به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اسبعضی روزها به نظر می رسد کل کشور نیم قرن به عقب افتاده است، به دهه 1970. آبا بار دیگر در حال بازی در میدانها هستند، تپانچههای جنسی در سرتاسر صفحههای ما میچرخند، و هر تکه سنگتراشی که از پارلمان فرو میریزد، شکاف دیگری را در دهه مورد علاقهشان به سرفصلنویسان هدیه میدهد. دولت در هرج و مرج؟ دوباره دهه 70 است! رکورد تورم؟ دهه هفتاد، مشاهدات و اعتصابات در سراسر بریتانیا آغاز می شود؟ چرا، آنها تقریباً به اندازه رد روبو، ریلیانت رابینز و رگ وارنی دهه 70 هستند.
صادقانه بگویم، من از سفر در زمان به دههای که اقتصاد به طور منظم دو یا سه برابر سریعتر از امروز رشد میکرد، در حالی که فاصله بسیار کمتری بین فقیر و غنی داشت، چندان وحشتزده نیستم. اگر قرار است این دیستوپیا باشد، من از دانشمندان پانل بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) بدتر خوانده ام – و آنها در مورد آنچه در اطراف وجود دارد صحبت می کنند.
اما برای تبعیت از قوانین فعلی فیزیک، کل داستان، همانطور که جانی راتن، تحلیلگر ادراکی در امور بریتانیا ممکن است بگوید، کل داستان است. اتحادیههای کارگری کسری از اندازه و قدرتی هستند که در سال 1979 داشتند و از دستمزد بیماری گرفته تا اعتصاب، کارگران بریتانیایی در میان خشنترین رفتارها در اروپای غربی قرار دارند. یک نتیجه این است که متوسط دستمزدها با سریع ترین نرخ خود در دو دهه اخیر کاهش می یابد و بسیاری از کارگران برای گذراندن زندگی خود به مزایا یا حتی بانک های مواد غذایی متکی هستند. کاریکاتوریست ها هر چه می گویند، این پس زمینه راهپیمایی فردا در لندن توسط اعضای اتحادیه است.
بزرگترین تهدید برای آنچه که از قرارداد اجتماعی ما باقی مانده است، اتحادیه های به سبک دهه 1970 نیستند، بلکه سرمایه داری دوران 2020 هستند. از قطارهای خصوصی گرفته تا شیمیدانها و خانههای مراقبت، صنعت بعد از صنعت امروزه در اختیار سرمایهگذاران چندملیتی با شاخکهایی در سرتاسر جهان است که نیازهای اساسی ما را بهعنوان جریانهای کوچک درآمدی برای مکیدن و انتقال به بهشتهای مالیاتی درختان خرما در نظر میگیرند.
در میان بسیاری از پرسشهایی که این موضوع مطرح میکند، یکی از اساسیترین آنها این است: چگونه کارگران در برابر چنین مخالفان قدرتمند پیروز میشوند؟ برخی از بهترین پاسخها از جانب زنی است که ممکن است نامش را به طور مبهم بدانید. شارون گراهام سال گذشته به عنوان رئیس دومین اتحادیه بزرگ بریتانیا، Unite انتخاب شد. او قرار نبود برنده شود: سلف او لن مک کلاسکی مرد خودش را انتخاب کرده بود، در حالی که کایر استارمر از دیگری حمایت می کرد. اما اعضا ایده های خود را داشتند و گراهام به آن حمله کرد. او بهجای اینکه در کنفرانس کارگری سپتامبر گذشته یک دور پیروزی بزند و با برادران چند نفری بنشیند، به یک صف رفت. او خیلی از این کارها را انجام می دهد.
گراهام از زمان تصدی مسئولیت هشت ماه پیش، 52000 عضو را به بیش از 300 مناقشه هدایت کرده است. از بین مواردی که حل شده است، یونیت سه از چهار را برنده شده است. تنها در چند ماه گذشته، کارگران در Gatwick 21 درصد افزایش دستمزد کسب کردهاند، کارگران در اسکله دوونپورت در پلیموث 13 درصد برنده شدهاند و کارکنان کارخانه BMW Mini در آکسفورد افزایش 21 درصدی را طی سه سال آینده پذیرفتهاند. او پیشگام استراتژی به نام اهرم است. هنگام مبارزه با شرکت های چندملیتی، او از حسابداران پزشکی قانونی (یونایت به تازگی خود را استخدام کرده است) و سایر تحلیلگران را فرا می خواند تا تمام جزئیات شرکت، مالکان و سهامداران و مشاوران مختلف آنها را بررسی کنند.
اسنادی در طول چندین هفته تولید می شوند که صدها صفحه را شامل می شود. سپس یک “پرونده کثیفی” جمع آوری می شود و گراهام و تیمش شروع به فشار بر پیمانکاران، مشتریان و دولت های خارجی می کنند که در نظر دارند تجارت را به مخالفان شرکتی او بدهند. ثابت کرده است که این یک استراتژی ویرانگر موفق است. او به تحلیلگران سیتی هشدار داده است که واکنش یونیت به سیاست اخراج و استخدام مجدد بریتیش ایرویز به تجارت آن لطمه می زند و از دولت نروژ علیه اعطای قرارداد به یک شرکت اتوبوسرانی لابی کرده است. و بارها و بارها برنده شده است.
بسیاری از دانشگاهیان و مفسران به کسب و کارهای مالی مدرن نگاه می کنند و ادبیات ناامیدی را تولید می کنند. من سهم خود را در آن قفسه کتاب خاص انجام داده ام. اما گراهام اولین کسی است که من ملاقات کردم و به چگونگی جهانی شدن شرکت مدرن، برون سپاری و اغلب وابسته به دولت ها نگاه کرد و همین عوامل را علیه آن قرار داد.
وقتی این هفته ملاقات کردیم، دفتر او همچنان چمباتمه زده به نظر می رسید تا اشغال شده: چند جعبه فایل در گوشه ای، چند کارت تشکر روی لبه پنجره و کنار مانیتورش، عکس های پسر 13 ساله اش. از غیبت آنها قابل توجه بود نقش های بزرگی از چنگ زدن و پوزخند او با سیاستمداران. این یکی از اصول اصلی سیاست گراهام است: او درباره حزب کارگر سر و صدا ندارد. علیرغم شایعات، Unite همچنان وابسته به حزب باقی خواهد ماند، اما در خارج از زمان انتخابات، گراهام میخواهد اکثریت بودجه سیاسی ۲۰ میلیون پوندی خود را صرف سازماندهی جامعه کند. حفره ای که می تواند در بودجه مبارزات انتخاباتی استارمر ایجاد کند به طور بالقوه بزرگ است: یکی از کهنه سربازان حزب کارگر تخمین می زند که حدود 6 تا 10 میلیون پوند در یک چرخه انتخاباتی اضافه می کند.
مک کلاسکی در خاطرات اخیر خود صدها صفحه را به اد و جرمی و کیر اختصاص داد و یک فصل منفرد در مورد چشم انداز اتحادیه کارگری داشت. از سوی دیگر، گراهام اعضای خود را «ناامید» از استارمر توصیف میکند و به طور خصوصی به رهبر حزب کارگر گفته است که به گونهای رفتار میکند که گویی «از جنبش اتحادیههای کارگری خجالت میکشد». این جناحگرایی چپ-راست معمولی نیست. وقتی ایدههایی را مطرح میکنم که در میان چپهای کارگری مد هستند، مانند یک هفته چهار روزه یا درآمد پایه جهانی، او زیر لب زمزمه میکند: «خدایا کمکم کن». گراهام به جای بیان خواسته های خود از طریق حزب کارگر، می خواهد Unite با صدای خودش صحبت کند.
مقامات او در حال حاضر در حال ترسیم مناطق کلیدی هستند که در آن یونیت بیلبوردهای تبلیغاتی خود را با خواسته های خود در مورد طرح های بازنشستگی در محل کار، قفل سه گانه و مراقبت های اجتماعی با کیفیت خوب نصب خواهد کرد. “هرکس باتوم را به دست بگیرد، رای ما را می گیرد.” او همچنین در حال تشکیل اتاق فکر داخلی خود برای ایجاد تحلیل و سیاستی است که منعکس کننده خواسته ها و تجربیات اعضای اتحادیه است. تا چند هفته پیش، کل جنبش اتحادیه کارگری تنها یک اقتصاددان رسمی به نام جف تیلی در TUC داشت (که با برخی از افسران سیاست بسیار توانا کار می کند). گراهام دو اقتصاددان را استخدام کرده است و همین هفته برای دیگری برای تحصیل دکترا با بودجه Unite تبلیغ کرده است.
اولین ثمره این استراتژی گزارشی است که منحصراً با آبان نیوز به اشتراک گذاشته شده است. این نشان میدهد که هر چه جانسون و اندرو بیلی، رئیس بانک انگلستان، در مورد مارپیچ قیمت دستمزد هشدار دهند، هیچ مدرکی دال بر آن وجود ندارد. در حالی که نیروهای جهانی هزینه کالاهای ضروری مانند نفت و گاز را افزایش دادند، مطالعه دقیق حسابهای شرکتهای بزرگ FTSE-350 نشان میدهد که مدیران اکنون از این به عنوان پوششی برای افزایش حاشیه سود خود – تا 73 درصد استفاده میکنند. شرکت های انرژی را خارج کنید، و اعداد هنوز بسیار زیاد است: بیش از 50%. در حالی که بانک انگلستان نرخهای کارتهای اعتباری و وام مسکن شما را افزایش میدهد و رکود اقتصادی را تسریع میبخشد، سیاستگذاران در حال مبارزه با جنگی هستند که نیم قرن قدمت دارد. این کارگران نیستند که تورم را بالا می برند. اغلب کارفرمایان آنها هستند.
خیابان Threadneedle می داند که این اتفاق می افتد. اقتصاددان ارشد آن، Huw Pill، ماه گذشته از شرکتهایی که قیمتها را برای «انتقال» هزینهها بالا میبرند و از «تقویت بیشتر حاشیهها» صحبت کرد. پاسخ واضح این است که وست مینستر سرکوب کند. اما در حالی که برنی سندرز و دیگران در ایالات متحده در حال تهدید مالیات سودجویانه هستند، تیم استارمر از این ترس فلج شده است که ممکن است بیش از حد برای جنبش کارگری که آن را پایه گذاری کرده است، تلقی شود.
همانطور که کارگران در سراسر کشور برای دستمزدهای بالاتر تلاش می کنند، گراهام در شرف است که بسیار برجسته تر شود و صفرای بیشتری را از سمت راست جذب کند. او مشکلات خاص خود را در Unite دارد، بوروکراسی که پس از یک دهه مک کلاسکی هنوز لنینیست های زیادی دارد. اما برای پول من، او سؤالات درستی درباره سرمایه داری می پرسد و به درستی انرژی های خود را در خارج از یک وست مینستر که به طور فزاینده ای سردتر می شود متمرکز می کند. او می گوید: «تجربه من از سیاستمداران این است که آنها از آنها پیروی می کنند – آنها رهبری نمی کنند. “پس بیایید رهبری کنیم.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.