به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو دقایقی طولانی در پای ظریف احساس می کند که ساعت هاست. لگد زدن به پاشنه هایش، کشیدن آستین هایش، برس زدن گل میخ هایش روی چمن های بریده شده. پشت سر او غرفهها شورش رنگ و آواز، از توپهای ساحلی جهنده و پچ پچهای بیهوده و خشخش و سروصدای بازیکنانی که به بار و از بار میروند، دیده میشود. ترنت بولت هیچ کدام از این ها را نمی بیند، هیچ کدام از این ها را نمی شنود. او با کاسه ساز وارد نمی شود. توپ به سمت او زده نمی شود. تنها کاری که او می تواند انجام دهد این است که در این بسته کوچک تبعید گشت زنی کند، بازی را در ذهنش انجام دهد، ثانیه ها را پایین بیاورد تا دوباره بتواند کاسه بازی کند.
روزهایی وجود دارد که بولت چند بار طول می کشد تا ریتم خود را کشف کند. کریکت فرم کوتاه از این نظر راحت تر است. اولین دو اوور با توپ جدید سفید: بازی همین جاست. نوسان می کند یا نمی شود، شما به موفقیت دست پیدا می کنید یا نمی کنید، و بقیه چیزها به سادگی درجات مختلف دفاعی هستند. اما در یک مسابقه آزمایشی شما نیاز به بررسی و آزمایش دارید. دریابید که این توپ چه توانایی هایی دارد. طول مناسب را در این زمین تعیین کنید. در این شرایط. در برابر این ضرب و شتم ها
سپس روزهایی مانند دیروز جمعه وجود دارد، زمانی که توپ قرمز جدید در حال چرخش است و انگلیس در حال چرخش است و خون در حال پمپاژ است و بازی به سادگی است، مانند یک آهنگ بدون مقدمه. اگر ضربه زدن شبیه چرخه هستی و مرگ باشد، بولینگ بیشتر شبیه معجزه لقاح و تولد است.
شانس موفقیت بی نهایت اندک است، و با این حال شما همچنان به تلاش و شکست ادامه می دهید، در مقابل جزر و مد رام نشدنی شنا می کنید و برای جایزه خود زندگی تلاش می کنید. به همین دلیل است که – از نظر ذهنی – کتک خورده ها کار خود را به صورت کشیده و خالی به پایان می رسانند، در حالی که توپ گیرها قوی تر و قوی تر می شوند. باترها مدام در حال مرگ هستند. بولرها مدام در حال تولد دوباره هستند.
در اولین بازی Over Boult، پنج توپ را در الکس لیز بولد کرد. یکی تنها ماند. یکی لبه داشت و در هنگام لغزش افتاد. دو بازی شد و از دست رفت. پنجمی مانند ستارهای در حال سقوط، از کنار خفاشی که مستقیماً در حال غوطهور شدن بود، منحنی شد و با تمام ظرافت دست انسان، وثیقه را از بین برد. صحبت های تیم شما، نوشیدنی الکترولیتی و گرم کردن شما، همانجا است. انگلیس برای بولت می آید، بولت برای انگلیس می آید و لحظه ای برای از دست دادن وجود ندارد.
اما اول، او صبر می کند. او یک نوشیدنی از جعبه یخ برمی دارد و چند لقمه می بلعد. یکی از اعضای جمعیت یک خفاش مینیاتوری و یک خودکار در اندازه معمولی به او می دهد و او بدون فکر آن را امضا می کند. یکی از کارکنان اتاق پشتی نیوزلند در لبه مرز ظاهر می شود و بولت با او به صورت متحرک، پرخاشگرانه، اشاره و اشاره می کند. از دور قسم می خوردی که با هم دعوا می کردند. سرانجام – سرانجام – تمام شد. Boult می تواند دوباره کاسه کند.
در آن نقطه، ورزشکار و معمار با هم تلاقی می کنند. بولت مستقیماً به سمت علامت خود می دود و کلاه و عینک آفتابی خود را به مایکل بریسول می دهد تا از هدر دادن یاردهای ارزشمند در مسیر انحرافی به سمت داور جلوگیری کند. میدان با دقت نقاش چیده شده است. لغزش چهارم، شما به سمت ساق مربع می روید. نه مربع تر ویکت میانی در پنج یارد خواهد آمد. وقتی همه چیز آماده شد، بولت در چشم ذهنش یک خط سفید مستقیم از توپی که در دستانش است، در امتداد دویدن به سمت بالا، پایین زمین، از کنار خمیر و به دستکش های تام بلوندل در پشت کنده ها می کشد. این تمرینی است که او از زمانی که پسر بود به آن تکیه کرده است. درست فکر کن. مستقیم بدوید کاسه مستقیم.
تنها چیزی که واقعاً در مورد بولت متوجه میشوید سرعت اوست. نه سرعت توپ، بلکه سرعت او در طول زمین. تلويزيون واقعاً راهي را كه او از يك شروع ايستاده تا يك سرعت كامل در زمان يك پلك زدن ميپاشد، ثبت نميكند. گام ها کوتاه و دقیق هستند. رنگ قرمز تاری دیده میشود زیرا کفهای لاستیکی رنگی او چمن را به هم میزند. بر خلاف اکثر بول داران سریع، تقریباً هیچ جهشی عمودی برای صحبت وجود ندارد. هر فیبر در بدن او مستقیماً رو به جلو است: سرعت، حرکت، اقتصاد. ممکن است تعجب نکنید اگر بدانید که بت بولینگ وسیم اکرم است.
هیچ کس در حال و هوای دور زدن نیست. اما پس از آن، بولت دقیقاً آن را دوست دارد: جمعیتی با ظرفیت، ضرباتی که او را به صف کرده اند، یک ابر روی یک رشته و یک توپ در دستش. او در همه اشکال بازی به همان اندازه خوب است، و این شاید خالص ترین ترکیب هنر او بود: جادوی توپ قرمز در کوره توپ سفید. اولی پوپ توسط یک مهاجم بزرگ دیگر تخریب می شود. زک کرولی، که کل سریال را با طعنه زدن بولت سپری کرده است، با خیال راحت رانندگی می کند و کنده میانی خود را از دست می دهد.
در بین توپها، بولت با خودش صحبت میکند، به کنارهی سرش سیلی میزند، زوایای خیالی را با دستهایش حک میکند، انگار که خود بازی کاملاً در ذهنش ساخته میشود.
به نوعی اینطور است. تا زمانی که او بالاخره مرخصی خود را می گیرد، هشت اور بازی کرده و کل سه تیم برتر انگلیس را پاک کرده است.
این یکی از بزرگترین جادوهای افتتاحیه این زمین است که تا به حال دیده است، و برای 43 دوش انجام شد. و بنابراین او کلاه و عینک آفتابی خود را جمع می کند و به پای خوب خود باز می گردد و منتظر تولد دوباره است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.