به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
کالسی ویتمور یکی از سه چهره روی الماس بیسبال در پارک اجتماعی استاتن آیلند است. غرفه های بالکن خالی است، به چند فروشنده هات داگ بدهید یا بگیرید که کیوسک هایشان را در محوطه باز می کنند. مربی او، نلسون فیگوئروآ، توپهایی را به سمت او میزند، که او قبل از خواندن زاویهای که به توپ میرسد، منتظر میماند، به سمت توپ حرکت میکند، سپس با دست چپش آن را در دستکش میگیرد و با راستش به عقب پرتاب میکند.
در کنار او، دختری نگاه می کند و سپس همین کار را می کند. او بسیار کوچکتر از ویتمور است. پرتابهای او مانند ویتمور به راحتی به دستکش فیگوئروا نمیخورد، اما قبل از اینکه در امتداد زمین به عقب برگردد در نیمه راه میمیرد. او پس از هر کدام به سمت ویتمور نگاه می کند، که سر تکان می دهد، بر عمل سایه می اندازد و سپس برای دریافت برمی گردد.
ویتمور پیراهن شماره 3 استیتن آیلند فری هاکس را می پوشد. در ماه آوریل، او برای بازی حرفه ای با این تیم، در کنار 24 مرد قرارداد امضا کرد. او اولین زن از سال 1994 است که در لیگی بازی می کند که وابسته به لیگ برتر بیسبال است. لیگ آتلانتیک، که استیتن آیلند در آن بازی می کند، بالاترین شکل بیسبال خارج از MLB است. اغلب از آن به عنوان “لیگ شانس دوم” یاد می شود، که در آن بازیکنان با کالیبر لیگ برتر سعی می کنند در حالی که نزدیک ترین استاندارد ممکن را انجام می دهند به بازی برگردند. هیچ زنی در همان سطح بازی نکرده است.
گری پرون، مدیر کل تیم، در حالی که از «بهترین دفتر دنیا» در طبقه دوم، مشرف به پارک ریچموند، تماشا میکند، میگوید: «این روزها دختران بیشتری را میبینیم که به بازیها میآیند. حتی برای تیم های لیگ کوچک. همه آنها می خواهند بیرون بیایند و با او صحبت کنند. او الهام بخش بسیاری از مردم است. نه فقط اینجا، بلکه در تمام پنج محله شهر نیویورک.»
او میگوید که این هوادار امروز مدتی با بت خود اعطا شده است زیرا حریفان امروز تمرین ضربات خود را رها کردهاند. مادرش او را زودتر آورده بود و کاملاً با وسایل تزئین شده بود و به ویتمور گفت: “شما الهام بخش او هستید.”
خانه FerryHawks در لبه استاتن آیلند قرار دارد و تنها با بندر کشتی از ساحل فاصله گرفته است. از نقطه نظر نگاه به بازی، هر چیزی فراتر از پارک بیسبال کاملاً آب است تا زمانی که با افق بقیه شهر نیویورک برخورد کند. اگر این دیدگاه به تنهایی ارائه شود، شما را میبخشند که تصور کنید استاتن آیلند ممکن است فقط محوطه توپ باشد، کشتی با قایق مردمی که گهگاه به سمت منظره مجسمه آزادی حرکت میکند و سپس با آنها به عقب برمیگردد. دوباره راه دیگر
اگرچه آنها در مرحله ابتدایی فصل در انتهای بخش شمالی قرار دارند، اما پرون فرهنگ استاتن آیلند را “پل به پل، بهترین محله بیسبال در شهر” می نامد و به دلیل توپچی و بازیکن خارجی جدیدشان به آن توجه شده است.
ویتمور از کشتیهای برگشتی دور میشود، به سمت گودال میرود و از جلسه بداهه برمیگردد. مردانی که بقیه FerryHawks را تشکیل می دهند شروع به تشکیل پرونده برای گرم کردن کرده اند. همانطور که آنها از روی یکدیگر جهش می کنند و مراسم تمرینات آموزشی خود را آغاز می کنند، دریاهایی از رمزها در دست دادن های مخفی، بادی چک و پنج های بالا وجود دارد. شکارچی نیمه بسته شده و پرتاب می شود. یکی از چنگ او فرار می کند و به طرز نگران کننده ای روی زمین می افتد. او کلاه خود را برمی دارد، توپ را پس می گیرد و طوری آن را مطالعه می کند که گویی باید ایراد داشته باشد. او قبل از شروع توپ، سرش را به صورت اگزیستانسیال تکان می دهد.
ویتمور این را ندیده است، اما انگار که دیده است، با خنده می گوید: «اگر می خواهید این بازی را انجام دهید، اولین چیزی که باید بدانید این است که شکست خواهید خورد. اگر با آن مشکلی ندارید، باید تمرین کنید.»
ویتمور – که در میدان خارج از زمین شروع نمیکند – در حال آمادهسازی برای کمکهای احتمالی است. او هم مثل هم تیمی هایش و به ظاهر همه بازیکنان بیسبال مدام تف می کند. او از شش سالگی بیسبال بازی می کند. او اکنون 24 سال دارد. او در مورد شروع خود می گوید: “فقط هیچ زنی بازی نمی کرد.” «همه الهامات من مردان بودند. فقط باعث شد بیشتر بخواهمش هدف من تلاش برای اولین بودن نیست. این در مورد تلاش برای انجام کاری است که دوست دارم.»
او در 14 سالگی، در کمترین سن ممکن، برای تیم زنان آمریکا انتخاب شد. در غیر این صورت، او معمولاً تنها زن در تیم های خود بوده است که در هر سطح بر خلاف شانس پیشرفت می کند. حکمت دریافت شده این بود که پسرها برای او خیلی قوی می شوند و او نمی تواند سرعت خود را حفظ کند. هرگز اتفاق نیفتاده است. در اولین بازی او برای FerryHawks، اولین توپی که به صورت شاعرانه وارد بازی شد مستقیماً به سمت او رفت. او آن را بی عیب و نقص اداره کرد. او با تصور چنین نمایش هایی خود را به خواب می برد. من آن را تجسم می کنم و سعی می کنم آن احساس را احساس کنم. من همه چیز در مورد احساس هستم. من سعی می کنم خیلی روباتیک نباشم.»
زمانی بود که او سعی کرد دقیقاً از کاری که مردان انجام میدادند تقلید کند، اما آن را غیرقابل درک میدانست. تنها زمانی که به خودم اعتراف کردم که هرگز نمیتوانم یک توپ را به ارتفاع 400 فوت پرتاب کنم، واقعاً برای من کار کرد. متوجه شدم: اوه، من فقط باید چگونه بازی کنم من بازی.’ این چیزی است که در مورد بیسبال وجود دارد – شما آن را به نحوی برای شما کار می کنید.
این ورزش تمایل خاصی به افرادی دارد که از طریق شکاف ها جا می گیرند و راه هایی را که بازی برای آنها کار می کند پیدا می کنند. مهارت ویتمور در دستکاری عدم سرعت او به عنوان یک دارایی، ایجاد تحویلی است که اکنون در مدار به عنوان “چیز” شناخته می شود. فیگوئروا، یک بازیکن موفق لیگ برتر علیرغم عدم سرعت خود، بر تنوع زمین های مختلف در زرادخانه خود نظارت می کند. او از میان آنها روی گودال می چرخد و دست روی توپ را دوباره پیکربندی می کند. همانطور که او به آنها نشان میدهد، ساعد مقابلش نمایان میشود که خالکوبی از دندانهای کروکودیل را نشان میدهد – که نشان دهنده شکارچی است که در زیر سطح کمین کرده است.
فستبال چهار درز: یک رژیم غذایی اصلی برای پارچ که نام خود را از آشکار کردن تمام چهار درز در پرواز گرفته است. تغییر: زمینی که به شکل یک توپ سریع مبدل شده و کندتر از آنچه در ابتدا به نظر می رسد می رسد. اسپلیتر با شکست عمودی: این نام به این دلیل است که انگشتان در سراسر توپ شکافته می شوند و باعث می شوند که وقتی توپ به ضربه زن می رسد می میرد. تغییر دایره “با کمی وقفه مثبت روی آن”: تغییر شکل با انگشتان که یک دایره تشکیل می دهند. و در نهایت، تغییر بند انگشت (با نام مستعار “چیز”). فیگوئروآ آن را “عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده” نامیده است، زمینی که به نظر می رسد سابقه کمی داشته باشد.
در حالی که واکنش ها به معرفی ویتمور به لیگ آتلانتیک بسیار مثبت بوده است، حوادث اجتناب ناپذیری نیز وجود داشته است. در چارلستون، توپهای تنیس به سمت فیگوئروآ و او پرتاب شد، قبل از اینکه حریفان از طرف جمعیت شدیدا عذرخواهی کنند. در حین انتظار در پایگاه در مورد اینکه او به اندازه کافی خوب نیست برای حضور در آنجا غوغا می کرد – ویتمور مشتاق است اشاره کند که اتهام انحصاری برای او نیست. این یک لنز شدید است که به نظر می رسد Whitmore به آرامی می پوشد، اما حضور ثابت آن را احساس می کند. “من در حال عبور از این احساس هستم که همه نگاه ها به من است و باید کامل باشم.”
اگر اینطور نیست، گهگاه نگران است، پیامدهایی فراتر از خودش وجود دارد، «وقتی عنوانی مانند این را دارید، میخواهید آن را به خوبی نشان دهید. اگر همه چیز خوب پیش نرود، گاهی اوقات می توانم با خودم فکر کنم: “من همه این دخترهای کوچک را ناامید کرده ام” یا: “به همه افرادی که باور ندارند ثابت کردم که درست می گویند.” ‘ هنوز افراد زیادی از این دست هستند.
شما باید طوری رفتار کنید که انگار هیچ چیز شما را نگران نمی کند. این بخشی است که در آن گیر می کنید زیرا احساس می کنید، به عنوان یک زن، نمی توانید احساسات خود را نشان دهید یا ضعیف یا غیر قدرتمند به نظر می رسید. اما یک طرف دیگر هم وجود دارد که میگوید: «ما میخواهیم با بودنمان خوب باشیم. اشکالی ندارد که یک روز احساس خستگی کنید.’ شما تمایل دارید آن را تعطیل کنید، زیرا اگر ما به آن توجه کنیم، مردم خواهند گفت: “به همین دلیل است که شما نباید اینجا باشید.”
موج کوچکی از زنان وجود داشته است که راه خود را در بیسبال سطح بالا حک کرده اند. امسال، آلیسا ناکن اولین مربی در زمین در MLB شد – برای جاینتز سان فرانسیسکو که در پایه اول قرار گرفت. الکسیس هاپکینز به عنوان گلوله گیر در لیگ آتلانتیک استخدام می شود. ریچل بالکووک مدیریت تامپا تارپونز، بخشی از سازمان نیویورک یانکیز را بر عهده دارد.
او با تمسخر برای لحظه ای به او نگاه می کند: «بیشترین سوالی که از من می پرسند این است: «دختر بودن چه حسی دارد؟» من فقط می خواهم به عنوان کسی که لیاقتش را داشت به یاد بیاورم. کسی که تا جایی که ممکن بود به آن رسید.» او قبل از بازنویسی مجدداً در نظر میگیرد: «کسی که تا آنجا پیش رفت او احتمالا می تواند”
او به سمت سبزه سرسبز روبرویش اشاره می کند. من در مورد زندگی در این زمین بیسبال بیشتر از مدرسه یا خیابان یاد گرفته ام. به این دلیل است که شما از طریق اشتباهات، فراز و نشیب ها، موفقیت ها، تعاملات، روابط، دوستی ها گذر می کنید. او دوباره به عنوان ستایش اشاره می کند: “و همه چیز روی الماس بود.”
اولین زمین نزدیک است. “ساعت چنده؟” او می پرسد ساعت یک ربع به پنج است. “یک ربع مانده به پنج؟ معنی آن چیست؟ 4.45؟ آیا آن زمان است؟» سر تکان می دهم. او با افتخار میگوید: «من مدتی است که ریاضی انجام ندادهام. من در زمین بازی بوده ام. روزی دیگر میگذرد که از y=mx به علاوه b استفاده نکردهام.”
با این کار او دوباره تف می کند و دوباره به پا می شود، با هم تیمی هایش ترکیب می شود، با دست دادن ها و چک های بدن ادغام می شود.
وقتی استاتن آیلند به میدان می رود، پرون در کنار دفترش ایستاده و به بیرون نگاه می کند. بازیهای لیگ مینور با حضور پراکنده برگزار میشود و خانوادهها و افرادی که لباس شاهین یا سنجاق بولینگ میپوشند، از صندلیهای خالی استفاده شیدایی و شادی میکنند. ویتمور آنجاست، دستهایش را روی گودال جمع کرده و مانند بقیه همتیمیهایش بازی را تماشا میکند، که با شلیک موهای مشکی صافی که تا پایین کمرش میریزد، قابل تشخیص است.
پرون میگوید: «وقتی در مورد کلسی به من اطلاع داده شد، حدود دو ماه و نیم با او صحبت کردم.» او گهگاه در حالی که در حال صحبت کردن است می ایستد تا به دی جی داخل بازی اشاره کند و دستانش را به دور بازوهایش می چرخاند تا بین نواختن موسیقی به آنها اشاره کند. میدانی، تو با همه مردها در رختکن هستی و باید این کار را انجام دهی. او هر جا که میرود، چیزهای مناسب خود را میشنود.»
او دوباره با دست اشاره میکند که موسیقی بلندتر شود در حالی که ضربهزن در پایان یک اینینگ به صدا در میآید. اما چه تیم ما باشد و چه تیم های مهمان، تنها کاری که مردم می خواهند انجام دهند ملاقات با کلسی است. وقتی این کار را انجام می دهید، می فهمید که او یک فرد خاص است. او قرار است کاری برای آینده بیسبال انجام دهد.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.