین بازار خود امضا کردهایم که به اتحادیه اروپا به کالاهایی که میخواست دسترسی پیدا میکرد و در ازای آن دسترسی کمی به خدمات داشت. کاهش بزرگ مالیاتی وزارت خزانه داری برای شرکت هایی که سرمایه گذاری را افزایش می دهند – «کاهش فوق العاده» – برای شرکت هایی اعمال می شود که در کارخانه ها و ماشین آلات سرمایه گذاری می کنند، اما نه سرمایه گذاری های نامشهودی که اقتصادهای مبتنی بر خدمات رشد می کنند. و بهنظر میرسد که ما زمان زیادی را صرف نگرانی از این میکنیم که جوانان در بریتانیا تحصیلات زیادی دریافت میکنند، علیرغم نقش مرکزی سرمایه انسانی در پیشبرد اقتصادهایی مانند ما.
ما باید ماهیت اقتصاد خود را درک کنیم، نه تنها برای موفقیت در آن، بلکه برای پرداختن به جنبههای منفی آن، به ویژه فشار صعودی بر نابرابری بین مردم و مکانها که به وجود میآید، زیرا شرکتهای خدماتی موفق در سطح جهانی افراد با درآمد بالایی را استخدام میکنند. مستقر در مکان های بسیار کمی پرداختن به این امر ضروری و ممکن است. فرانسه مانند ما بر خدمات متمرکز است، اما نابرابری بسیار کمتری دارد، در حالی که مزایای ما در خدمات میتواند از راهبردی پشتیبانی کند که انگیزه رشد قویتر را با دستور کار افزایش سطح معنادار ترکیب میکند.
صنایع خدماتی با ارزش زمانی رشد میکنند که شرکتهای مشابه در مکانهای بزرگ با جمعیت تحصیلکرده با هم مستقر شوند: شهرها. و این یک شکست بزرگ سیاست عمومی است که تعداد بسیار کمی از شهرهای ما در خارج از لندن از آن سرمایه گذاری می کنند. اما مقیاس سرمایه گذاری مورد نیاز به این معنی است که بدون اینکه سیاستمداران ملی آن را به عنوان محوری برای استراتژی رشد ملی ما بدانند یا سیاستمداران محلی احساس کنند قادر به پذیرش این اختلال هستند، محقق نخواهد شد زیرا آنها قدرت شکل دادن به آن را دارند. با توجه به تخصصها، فرهنگها و اندازههای بسیار متفاوت، به نظر نمیرسد که موفقیت هر شهر بزرگی مانند لندن شود. و این یک استراتژی برای عده معدودی نیست: 69٪ از جمعیت بریتانیا در شهرها یا مناطق داخلی آنها زندگی می کنند، در مقایسه با 56٪ در فرانسه و فقط 40٪ در ایتالیا.
بریتانیا نقاط قوت بزرگی دارد، اما همه ما می دانیم که باید بهتر عمل کنیم. و مهمترین قدم اول برای بهبود اقتصاد کشورمان؟ شناخت اقتصاد کشورمان
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.