به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
بریتانه دچار شوک اقتصادی فاجعهباری میشود که شبیه شوک اقتصادی است که در دهه 1970 اقتصاد را از بین برد، اما اعتصاب کارگرانی که پیشنهاد افزایش دستمزد کمتر از تورم را داشتند، در فهرست مشابهتها در رتبههای پایین قرار دارد.
بریتانیا تحت تأثیر فشارهای تورمی و افزایش پیوسته تقاضای دستمزد قرار گرفته است، اما هر دو در مقایسه با دهه 1970 در حد متوسط باقی می مانند. شرایط زندگی در قرن بیست و یکم بسیار مهمتر است که با شرایطی که تقریباً پنج دهه پیش حاکم بود بسیار متفاوت است.
برای یک چیز، دهه 1970 دهه عضویت گسترده در اتحادیه های کارگری و مزایای نسبتاً بالا برای کارگران بیکار بود. از سوی دیگر، میلیونها مستمری بگیر برای گرما دور یک آتشسوزی دو میلهای برق جمع شدهاند و مجبور شدهاند از پایینترین حقوق بازنشستگی دولتی اروپا گذران زندگی کنند.
زمان تولید انبوه، مصرف انبوه و مالکیت عمومی شرکت های برق و کارفرمایان عمده در بخش هایی از جمله مخابرات، راه آهن، زغال سنگ، فولاد و خودروسازی بود. صدها هزار نفر در یک صنعت و برای یک کارفرما کار می کردند. از ماشین گرفته تا بیمه، تنوعی که امروز می بینید وجود نداشت.
مردم در هر سن و سطح درآمدی بسیاری از چیزهای مشابه، از سوسیس، پوره و لوبیای پخته گرفته تا تلویزیون های لوله اشعه کاتدی را مصرف می کردند. اقتصاد امروز تحت سلطه تولید و مصرف خاص است، جایی که آنچه میخرید شما را بسیار بیشتر از آنچه برای به دست آوردن یک پوسته انجام میدهید تعریف میکند.
این روزها کارگران تا حد زیادی در برابر از دست دادن درآمد محافظت نمی شوند، بنابراین کسانی که فاقد مهارت های قابل انتقال هستند باید در برابر کارفرمای خود سر تعظیم فرود آورند. اعتصابات پراکنده و محدود به گروه های نسبتاً کوچک است.
این باعث می شود تقریباً همه چیز در مورد تورم متفاوت باشد. بازنشستگان وزن سیاسی دارند، از این رو افزایش 10 درصدی مستمری دولتی در سال آینده. در همین حال، کارگران ضعیف و متفرقه با افت شدید استانداردهای زندگی روبرو هستند.
دهه 1970 تنها زمانی طنین انداز می شود که مقایسه با سطوح سرمایه گذاری باشد. نکته مهم این است که زمانی که مارک بولان در صدر جدول قرار گرفت، فقط مبالغ ناچیزی برای آینده صنعتی بلندمدت بریتانیا اختصاص داده شد و همین امر را می توان در مورد دوره به شهرت رسیدن استورمزی در دهه گذشته نیز گفت. بهطور دقیقتر، در طول شش دهه گذشته، سرمایهگذاری عمومی نامنظم بوده است، با فراز و نشیبهایی در طول دولتهای کارگر و محافظهکار، که به بخش خصوصی اطمینان کمی میدهد که میتواند از مخارج دولتی استفاده کند.
مطالعهای در ماه مه توسط جاناتان هسکل، تعیینکننده نرخهای بانک انگلستان و استیان وستلیک از انجمن آماری سلطنتی نشان داد که از سال 2007 تا 2019، شکست بریتانیا در سرمایهگذاری به همان اندازه که همتایان آمریکایی خود در زمینه ثبت اختراع، تحقیقات و نرمافزار انجام دادهاند – که اغلب نامیده میشود. “اقتصاد نامشهود” – منجر به از دست دادن 2144 پوند برای هر خانوار یا 0.5 واحد درصد از تولید ناخالص داخلی در سال شده بود.
بر اساس گزارش دفتر آمار ملی، سرمایه گذاری تجاری خصوصی بریتانیا بیش از یک سوم کمتر از سطح قبل از برگزیت است. در نتیجه، بریتانیا وارد هر بحرانی میشود که فاقد شتابی است که به صنایع آسیبپذیر اجازه میدهد از خود در برابر بدترین اثرات آن محافظت کنند.
در سال آینده، کسبوکارهایی که از جدیدترین کیت و فرآیندهای بهروز بهره میبرند، احتمالاً رونق خواهند داشت، و آنهایی که وارد رکود شدهاند همچنان از ویندوز 7 برای پردازش سفارشها استفاده میکنند، در حاشیه قرار خواهند گرفت.
نکته مثبت این است که بخش تولید بریتانیا امروز تقریباً همان ارزش کالا را تولید می کند که 15 سال پیش تولید می کرد. اما تعداد شرکت های تولیدی و همچنین تعداد افرادی که استخدام می کنند کاهش یافته است. با به زانو در آمدن صنعت خودرو و سرمایه گذاری در اقتصاد سبز تقریباً به طور کامل بر مزارع بادی متمرکز شده است، احتمالاً ارزش و همچنین اندازه بخش تولید کاهش می یابد.
برای شرکت های خدماتی نیز مشکلاتی در پیش است. آنها به امواجی از فارغ التحصیلان از دانشگاه های بریتانیا و اروپا تکیه کرده اند که در آستانه خانه هایشان هستند و مایل به انجام تقریباً هر کاری هستند که نیاز به انجام دارد.
امسال، کاهش عمده دسترسی به آموزش عالی را محدود خواهد کرد. این یک ضربه است زیرا افزایش بهره وری در بریتانیا قبل از بحران مالی سال 2008 – از زمانی که بهره وری کاهش یافته است – به لطف نیروی کار با تحصیلات بهتر حاصل شد.
بسیاری از مطالعات نشان داده اند که فارغ التحصیلان مشاغلی بسیار پایین تر از توانایی های خود داشته اند و از نظر فنی بیکار بوده اند. اما کارفرمایان، بدون اینکه انگشت خود را بلند کنند یا یک پنی خرج کنند، شخصی را داشتند که وظیفه ای را انجام می داد که صلاحیت بهتری نسبت به کارمندی که جایگزین می کردند، داشت.
این ترفند گران قیمتی است که نمی تواند دوام بیاورد، و او را با نیروی کار با درجه پایین تر برای تطابق با سرمایه گذاری کمتر، در بریتانیا باقی می گذارد. اگر شاهد تکرار دهه 1970 هستیم، این فقدان سرمایه گذاری است که به صدا در می آید، نه پتانسیل افزایش دستمزدها برای کاهش تورم.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.