به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
نانسی کلارک رینولدز، که زندگی اش به عنوان یک کارشناس داخلی واشنگتن از دهه 1930، زمانی که به عنوان دختر یکی از نمایندگان کنگره در نیو دیل وارد شد، تا نقش او به عنوان یک معتمد رونالد ریگان و در نهایت، به شهرت او به عنوان یکی از بهترین های شهر ادامه داشت. لابیهای مرتبط در دهه 1980، در 23 می در خانهاش در سانتافه، NM درگذشت. او 94 ساله بود.
پسرش کلارک ورزبرگر مرگ را تایید کرد.
خانم رینولدز در پایتخت کشور زندگی زلیگگونه داشت. پدرش با هری اس ترومن پوکر بازی می کرد. به عنوان یک زن جوان، او با جی دی سالینجر و جک والنتی، مدیر تبلیغاتی که یکی از نزدیک ترین دستیاران لیندون جانسون شد، قرار گرفت و بعداً انجمن فیلم های سینمایی آمریکا را رهبری کرد.
او با نانسی ریگان، و همچنین با آن وکسلر، مشاور سابق رئیس جمهور جیمی کارتر که به دلیل ارتباطات سیاسی گسترده اش به «ملکه رولودکس» معروف بود، صمیمی ترین دوست بود.
خانم رینولدز ساکن واشنگتن بود که بسیار متفاوت از میدان نبرد فراحزبی امروزی بود. در زمان او، نمایندگان کنگره با سیاستهای کاملاً متفاوت ممکن بود هنوز در یک پذیرایی در جورج تاون لیوانها را به هم بزنند و بر سر کاناپهها به توافق برسند. خانم رینولدز یکی از نسلهای تثبیتکنندههای DC بود که به سرعت ناپدید میشدند – که گاهی اوقات به عنوان مهماندار شناخته میشدند – که میدانست چگونه شرایط اجتماعی را برای تحقق این پیشرفتها ایجاد کند.
به عنوان بخشی از تیم انتقالی ریگان، خانم رینولدز یک ارتباط مهم بین تشکیلات واشنگتن و مشاوران ریاست جمهوری وارداتی از ساحل غربی، از جمله مایکل کی دیور، معاون جدید رئیس ستاد کارکنان، و ادوین میز سوم، از کاخ سفید پیشنهاد کرد. مشاور و دادستان کل آینده هنگامی که بروک آستور یک فرد اجتماعی در حال برنامه ریزی برای پذیرایی از ریگان ها در نیویورک بود، برای مشاوره نزد خانم رینولدز آمد.
خانم رینولدز کار خود را به عنوان یک روزنامه نگار تلویزیونی در اواخر دهه 1940 آغاز کرد، زمانی که این رسانه هنوز در مراحل ابتدایی خود بود و در اواسط دهه 1960 یکی از اولین زنانی بود که در سانفرانسیسکو گوینده یک برنامه خبری مهم شبانه بود. او به خاطر مصاحبههای پرمخاطب، از جمله با سانی بارگر، بنیانگذار باند موتورسیکلت فرشتگان جهنمی، و با رونالد ریگان در طول مبارزات انتخاباتی موفقیتآمیزش در سال 1966 برای فرمانداری کالیفرنیا، شهرت داشت.
آن مصاحبه که او سوار بر اسب در مزرعه ریگان در نزدیکی سانتا باربارا انجام داد، چنان او را تحت تأثیر قرار داد که او را به عنوان منشی مطبوعاتی خود استخدام کرد. او برای دو دوره فرمانداری و در طول مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری سال 1976 با او ماند، با افراد مشهور (وظیفهای نه چندان مهم در کالیفرنیا)، کاهش تنشها در میان کارکنان سختگیر فرمانداری، و تبدیل شدن به یکی از معتمدان خانم ریگان، و کمک به او. نقش جدید خود را به عنوان همسر یک سیاستمدار هدایت کند.
“بعضی افرادی که بلافاصله با آنها کاملاً در خانه خود احساس می کنید، درست است؟” خانم رینولدز در سال 1980 به واشنگتن پست گفت: “خب، او صمیمی و خونگرم است، اما مقدار زیادی محفوظ است. شناخت خوب او در ابتدا کار آسانی نیست. زمان می برد، اما ارزشش را دارد.»
او به دولت نپیوست اما به آن نزدیک بود و مهمانیهایی را میزبانی کرد و درهای کاخ سفید را در کاپیتول هیل باز کرد. او به اندازهای نزدیک بود که توصیههای خواندنی به رئیسجمهور ریگان، از جمله یک فیلم هیجانانگیز در سال 1984 توسط تام کلنسی، نویسندهای که در آن زمان چندان شناخته شده نبود، ارائه کند. ریگان عاشق رمان «شکار اکتبر سرخ» بود و حمایت عمومی او از آن، آن را به یکی از پرفروشترین رمانهای دهه تبدیل کرد.
خانم رینولدز تجربیات سیاسی و ارتباطات خود را به عنوان یکی از نسل جدیدی از سوپرلابیگران واشنگتن به کار برد، دفاتر DC را برای شرکتهای بزرگ باز کرد و بعداً Wexler، Reynolds، Harrison و Schule را که در میان قدرتمندترین شرکتهای لابی در دهه 1980 و یکی از آنها بود، تأسیس کرد. از اولین کسانی است که تا حدی توسط زنان رهبری می شود.
او در سال 1983 به نیویورک تایمز گفت: «آنچه در طول سالها به خوبی به شما کمک میکند، واکنشهای درونی قدیمی است. این شهر ملغمهای از مردم باورنکردنی از هر طبقهای است که برای مناصب سیاسی انتخاب میشوند. شما باید مجذوب روند سیاسی باشید.»
نانسی لی کلارک در 26 ژوئن 1927 در پوکاتلو، شهری کوچک در جنوب شرقی آیداهو به دنیا آمد. پدر او، دیوید ورث کلارک، وکیلی بود که در انتخابات ویژه در سال 1935 پیروز شد و یکی از دو نماینده ایالات متحده در ایالت شد. مادرش، ویرجیل (ایروین) کلارک، خانهدار بود.
کلارک ها با نقل مکان به واشنگتن، در هتل شورهام زندگی می کردند. آقای کلارک نباید نگران باشد: او در سال 1936 دوباره انتخاب شد و در سال 1938 یک کرسی سنا را به دست آورد. دوستان او شامل ریچارد راسل، یک دموکرات محافظه کار از جورجیا، و رابرت تافت، یک جمهوری خواه محافظه کار از اوهایو بودند.
واشنگتن در دهه 1930 مکانی بسیار متفاوت از جایی بود که خانم رینولدز در دهه 1970 به آن بازگشت. از بسیاری جهات، هنوز یک شهر جنوبی خوابآلود بود، مملو از راههای مهار، که او با پدرش سوار بر اسب میشد. اگرچه خانواده هر تابستان به آیداهو بازمیگشتند، او از دبیرستان در واشنگتن فارغالتحصیل شد، سپس در کالج گوچر در مریلند به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت. او در سال 1945 فارغ التحصیل شد.
او که قبلاً یک روزنامه نگار باتجربه بود، پس از مصاحبه با ستاره های سینما مانند لورن باکال و آنتونی کوئین برای روزنامه کالج خود، به عنوان خبرنگار برای یک ایستگاه تلویزیونی بالتیمور، WBAL، شغلی پیدا کرد.
او با سالینجر در نیویورک ملاقات کرد، جایی که او اطراف روستای گرینویچ را به او نشان داد و درباره داستانی که برای نیویورکر کار می کرد به او گفت: «یک روز عالی برای ماهی موز». او به او توصیه کرد که عنوان را تغییر دهد. او این کار را نکرد.
بلافاصله پس از آن، او با بیل ورزبرگر ازدواج کرد، صاحب سه فرزند شد و در حومه شهر ساکن شد. هنگامی که آنها در سال 1961 طلاق گرفتند، او تصمیم گرفت از اول شروع کند و با پسرانش به آیداهو برگردد.
ازدواج دیگری با فرانک رینولدز، روزنامهنگار، دستیار کمپین جمهوریخواه و لابیگر، نیز به طلاق ختم شد. او همراه با پسرش، شریک زندگی اش، باب کمبل، به یادگار مانده است. پسرانش کورت ورزبرگر، دین وورزبرگر و مایکل رینولدز. و چهار نوه
خانم رینولدز در Boise به عنوان مجری یک برنامه گفتگوی روزانه مشغول به کار شد و چند سال بعد به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد و در نهایت به کارکنان فرماندار ریگان پیوست.
پس از مبارزات انتخاباتی ناموفق ریگان در سال 1976، خانم رینولدز برای کار در شرکت مصالح ساختمانی Boise Cascade به عنوان رئیس روابط دولتی آن رفت. او بعداً همان شغل را برای تولیدکننده Bendix Corp. کرد و در آنجا ماند – به غیر از یک مرخصی شش ماهه در سال 1980 برای کار روی انتقال ریگان به کاخ سفید – تا سال 1983، زمانی که او برای پیوستن به خانم وکسلر آن را ترک کرد.
در سال 1981، ریگان او را به عنوان نماینده ایالات متحده در کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان منصوب کرد، نقشی نیمه وقت که چندین بار او را به آفریقا برد. او عاشق این قاره و به ویژه پیش از تاریخ آن شد. پس از دوست شدن با دیرینهانتروپولوژیست ریچارد لیکی، او در چندین کاوش او در دره ریفت، در شرق آفریقا، به او پیوست.
او و خانم وکسلر شرکت خود را در سال 1990 فروختند و کمی بعد، خانم رینولدز به سانتافه نقل مکان کرد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.