به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
پرستون یک شهر کوچک با ویژگی های خاص است، به ویژه نقش آن به عنوان مرکز اداری شهرستان لنکاوی. اما هیچ کس آن را متهم نمی کند که یک نقطه جذاب است. ساکنان قبلی که برای خود نامی دست و پا کرده بودند، می توان به جان اینمن، بازیگر نقش آقای همفریز در کمدی کمدی دهه 1970 اشاره کرد. آیا به شما خدمت می کنند؟ و نیک پارک از والاس و گرومیت شهرت
با این حال، مشهورترین پرستونی در قرن بیست و یکم، اندرو “فردی” فلینتوف، بازیکن سابق کریکت و ستاره تلویزیونی انگلیس است – اگرچه بر اساس شواهد مجموعه مستند جدید او، میدان رویاهای فردی فلینتوفکه سهشنبهها ساعت 8 شب از بیبیسی 1 پخش میشود، او در زادگاهش چندان شناخته شده نیست، حداقل در میان جوانانی که به دنبال استخدام اوست.
این نمایش به این واقعیت ناراحت کننده می پردازد که کریکت حرفه ای یک بازی است که به شدت به نفع ثروتمندان است. یکی از آمارهای نقل شده در قسمت ابتدایی این است که 8 مورد از 11 مورد ابتدایی یکی از آزمونهای اخیر انگلستان، محصولات آموزش خصوصی بودند. فلینتوف معتقد است که “نباید اینطور باشد” و به پرستون باز می گردد تا جوانان ورزشی را که مانند خودش از مدارس دولتی هستند جذب کند.
آنها کریکت را «شیک» و «خستهکننده» میدانند، و در ابتدا تحت تأثیر چشمانداز نشاطآور فلینتوف قرار نمیگیرند.
یکی میگوید: «هیچوقت نام او را نشنیدهایم،» و چند نفر دیگر به جستجوی نام او خلاصه میشوند تا استخوانبندی این مرد را در یک مأموریت تثبیت کنند.
با یادآوری تابستان ورزشی باشکوه سال 2005، به سختی می توان باور کرد که کسی می تواند از کریکت باز بزرگتر از زندگی خود بی خبر باشد. هرچه باشد، او در آن سال به دلیل تلاشهای مهیجاش در پیروزی در سری Ashes انگلستان بر استرالیاییهای به ظاهر شکستناپذیر، به عنوان شخصیت ورزشی بیبیسی انتخاب شد. او در آن زمان مانند یک غول بزرگ ظاهر شد، حتی بزرگتر از قاب 6 فوتی 4 اینچیاش، شش ها را شکست و با یک ویکت درآورد. حس قهرمانانه زمان او نه تنها جایزه مرد سری بلکه برنده آزادی پرستون شد.
فلینتاف با بازگشت به صحنه آزادی مدنی، جایی که زمانی در دبیرستان شهر پرستون که اکنون منقرض شده بود، درس میخواند، به هیچ وجه آنطور که میخواهد برخورد نمیکند. او رابطه آسانی با جوانان بدبین دارد، مسخره می کند و تشویق می کند، اما هرگز با آنها صحبت نمی کند.
این امر با تجربه شارون آسکوئیث، مدیر کالج علوم اجتماعی اشتون پرستون، که شاهد حضور فلینتوف در راه اندازی مجدد مدرسه قدیمی خود بود، که اکنون یک مرکز با نیازهای ویژه به نام دبیرستان اجتماعی سر تام فینی است، مطابقت دارد.
او به یاد میآورد: «او بخشی از مراسم افتتاحیه بود، زیرا او هنوز هم میل به کمک دارد، تا با منطقهای که در کودکی از آنجا آمده است ارتباط برقرار کند. او فقط یک مرد بسیار بی ادعا بود که از ملاقات با بچه ها در مدرسه لذت می برد. من این تصور را دارم که او فوق العاده واقعی است. کاری که او انجام می دهد فوق العاده است.»
یک پسر خجالتی مدرسه به نام شان به فلینتاف می گوید که دوست دارد در پارک بنشیند و ودکا بنوشد. نوشیدنی شگفت انگیزی که تقریباً یک دهه پیش الکل را ترک کرد، می پرسد چقدر؟ پسر می گوید یکی دو بطری. فلینتوف به جای این که شجاعت نوجوان را از بین ببرد، میکروب بالقوه را در کودک آشفته می بیند و سعی می کند آن را پرورش دهد.
همانطور که از یک مستند اجتماعی مدرن و تحت رهبری سلبریتی ها انتظار دارید، بدون تدبیر و تعلیق کاذب نیست، اما چیزی که باعث می شود کار کند، شیوه خلع سلاح فلینتوف است. او آن جانور کمیاب است: شخصیتی با شخصیت.
از زمانی که او به شهرت رسیده بود، مواقعی وجود داشته است که شخصیت او بیشتر شبیه یک نفرین است تا یک نعمت. او به عنوان یک بازیکن کریکت برای مقابله با شکستها تلاش میکرد، خود را نصیحت میکرد و آنقدر روی شکستهایش تمرکز میکرد که نمیتوانست موفقیتهایش را تشخیص دهد. همانطور که او یک بار گفت: “هر کاری انجام دهم هرگز کافی نخواهد بود.”
خواستههای تنبیهی که او از خود میکرد نیز در یک رشته خود ویرانگر آشکار شد. او با وزن خود دست و پنجه نرم می کرد، یک بولیمیک مخفی بود و با مصرف زیاد الکل فشار را کاهش می داد – فرار مستی با پدال در دریای کارائیب باعث شد که او از نایب کاپیتانی انگلیس محروم شود. با این وجود، زمانی که در سال 2010 بازنشسته شد، مسلماً محبوبترین بازیکن کریکت انگلیسی پس از ایان بوتهام بود، و با اندکی از عزت نفس آشکار این بازیکن بزرگ و همهجانبه. اما او همچنین به نظر می رسید که گمشده است، گویی نمی دانست با ذخیره قابل توجه انرژی طبیعی خود چه کند.
تلویزیون به شکل نمایش پنل ورزشی اسکای تماس گرفت لیگ خودشان، سپس توسط جیمز کوردن میزبانی شد. فلینتوف با خود بودن به قالب کمیک روی آورد، اما به زودی برای عموم مردم آشکار شد که خود بودن همیشه آنطور که او به نظر می رسید آسان نبود. او در سال 2012 مستندی درباره افسردگی بالینی در ورزش ارائه کرد که نبردهای خودش را با این بیماری بررسی می کرد. او زمانی که کاپیتان تیم یک روزه کریکت انگلیس بود، از نوشیدن زیاد الکل و عدم تمایل به بلند شدن از رختخواب صحبت کرد.
ناگهان فلینتوف، که به نظر میرسید نوعی قدرت بدون عارضه را تجسم میداد، به طور علنی تصویر خود را تخریب میکرد و مشکلات قهرمان بودن را که مردم میخواستند و آسیبهای روانی که بر او وارد میشد را آشکار میکرد.
اما به محض اینکه او این جنبه پنهان قبلی شخصیت خود را آشکار کرد، یک بار دیگر بر سر شکوفایی خود معامله کرد. او بوکس حرفه ای را برای یک مبارزه بی نظیر شروع کرد. در سال 2015، او برنده اولین سریال استرالیایی شد من یک سلبریتی هستم… مرا از اینجا بیرون کن! او ارائه کرد گلوله توپ در ITV و اولین صحنه خود را در کی ملورز انجام داد دوستان چاق موزیکال.
بهنظر میرسید که او به آرامی اما مطمئناً در حال گذار از شخصیت به کاریکاتور است. در سال 2019، او یکی از میزبانان بازسازی شده شد تخت گاز. با این حال، چنین شغل پرمخاطبی تأیید میکند که فلینتوف در حال حاضر کمتر از یک مجری تلویزیونی شناخته شده کریکتباز سابق بوده است (که باور نکردن او توسط جوانان پرستون را سختتر میکند).
جنبه منفی این مسیر این است که فلینتوف را قادر می سازد تا ساعات تاریک تر خود را دوباره ببیند. چند سال پیش، او مستندی درباره زندگی با بولیمیا ارائه کرد – وضعیتی که از همان روزهای اولیه در کریکت از آن رنج می برد.
شاید این جابهجایی بین سرگرمیهای تلویزیونی مستقیم و خودآگاهی دردناک به عنوان نوعی سوپاپ ایمنی افراد مشهور عمل کند و به او و مردم یادآوری کند که شهرت به ندرت حل میکند اما اغلب مشکلات شخصی را تشدید میکند.
در هر صورت، میدان رویاها اجازه می دهد تا تنش های بین ستاره بودن و خودبودن، و موفقیت خود و نگرانی های اجتماعی گسترده تر، به شیوه ای رضایت بخش تر برخورد شود.
البته، تلاش برای جذب تعداد انگشت شماری از بچه های مدرسه دولتی به بازی کریکت به خودی خود ضربه بزرگی برای پروژه تراز کردن نیست. اما انحصاری بودن این ورزش نمادی از یک مشکل طبقاتی بسیار بزرگتر است که همچنان جامعه بریتانیا را آزار می دهد.
بسیاری از کودکان با درک این موضوع بزرگ می شوند که به دنیایی فراتر از تجربه محدود خود دسترسی نخواهند داشت.
یکی از کارشناسان آموزشی محلی میگوید: «در مناطقی که آسیبهای اجتماعی بالایی دارند، فقدان عزت نفس و عدم خودآگاهی امری عادی است.
فلینتاف، پسر یک کارگر تعمیر و نگهداری کارخانه، می داند که زندگی پسران جوان طبقه کارگر چقدر می تواند محدود باشد. در حالی که بعید است که او در پرستون موفق به کشف جهانشکن دیگری شود – نوع استعداد و انگیزهاش اغلب به وجود نمیآید – او ممکن است افقهای کمی را گسترش دهد، حس امکان را بزرگتر کند، و در این فرآیند برخی از نوجوانان بیشماری را توانمند کند. که به طور فزاینده ای احساس می کنند عقب مانده اند.
فلینتوف میداند که این یک شکست فرهنگی است که کودکانی که از پیشزمینههای محروم هستند باید در یک ورزش رایج احساس ناخوشایندی داشته باشند، همانطور که این مایه شرم ملی است که اغلب احساس میکنند از جامعه اصلی طرد شدهاند. از نظر عدالت اجتماعی، فقط کریکت نیست، مطمئناً نه به روشی فراگیر که فلینتوف تحسین برانگیز به بازی ادامه دهد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.