به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
افیا چند دهه، پاتریس اورا نمی توانست گریه کند. کاپیتان سابق منچستریونایتد و فرانسه وقتی فیلمهای غمگین را تماشا میکرد، احساس چندانی نداشت. وقتی دوستان و اقوام مردند، چشمانش خشک شده بود. اگر اتفاق شگفت انگیزی مانند قهرمانی در لیگ قهرمانان می افتاد، ظاهراً پوزخند می زد، اما از درون بی حس بود. او می گوید: «من یک ربات بودم.
وقتی دیگران احساسات خود را نشان می دادند، او دلسوز نبود. یک روز، زمانی که در سال 2015 برای یوونتوس بازی می کرد، به یاد می آورد که یکی از هم تیمی هایش را خوب دیده است.
از کنارش رد شدم و گفتم: “چی شده؟” اورا میگوید: «اینطور نبود که او خبر بدی درباره مرگ کسی دریافت کرده باشد. گفتم: چرا گریه می کنی؟ و او گفت: “من این فیلم را چهار بار تماشا کردم و هر بار که آن را می بینم گریه می کنم”. من اینطور بودم: “وای.”
اورا به یکی از هم تیمی هایش گفت و او این را به بقیه بازیکنان اعلام کرد. «همه خندیدند. من پشیمان شدم.» او می گوید.
از آن زمان، این مرد 41 ساله بزرگ شده است – و به خودش اجازه شکست. سال گذشته او برای اولین بار در مورد آزار جنسی در کودکی صحبت کرد.
اورا 13 ساله بود و در خانه معلمش زندگی می کرد زیرا خانه خودش خیلی دور از مدرسه جدیدش بود. معلم شب ها به زور وارد اتاق خوابش می شد و زیر پوشش او را لمس می کرد یا او را مجبور به انجام رابطه جنسی دهانی می کرد. “من به کسی نگفتم. اورا در زندگی نامه خود به نام I Love This Game که در اکتبر منتشر شد، نوشت: از صحبت کردن با مادرم خیلی خجالت می کشیدم و نمی دانستم که آیا کسی دیگر حرفم را باور می کند یا خیر.
این فوتبالیست این هفته در کنفرانس #ENDviolence صحبت خواهد کرد، رویدادی که با حمایت سازمان ملل متحد با هدف اطمینان از محافظت بهتر کودکان در سراسر جهان در برابر سوء استفاده میشود.
اورا در کنار سخنرانانی از جمله امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه و اشتون کوچر بازیگر، علناً در مورد تجربیات خود صحبت خواهد کرد و از رهبران جهانی خواستار اقدام خواهد شد.
او که از طریق Zoom از اتاق هتل قبل از کنفرانس در روز سه شنبه صحبت می کند، متفکر و رک است. او می خواهد در مورد سوء استفاده صحبت کند زیرا برای او مهم است. او از دولتهای سراسر جهان میخواهد که قوانینی را وضع کنند تا اطمینان حاصل شود که از کودکان بهتر محافظت میشود. او می گوید: «ما باید به افراد برتر دست پیدا کنیم. انجام یک کمپین آسان است، اما ما باید قوانینی داشته باشیم.
او میافزاید: «به عنوان مثال، یادداشتهای مشاورهای که از قبل آماده کرده بود، میافزاید: «من خیلی در شوک بودم از اینکه دیدم اسمک زدن در انگلیس ممنوع است… ما هنوز این کار را انجام ندادیم. اما در ولز این کار را کردند، در اسکاتلند این کار را کردند. کودکان در سراسر جهان مستحق محافظت هستند. بنابراین برای من هدف من در زندگی است. من میخواهم انجامش بدهم. من می خواهم همه چیز را تغییر دهم.»
برای اورا که در سنگال به دنیا آمده و در فرانسه بزرگ شده است، سفر از “ربات” فوتبال تا صحبت آشکار در مورد آسیب های خصوصی خود پر از دست انداز بوده است.
در چند سال گذشته او نامزد کرده و به فرزندی به نام لیلاس که اکنون یک ساله است، خوش آمد می گوید. او می گوید که شریک زندگی او، مدل دانمارکی مارگوکس الکساندرا، که از او به عنوان “زن زندگی من” یاد می کند، به او کمک کرده تا با ایجاد احساس “امن” به او کمک کند تا صحبت هایش را باز کند.
اما او مطمئن نیست که اگر هنوز در دنیای فوتبال بود تا این حد آسیب پذیر بود. در میان هم تیمی ها، صحبت از احساسات و روزهای سخت نشانه قدرت نبود.
اورا می گوید: «این همان مردانگی سمی است. «مردم ذهن باز نیستند. و به محض اینکه نشان دادی یک انسان هستی، آن وقت است که می گویند: “اوه، ما نمی توانیم با این مرد وارد جنگ شویم.”
قبل از اینکه اورا در مورد آزار خود به طور عمومی مطرح کند، نگران بود که تصور مردم از او تغییر کند.
او همچنین احساس گناه می کرد. سالها قبل، در سن 24 سالگی، از پلیس تماس گرفت که آیا توسط مدیر مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است یا خیر، اما از ترس عواقب آن، نمیخواست اعتراف کند که این کار را کرده است.
او در کتاب خود نوشت: «بعضی از بچهها از این مرد شکایت کرده بودند و پلیس میخواست بداند آیا او تا به حال سعی کرده با من کاری انجام دهد یا خیر. «چون معروف بودم و نگران واکنش بودم، دروغ گفتم و نه گفتم. آنها از من پرسیدند که آیا مطمئن هستم و من به آنها اطمینان دادم که مطمئن هستم. من سالها با آن دروغ زندگی کرده ام. نمی توانم به شما بگویم که چقدر از این کار پشیمانم.»
و احساس شرم کرد. «این بود: «مردم در مورد من چه فکری خواهند کرد؟ آنها من را به عنوان یک مرد قوی، به عنوان یک کاپیتان، به عنوان یک رهبر می بینند. وقتی هم تیمی های من بدانند، در مورد آن چه فکری می کنند؟»
او میگوید: سالها، به جای اینکه به خودش اجازه دهد حرفش را باز کند، «راهی که با آن کنار آمدم، مجبور بودم تمام احساساتم را خاموش کنم». “من نمی توانستم گریه کنم. نمی توانستم نشان دهم که خیلی خوشحالم یا نه. من نمیخواهم بچهها به همان صورتی که من سالها زندگی کردم، زندگی کنند.»
تنها پس از عقب نشینی از ورزش نخبه – زمانی که اثرات ضربهای احتمالی کمتر میشد- بود که او توانست صحبت کند.
«این چیزی است که باید از خودتان نشات بگیرد. نه به این دلیل که کسی مرا هل داده است. برای من دلیلش این بود که یک برنامه پدوفیلی را تماشا می کردم. [Margaux] دیدم صورتم عوض شد و گفت: “چی شده؟” و من گفتم: “هیچی” و او گفت: “بیا، ما بین یکدیگر دروغ نمی گوییم.” مشکل چیست؟’
“سپس خودم را باز کردم زیرا احساس امنیت می کردم. احساس می کردم نمی توانم دروغ بگویم. اون منو مجبور نکرد و ما این گفتگو را انجام دادیم. به همین دلیل است که می گویم: «باز کردن سخت است [up].”
حتی اکنون، با نگاه کردن به گذشته، مطمئن نیست که صحبت کردن در حین بازی برای او مفید باشد.
“با خودم فکر می کردم: “آیا پاتریس در حال حاضر – جایی که بازتر، احساساتی تر و احساس تر است – به همان روشی که من به عنوان یک ربات موفق شدم، موفق می شود؟” با آن ربات، با آن ماشین، برنده شدن، برنده شدن برنده، همه چیز مهم بود.»
اورا میگوید برای تشویق گزارشدهی بیشتر از سوء استفاده و کاهش انگ، این فقط یک مورد نیست که به قربانیان گفته شود صحبت کنند. در عوض، موضوع آموزش مردم و ایجاد محیطی است که بتوانند به طور عمومی صحبت کنند.
او میگوید که همین امر در مورد تشویق فوتبالیستها به همجنسبازی کردن و علنی بودن در مورد دیگر مسائل شخصی صدق میکند.
او میگوید، اما این بدان معنا نیست که ساده است، یا اینکه همه فوراً آن را خواهند پذیرفت. “من می توانم تبلیغ کنم [homosexuality] چون من هیچ کتابی را دنبال نمی کنم. “من فقط خودم را دنبال می کنم. دنبال قلبم میروم اما من فکر میکنم که نمیتوانیم با افرادی که میگویند: «به دلیل دین نمیتوانم» یا هر چیز دیگری خیلی خشن رفتار کنیم.
واقعاً سخت است. به عنوان مثال، چه اتفاقی در مورد بازیکن با PSG می افتد. او نمیخواست آن پیراهن را بپوشد، میدانی. اما به این معنی نیست که او مخالف است. او فقط نمیخواهد آن را تبلیغ کند.»
او می گوید مشکلات در فوتبال مشکلات جامعه است. من همیشه می گویم که دوست داریم انگشت خود را به سمت فوتبال یا هر چیز دیگری بگیریم. اما این جامعه است. این در مورد آموزش و پرورش است. هیچ کس به عنوان یک فرد نژادپرست به دنیا نمی آید. بچه نیست، من از خواب بیدار می شوم و نژادپرست هستم. همه آن فوتبالیست ها انسان هستند.»
با این حال، از زمان بازنشستگی از این ورزش، او زندگی فراتر از «حباب» فوتبال و «مردانگی سمی» را که به گفته او اطرافش را احاطه کرده بود، کشف کرده است. بسیاری از مردم گفتند: وقتی فوتبال را متوقف کنی، کار سختی خواهد بود. شما در افسردگی خواهید بود. اما در واقع من خوشحال تر از همیشه هستم. من آزادم. من در آن جعبه نیستم. “من می توانم همه چیز را انجام دهم. اگر میخواهم جدی باشم، اگر میخواهم دلقک باشم، اگر میخواهم به مردم انگیزه بدهم. این زندگی است. من می توانم هر کسی که هستم باشم.»
بیشتر اوقات، “هر که باشد” بودن به معنای جوکر بودن است. او در اینستاگرام 10 میلیون فالوور و وضعیت تقریباً فرقهای در میان طرفداران جوان به خاطر ویدیوهای بسیار شاد خود، از کلیپهای انگیزشی در دوشنبهها تا ویدیوهایی از او که خود را به تینا ترنر جعل میکند و به طرز اغواکنندهای یک مرغ خام را نوازش میکند، به دست آورده است. اورا میگوید: «پیش از این، همه مدیران مخالف رسانههای اجتماعی بودند. بنابراین من نمیتوانم همه آن ویدیوهای دیوانهکننده را انجام دهم.»
او به قدری آنلاین مثبت است که حتی ترول های نژادپرست هم خسته شدند. او میگوید: «اگر کسی یک شکلک موز بگذارد، من میگویم «من عاشق موز هستم» و بلافاصله آن را حذف میکند. وقتی میمون را می فرستند می گویم: گوریل را بفرست. میمون شکننده است. گوریل قوی است. و آن را حذف می کنند.»
فراتر از دادن آزادی کمدی بیشتر به او، «بازنشستگی» به او این امکان را داده است که گارد خود را ناامید کند. اگرچه او «مشغولتر از همیشه» با کار – از مبارزات انتخاباتی گرفته تا حضور در بیبیسی Freeze the Fear – استرس کمتری دارد. او اوقات فراغت خود را در خانه با Margaux، بازی های رومیزی، تعویض پوشک و پختن شام می گذراند. او میگوید: «من یک پسر خانهدار هستم.
و او اغلب گریه می کند – حتی برای چیزهای کوچک. “قبل از اینکه گریه کنم، فوراً می گفتم: “نه، چه کار می کنی؟” اما مارگو میگفت: «نه، باید آن را رها کنی. باید خودت را باز کنی هر چیزی را که در سینه خود دارید، باید بیرون بگذارید زیرا شما را می سوزاند.»
امروز، اگر او می دید که هم تیمی یوونتوس در یک فیلم گریه می کند، به جای اینکه آنها را مسخره کند، “پاتریس اکنون اینگونه خواهد بود: “اوه، بگذار فیلم را ببینم و با هم گریه کنیم.” من می توانم از خوشحالی گریه کنم. اگر فیلم ببینم می توانم گریه کنم. نرم نیست این راهی است که من آموزش دیده ام. بابام و اطرافیانم مثل مردها گریه کردن نشانه ضعفه. اما نه. گریه نشانه قدرت است.»
به طور خاص صحبت در مورد سوء استفاده بسیار دلچسب بوده است. او سعی می کند در مورد سوء استفاده کننده صحبت نکند. وقتی مردم در این مورد صحبت می کنند، من حتی چهره این شخص را نمی شناسم. نمی دانم هنوز زنده است یا مرده است. یکی از من پرسید: آیا از آن شخص متنفری؟ گفتم: نه. در واقع، چون من هیچ نفرتی در قلبم ندارم. آیا می خواهید آن شخص دستگیر شود؟ بله، اما برای من نه. تا مطمئن شوم همان کارهایی را که با من کرد با بچه های دیگر انجام نمی دهد.»
اما او می گوید که جلوگیری از آن در طول سال ها مخرب بوده است. “[Speaking out] باعث شد بفهمم که برای این همه سال باز نکردن خودم، خیلی از احساساتم را کشت. بسیاری از احساسات من.»
او نمی خواهد به عنوان یک “قربانی” شناخته شود، یا برای به اشتراک گذاشتن داستانش به عنوان “شجاع” یا “قهرمان” تصور شود، همانطور که برخی او را توصیف کرده اند. اما او امیدوار است که ممکن است شخص دیگری را تشویق کند تا اقداماتی را برای گزارش دادن یک سوء استفاده کننده انجام دهد. او می گوید: “آنها ممکن است فکر کنند: “اگر این بازیکن، کاپیتان این تیم، خودش را باز کند، من می توانم این کار را انجام دهم.”
از زمانی که کتابش منتشر شد، مردمی در خیابان به او مراجعه کردند و از او برای صحبت درباره گذشتهاش تشکر کردند و گفتند که آنها نیز مورد آزار قرار گرفتهاند. “مادر من همیشه می گفت: “هر چه بیشتر بدهی، بیشتر دریافت می کنی.” و بازخوردی که من از مردم در خیابان دریافت کرده ام این است: “متشکرم” او می گوید.
این مرا به این فکر انداخت: وای، پاتریس. زدن توپ به اطراف خوب بود. اما شما می توانید بیش از این انجام دهید.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.