به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
‘Eزمانی که اولین مرکز خرید سرپوشیده آمریکا در سال 1956 در ادینا، مینهسوتا افتتاح شد، روز خرید عالی خواهد بود». مرکز Southdale در تمام طول سال لذت پیادهرویهای آرام را ارائه میدهد.
در داخل بلوکهای سفید و شفاف و مستطیلی آن، رژههای منظمی از مغازهها وجود دارد که در اطراف باغ سهطبقهای از بهار دائمی چیده شدهاند، جایی که درختان اکالیپتوس ۵۰ فوتی به سمت پنجرههای بلند بالا میرفتند و درختان انگور عجیب و غریب از بالکنهای بالای سرشان میریختند. یک قفس استوانهای شکل پر از پرندگان رنگارنگ بر فراز میزهای کافههایی که با چترهای زرد شاد و شاد تزئین شده بودند (با وجود کمبود آب و هوا)، در حالی که چرخ فلک به صداهای آرامشبخش موزک تبدیل میشد. این منظره خرید چند طبقه با کنترل آب و هوا، در مقایسه با مراکز خرید با طبقه کم ارتفاع و در فضای باز، موفقیتآمیز بود.
انجمن معماری در مورد استفاده بدیع از پله برقی ها می گوید: “روی بالا و پایین بسیار آسان و بدون ممانعت است.” بی معنی به نظر می رسد.»
این دیدگاه رادیکال کار ویکتور گرون، یک پناهنده یهودی بود که در سال 1938 از اتریش تحت اشغال نازی گریخت. نوارهای تجاری او ساوتدیل را مرکز یک منطقه جدید با تراکم بالا و با کاربری مختلط، احاطه شده توسط مسکن و ادارات، و همچنین یک مدرسه و یک مرکز پزشکی، با یک دریاچه مصنوعی که توسط خیابانهای منحنی پوشانده شده است، تصور میکرد که همگی یک «آفتکشی» آرمانشهری را تشکیل میدهند. محله اثبات».
دیتون، شرکت توسعه، ایده های دیگری داشت. ساخت مرکز خرید ارزش زمین را در اطراف به شدت افزایش داد، بنابراین آنها تصمیم گرفتند پول نقد کنند و قطعه های باقی مانده خود را به سازندگان خانه های تک خانواده شلاق بزنند. نتیجه از آن زمان به منظره ای کاملاً آشنا در سراسر ایالات متحده تبدیل شده است: یک مرکز خرید محصور در دریایی از پارکینگ اتومبیل، احاطه شده توسط جاده های چند خطه و پراکندگی حومه شهر. دور از چشم انداز فراگیر بود. گرون با پیشنهاد یک جایگزین ایده آل برای مرکز شهر – حذف شده از مرکز واقعی شهر، محافظت از عناصر، فقط با ماشین قابل دسترسی و صرفاً برای خرید طراحی شده است – مکانیزمی برای محافظت از صاحبان خانه های سفیدپوست طبقه متوسط در برابر کسانی که شبیه خودشان نیستند ایجاد کرده است.
ساوتدیل هزاران مقلد را در سرتاسر کشور تولید کرد که بسیاری از آنها توسط گرون طراحی شده بودند و باعث شد تا او را به عنوان پدر مرکز خرید تاج گذاری کند – برچسبی که با دیدن آنچه که به راه انداخته بود از آن متنفر شد. در سال 1978، دو سال قبل از مرگش، از این میراث چشم پوشی کرد. او گفت: «من میخواهم از این فرصت استفاده کنم و یک بار برای همیشه از پدر بودن خودداری کنم. من از پرداخت نفقه به آن تحولات حرامزاده خودداری می کنم. آنها شهرهای ما را ویران کردند.»
از دید منتقد طراحی الکساندرا لانژ، کاریکاتور این مرکز خرید به عنوان یک مکان خراب کننده بدخواه چندان هم ساده نیست. او در کتاب جدیدش با نام Meet Me by the Fountain: An Inside History of the Mall، مرگ و زندگی مرکز خرید بزرگ آمریکا را بررسی می کند، تحولات، جهش ها و کاستی های آن را ترسیم می کند، اما همچنین بررسی می کند که چه درس هایی می توان آموخت، و چگونه این مرکز خرید را می توان برای آینده مدنی تر تصور کرد.
با وجود اشغال بسیاری از هکتارها از چشم انداز ایالات متحده، مراکز خرید توجه انتقادی کمی به خود جلب کرده اند. مانند طراحی برای کودکان، موضوع آخرین کتابش، لانژ خاطرنشان میکند که “مرکز خرید همه جا وجود داشت و مورد بررسی قرار نگرفته بود و به طور بالقوه کمی شرم آور به عنوان موضوع مطالعه جدی بود”. او می نویسد که آنها شکلی به خطر افتاده و اغلب از نظر معماری مطرود هستند، نسخه ای از یک خیابان مرتفع باستانی تر. با این حال، آنها با دسترسی هموار، درهای اتوماتیک، آسانسور و توالت های فراوان، پناهگاهی برای کودکان، افراد مسن و افراد کم توان، که شهر همیشه مکانی دلپذیر برای آنها نیست، فراهم می کنند. مراکز خرید نیز به نوجوانان فرصتی برای استقلال ارائه می دهند، یک پاتوق امن تر از گوشه خیابان. اما، لانگه میگوید، «نوجوانان در آرزوی خود برای یک قلمرو عمومی ملایمتر تنها نیستند».
لانگ با ترسیم رونق مراکز خرید حومه شهر در دهه 1960، نحوه تحمیل اصول آنها را در مناطق مرکزی شهر در دهه 1970، در قالب “بازارهای جشنواره” و مناطق خرید پیادهروی شده، در تلاشی برای احیای هستههای توخالی شهری دنبال میکند. یک بار دیگر، گرون رهبری این اتهام را بر عهده گرفت و استدلال کرد که نجات مرکز شهر بر فریب زنان خانه دار سفیدپوست متحرک است.
او استدلال کرد که شهرها به جاده های حلقه ای، همراه با انبوه پارکینگ های ماهواره ای و شبکه ای زیرزمینی از تونل ها برای کامیون ها، آزادسازی خیابان ها برای عابران پیاده، گیاهان، فواره ها و هنر عمومی نیاز دارند. این یک چشمانداز مصرف منظم، تمیز و مطمئن خواهد بود که توسط منافع تجاری مدیریت میشود – که نشاندهنده ظهور مناطق بهبود کسبوکار است، که بعداً بخشهایی از مراکز شهری را مدیریت میکنند، که توسط بسیاری به عنوان خصوصیسازی فضای عمومی بهصورت مخفیانه تلقی میشود.
احیای جشن آغاز شد و شهردارانی که به دنبال راه حلی ارزان قیمت بودند، مورد توجه قرار گرفت. از سال 1959 تا اوایل دهه 1980، بیش از 200 شهر ایالات متحده این مدل را پذیرفتند و بلوک ها را به روی ترافیک خودروها بستند. اما تا سال 2000، کمتر از 24 مورد از این مراکز خرید در فضای باز باقی ماندند. همانطور که لانگ می نویسد: «مداخله طراحی که قرار بود مردم را از مرکز خرید حومه شهر بازگرداند، در عوض، مشکلی را که در تلاش برای حل آن بود، تشدید کرد و مرکز شهرها را به ماشین محور و خردهفروشیهای تک محصولی تبدیل کرد تا عابران پیاده. مکان های با کاربری مختلط.” معدود مراکز خرید عابر پیاده که موفق شدند همگی توسط یک دانشگاه، یک ساحل یا یک جاذبه توریستی بزرگ لنگر انداخته بودند. لانژ میگوید: «آمریکاییها وقتی در کالج یا در تعطیلات هستند راه میروند. “بقیه زمان، قوانین خودرو.”
ما می بینیم که چگونه طراحی مرکز خرید در دهه 1980 با ورود Jon Jerde، مدیر کسب و کار خرده فروشی، که Horton Plaza در سن دیگو نوار جدیدی را برای مناظر رویایی مصرف گرا ایجاد کرد، جهش کوانتومی انجام داد. این مکان که در سال 1985 افتتاح شد، سرزمینی فانتزی با ارجاعات عجیب و غریب بود، جایی که پیاتزاهای اسپانیایی با بازارهای موری برخورد می کردند و ستون های ایتالیایی به تراس های مکزیکی برخورد می کردند که با مسیرهای متقاطع مرتفع به هم متصل می شدند. این یک موفقیت فوری بود، و در سال اول 25 میلیون بازدید کننده را جذب کرد، و با امکان غذا خوردن در داخل یک مکعب راه راه بسیار بزرگ که از یک کلیسای آلبرتی در فلورانس الگوبرداری شده بود، یا بر روی یک نیمکت موج دار زیر یک ابلیسک اپ آرت میل زدند.
استراتژی Jerde فراتر از مراکز خرید دهه 1960 و 70 بود که مبتنی بر به حداکثر رساندن معاملات مشتری بود. درعوض، او استدلال کرد که مراکز خرید باید «در کنار نکته خرید انجام دهند». از نظر جرد، آنها موقعیتی تقریباً مذهبی به خود گرفتند، به عنوان ” ظرفی برای افزایش تجربه انسانی برای وقوع”. یونیورسال سیتی واک او در لس آنجلس که در سال 1993 افتتاح شد، شبیهسازی سورئال از Tinseltown بود که به صورت ترکیبی از قطعات معروف از سرتاسر شهر، با یک کینگ کونگ بزرگ که از ساختمانی در نیمه خیابان آویزان شده بود، تصور میشد.
جرد گفت: «این لسآنجلس نیست که ما به دست آوردیم، اما این لسآنجلس است که میتوانستیم به دست بیاوریم – لسآنجلس اساسی و ایدهآل». اغوا شده توسط فضای همیشگی کارناوال، با ویرایش جنایات و کثیفی های شهر، ممکن است مردم مدت طولانی تری با هم معاشرت کنند – و در نهایت بیشتر خرج کنند.
یعنی تا زمانی که جادو از بین برود. میانگین ماهانه زمان صرف شده در مراکز خرید از 12 ساعت در سال 1980 به تنها چهار ساعت در سال 1990 کاهش یافت، در حالی که گزارشی در سال 2017 پیش بینی کرد تا سال 2022 یک چهارم مراکز خرید ایالات متحده از بین برود. در واقع، به لطف همه گیری، این رقم به یک سوم افزایش یافت. . همانطور که لانگ اشاره میکند، این جای خالی یک فرصت را نشان میدهد: “به عنوان جعبههای خالی بزرگ در وسط پارکینگهای خالی بزرگ، ساختار آنها به عنوان یک امانت زمین برای قرن بیست و یکم عمل میکند.”
زمانی که مرکز خرید بزرگ هایلند در تگزاس توقیف شد، کالج جامعه آستین شانس خود را دید. آنها با برش پنجره ها و نورگیرها به سنگرهای بتنی، سایت را به یک محوطه آموزشی تبدیل کردند. بوتیکهای سابق اکنون به کلاسهای درس تبدیل شدهاند، با دیوارهای شفاف رو به خیابانهای سرپوشیده و کاشیکاریشده، در حالی که یک ایستگاه تلویزیونی عمومی محلی استودیوهای خود را به یک فروشگاه بزرگ سابق منتقل کرده است و امکانات را با کالج به اشتراک گذاشته است. سایر مراکز خرید اضافی به دفاتر، مسکن سالمندان، حتی پارک های عمومی تبدیل شده اند.
در بریتانیا، فروشگاه های بزرگ خالی نیز جان تازه ای به خود گرفته اند. وزارت صدا این هفته اعلام کرد که قصد دارد یک فروشگاه House of Fraser در غرب لندن را به عنوان دفاتر منعطف، یک باشگاه ورزشی و یک بار-رستوران روی پشت بام «ریمیکس» کند، در حالی که سایر فروشگاهها در سراسر کشور به گالریها، استودیوها و آشپزخانههای آموزشی تبدیل شدهاند. .
برخی از سرنوشت ها بهتر از دیگران هستند. هورتون پلازای جرد سال گذشته متأسفانه از بین رفت و در انتظار تولد دوباره به عنوان یک پردیس اداری با فناوری پیشرفته بود. در همین حال، مرکز خرید Gruen’s City Center در کلمبوس، اوهایو، اکنون کلمبوس کامانز است، واحه ای به مساحت شش جریب در قلب مرکز شهر، با فضای اجرا، زمین های بوسه و باغ های سرسبز.
لانگ در پایان میگوید: «تصور کنید فروشگاه بزرگ بهعنوان یک اسپا یا یک مرکز استراحت دوباره متولد شود.» به نظر میرسد این مرکز خرید که زمانی به عنوان نسخهای ایدهآلشده و سالمسازی شده از شهر، امن در پشت دیوارها و پارکینگها تصور میشد، سرنوشت آن است که توسط خود شهر بلعیده شود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.