به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
سیبرخلاف تضمین های قبلی مبنی بر اینکه نرخ بهره تا سال 2024 پایین خواهد ماند، سیاست تهاجمی بانک مرکزی استرالیا – که توسط بانک های مرکزی در سطح جهانی دنبال می شود – به دنبال شکست در پیش بینی افزایش قیمت ها است و ممکن است در دستیابی به هدف خود مؤثر نباشد.
در عوض، اقدامات بانک ذخیره ممکن است منجر به ترکیبی از بیثباتی اقتصادی، تورم و افزایش نرخها شود – همزمان با رقابت بزرگ قدرت و انتقال انرژی دشوار – که نابرابری را تشدید میکند، استانداردهای زندگی را کاهش میدهد و انتظارات مردم عادی را ناامید میکند.
چرا نرخ بهره ممکن است تورم را کاهش ندهد؟
نرخهای بهره بالاتر که برای کاهش تقاضا با کاهش هزینههای اختیاری طراحی شدهاند، با میلیاردها دلار مخارج دولت فدرال و پرداختهای جبران مالیاتی مقابله میکنند. دولت های ایالتی، مانند نیو ساوت ولز و ویکتوریا، برنامه های مخارج بزرگی را اعلام کرده اند. حتی در مواردی که این طرحها زیرساختهای ضروری و هزینههای زندگی را هدف قرار میدهند، به تقاضا میافزایند که عملاً با تلاشهای RBA در تضاد است.
علاوه بر این، نرخهای بهره بالاتر نمیتواند به عوامل جانبی عرضه مانند کووید-19، بهویژه رویکرد صفر پویای چین، و همچنین رویدادهای ژئوپلیتیکی، محدودیتهای تجاری، کمبود منابع، تغییرات آب و هوایی و انحصارطلبیهای قدرتمند در صنایع خاص با قدرت قیمتگذاری رسیدگی کند. آنها همچنین تحریم های روسیه را که بر عرضه و هزینه های غذا و انرژی تأثیر می گذارد، تغییر نمی دهند.
نرخ بهره بالاتر می تواند تورم را تغذیه کند. کسبوکارها که بسیاری از آنها در طول همهگیری وامهای سنگین وام گرفتهاند، افزایش هزینهها را به مصرفکنندگان منتقل میکنند. افزایش پرداخت های وام مسکن به تقاضای دستمزد می افزاید. نرخ های بهره بالاتر پول نقد را از وام گیرندگان به وام دهندگان منتقل می کند که در صورت مصرف، تقاضا برای کالاها و خدمات و قیمت ها را افزایش می دهد.
به علاوه، آنها می توانند اثرات ارزی نامطلوبی داشته باشند. با عقب ماندگی نرخ بهره محلی در ایالات متحده، دلار استرالیا در برابر پول ایالات متحده حدود 10 درصد از سال 2021 کاهش یافته است و هزینه کالاهای وارداتی را افزایش می دهد. نرخ های بالاتر و کاهش ارزش پول بر مشاغل به ویژه آنهایی که به اقلام وارداتی متکی هستند تأثیر می گذارد. در دهه 1980، رکود اقتصادی، تورم و نرخ های بهره بالا، تولید را در ایالات متحده دشوار کرد و باعث مهاجرت تولید به آسیا شد.
بانک های مرکزی بر این باورند که نرخ های بهره بالا هیولای تورم اوایل دهه 1980 ایالات متحده را نابود کرد. در حالی که یک عامل، تأثیرات دیگر مهم بود، به ویژه مقررات زدایی از بسیاری از صنایع و تضعیف قدرت اتحادیه. ادغام چین، هند و اروپای شرقی و روسیه در سیستم تجارت جهانی، نیروی کار و کالاهای ارزانی را تامین کرد که هزینه کالاها و خدمات را کاهش داد. تورم پایین سه دهه اخیر ممکن است منعکس کننده این عوامل یکباره باشد که بسیاری از آنها اکنون در حال تغییر هستند.
بانک های مرکزی چگونه به این مشکل کمک کرده اند
اگرچه در ابتدا در کاهش نرخها برای حمایت از سپردهگذاران و جلوگیری از فروپاشی نظام مالی در سال 2008 درست بود، اما عدم تمایل بانکهای مرکزی به عادیسازی به موقع نرخهای بهره بر فشارهای تورمی افزود. نرخ های غیرعادی پایین قیمت مسکن را بالا برد و سرمایه گذاری در املاک خرید به اجاره را تشویق کرد. با توجه به اینکه مسکن حدود 20 درصد از معیارهای تورم در اکثر کشورها است، جای تعجب است که تورم زودتر ظاهر نشده است. از سال 2009، بانکهای مرکزی بارها از تسهیل کمی برای تأمین مالی دولتها از طریق خرید بدهیهایشان استفاده کردند، که اغلب هزینههای بیرویه و نادرست را تسهیل میکرد.
نرخ های پایین و پول فراوان قبلاً منجر به سطوح بالای بدهی جهانی و افزایش بیش از حد امور مالی دولتی، تجاری و شخصی شده است که ممکن است در مقابل هزینه های بهره بالاتر مقاومت نکند. بانک مرکزی اروپا در تلاش است تا تأثیر نرخ های بالاتر را بر کشورهای عضو دارای بدهی بالا مانند ایتالیا مهار کند.
پس انداز خانوار را تهدید می کند. قیمت دارایی ها، از جمله سهام و مسکن، با فرض ادامه نرخ های پایین ادامه خواهد یافت. در حالی که هزینه های بهره از نظر تاریخی پایین باقی می ماند، افزایش اخیر منجر به کاهش 15 تا 20 درصدی سهام شده است. ارزش خانه ها تحت فشار است. ارزهای رمزنگاری شده حدود 2 تریلیون دلار آمریکا (2.8 تریلیون دلار استرالیا) زیان دیده اند که بیشتر از ارزش تولید استرالیا در هر سال است.
نرخ های پایین باعث تشویق جریان سرمایه گذاری بیش از حد به کشورهای در حال توسعه شد. نرخ های بالاتر، دلار قوی آمریکا و هزینه های بالای انرژی و غذا برای بازارهای نوظهور که شرکای تجاری مهم کشورهای توسعه یافته ای مانند استرالیا هستند، مشکل ساز است. افزایش نرخ بهره یکی از عوامل پشت سر بحران دهه 1980 آمریکای لاتین و 1997/98 آسیا بود. فروپاشی اقتصادی سریلانکا احتمالا آخرین فروپاشی نیست.
بانکهای مرکزی در مرحلهای پیروزی در نبرد خود با افزایش قیمتها را اعلام خواهند کرد. از نظر آماری، معیارهای تورم تغییر می کند. اگر نفت از 100 دلار به 110 دلار افزایش یابد، آنگاه معادل 10 درصد افزایش است. اگر روی 110 دلار باقی بماند، صفر است. متأسفانه، هزینه زندگی کاهش نخواهد یافت زیرا نفت در 110 دلار باقی می ماند. حتي اين پيروزي پيروزي است.
افزایش نرخ بهره ممکن است باعث کاهش سرعت شود، به خصوص اگر دولت همزمان به سمت تعمیر بودجه حرکت کند. این امر باعث کاهش سرعت فعالیت های اقتصادی و اشتغال و همچنین ایجاد سایر تلاطم ها می شود. پس از آن، بانکهای مرکزی مسیر خود را معکوس میکنند و از آتشنشان به آتشنشان تغییر میدهند، نرخهای بهره را کاهش میدهند و پول را برای حمایت از اقتصاد در تکرار چرخه پمپاژ میکنند. اما آیا بانکهای مرکزی منتخب در قبال تصمیمات خود و آسیبهای جانبی مرتبط با آن پاسخگو خواهند بود؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.