به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
کناره گیری بوریس جانسون از نخست وزیری، مطابق با کل دوران تصدی خود در شماره 10، آزمونی برای اتکای شدید قانون اساسی بریتانیا به کنوانسیون و اصول است. هفتهها یا ماههای پایانی او در این شغل، سؤالات بیشتری در مورد اینکه بریتانیا با قانون اساسی خود در دوران پس از جانسون چه میکند، فراهم میکند.
قبل از انتخابات عمومی سال 2010، کمیته دادگستری مجلس عوام با کارشناسان قانون اساسی و وزیر وقت کابینه ملاقات کرد تا در مورد اینکه آیا بریتانیا نیاز به تعیین قوانین برای هر «دولت موقت» دارد یا خیر. در این صورت نگرانی این بود که اگر انتخابات عمومی مجلس معلقی را به وجود آورد، ممکن است تشکیل دولت زمان ببرد و قوانین هر دولت موقت باید از قبل تعیین شود. اگرچه اصول و پیشینه هایی در مورد اینکه چه باید و چه نباید اتفاق بیفتد وجود داشت، اما به صراحت در جایی بیان نشده بود.
جلسه کمیته منجر به انتشار کنوانسیون همانطور که فهمیده شد، در نهایت در کتابچه راهنمای کابینه منتشر شد که اکنون دستورالعمل قانون اساسی را هدایت می کند. اما مقامات و وزرای بریتانیا در سال 2010 تمایلی به نامیدن آن به عنوان کنوانسیون “سرپرست” نداشتند. با وجود تجربه طولانی در مورد چنین کنوانسیون هایی در استرالیا و نیوزلند، آنها فکر می کردند که این اصطلاح توهین آمیز است. در عوض، آنها «دوره محدودیتهای فعالیت دولت» را انتخاب کردند – این دوره شامل دوره پیش از انتخابات عمومی، دوره پس از آن بود که در صورت عدم نتیجه مشخص و میان دورهای اگر یک دولت اعتماد خود را از دست داد. آنها بر این باور بودند که تعیین اصول برای جلوگیری از هرج و مرج کافی است و “قوانین سخت و سریع” مانع می شود، نه کمک کننده.
یکی از سناریوهایی که در سال 2010 پیش بینی نشده بود، سناریویی بود که در آن نخست وزیر اعتماد همکاران وزیر و حزب به توانایی شخصی آنها برای حکومت را از دست داده بود. اما این وضعیت در حال حاضر است – و چرا این اصول احتمالا مورد آزمایش قرار می گیرند. محدودیت فعالیت های دولت پس از اینکه یک نخست وزیر توسط حزب خود مجبور به استعفا شد، بخش مبهم قانون اساسی ما است. به درستی، می توان استدلال کرد، زیرا دولت رای اعتماد مجلس عوام را از دست نداده و پارلمان منحل نشده است. دولت همچنان حکومت می کند. اما اکنون این اتفاق نظر وجود دارد که شما همچنان با دقت و مسئولیت پذیری عمل کنید و در تصمیم گیری های بزرگ احتیاط کنید.
این که بسیاری از اعضای حزب جانسون از این سوال می پرسند که آیا او می تواند چنین دوره ای را پشت سر بگذارد، نشان می دهد که چقدر اعتماد کمی به کنوانسیون ها و قوانین مدون نشده وجود دارد. سابقه سالهای جانسون – که به اوج ماندن او حتی زمانی که صدراعظم و وزیر کشورش به او گفتند زمان تمام شده است – نشان میدهد که چرا جای نگرانی وجود دارد.
یکی از میراثهای متعدد دولت بوریس جانسون این است که چگونه آسیبپذیری قانون اساسی ما را آشکار کرده است، اگر کسی بخواهد بر خلاف کنوانسیون فشار بیاورد و سابقه را نادیده بگیرد و نگران عواقب آن نباشد. از تعویق غیرقانونی پارلمان تا تهدید به نقض قوانین داخلی (به دلیل درخواست تمدید برگزیت) و قوانین بینالملل – دو بار – بر سر پروتکل ایرلند شمالی، چه رسد به اتهامات مکرر در گمراه کردن پارلمان – نه فقط در مورد حزب گیت – کاملاً رکورددار است.
دوران ریاست جانسون نه تنها نشان داد که چقدر قانون اساسی به یکپارچگی و خویشتن داری بستگی دارد، بلکه دشواری محافظت از بخشهای مبتنی بر کنوانسیون آن را نیز در صورتی که صاحبان قدرت بگویند «اما چرا؟» نشان داده است. اگر وزرا از مقامات می پرسند: اما کجا نوشته شده است؟ یا «میتوانی مرا بسازی؟» به سختی می توان به اسنادی اشاره کرد که قانون اساسی ما را به صورت مکتوب بیان می کنند، چه رسد به اسنادی که توانایی پشتیبانی از آنها را دارند. جانسون نشان داده است که کمبود دندان نقص اساسی در آیین نامه وزارتخانه است. بسیاری از رفتارهای بدی را که منتقدان جانسون ناله میکنند، پوشش میدهد، اما در نهایت تنها میتواند توسط خود جانسون اجرا شود.
تا حدودی وقایع هفته گذشته نشان می دهد که وقتی نوبت به بحران رسید، قانون اساسی ما جواب داد. فشار سیاسی و ناتوانی در تشکیل یک دولت کارآمد چیزی بود که جانسون را مجبور به کناره گیری کرد. حتی فرآیندهایی که به صورت افراطی وجود دارد – رای حزب، رای اعتماد به عوام – در نهایت مورد نیاز نبود. ملکه به یک منازعه سیاسی و قانون اساسی کشیده نشد.
همانطور که ما به دنبال این هستیم که چه کسی جایگزین جانسون به عنوان نخست وزیر خواهد شد، فرض بر این است که جانشین او رویکرد متفاوتی را در پیش خواهد گرفت. اما آنها ممکن است نه. بنابراین این سؤال که چگونه آنها استانداردها و اخلاقیات را تغییر می دهند، ناگزیر به سؤالاتی در مورد آنچه آنها در قانون اساسی انجام می دهند منجر می شود. مشکلات فوری قانون اساسی وجود دارد که جانشین جانسون باید به آنها رسیدگی کند، مانند انتصاب یک مشاور جدید در مورد منافع وزیران و دادن اختیارات مناسب به آنها.
اما آنها همچنین باید به این فکر کنند که چگونه قانون اساسی بهتر و قویتری برای آینده بسازیم – و چگونه مطمئن شویم که از نهادها و اعتماد عمومی ما در برابر هر کسی که مایل است قبل از حفظ سیستم حکومتی ما مزیت سیاسی کوتاهمدت ایجاد کند، محافظت میکند.
کاترین هادون است همکار ارشد در موسسه دولتی
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.