به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر سپتامبر 1994، لیدز یونایتد منچستریونایتد را شکست داد – اولین باری که از فوریه 1981 این کار را انجام داد – با گلزنان دیوید وترال و برایان دین در پیروزی 2-1. جایی که برای شروع یک قطعه در مورد هدف روبرتو کارلوس عجیب است، اما لطفاً با من تحمل کنید: این بازی بدون درز به زودی خود را نشان خواهد داد.
چند روز بعد، از مدرسه برگشتم و نامهای خطاب به خودم پیدا کردم – با توجه به اینکه 15 ساله بودم، بسیار نادر بود – آنقدر پاکت نامه را به طرز مشخصی ناشیانه باز کردم تا بفهمم که فقط میتوان آن را به عنوان نامههای نفرتانگیز توصیف کرد. برشهای روزنامههای بازی فوق الذکر نامهای بود که در آن فضائل فیل ماسینگ-آههه، بههمراه منچستریونایتد به طور کلی و الکس فرگوسن بهطور خاص هدف گرفته شده بود.
من بلافاصله می دانستم که نویسنده آن یکی از دوستان لیدز است و بلافاصله پس از آن متوجه شدم که مشابه آن به یکی دیگر از گروه ما فرستاده شده است، هوادار منچستریونایتد مانند من. بنابراین، 28 سال بعد، زمانی که لیدز به لیگ برتر بازگشت و در اولدترافورد با نتیجه 6-2 مغلوب شد، ما پیامهای مشابه – ملایمتری – برای پسر نوجوانش فرستادیم و به گرمی به خاطر موفقیت دورانی تیمش تبریک گفتیم. همانطور که می گویند انتقام بهتر است زیر صفر و به فرزندان ناخواسته دوستان شما ارائه شود.
چنین است بزرگ شدن، شکستها و ناکامیهای بیشمار شما برای استقرار بیرحمانه، چه روزانه و چه پس از دهها سال خفته، در آگاهی جمعی گنجانده شده است. لادز، بودن پسر. و از آنجایی که فوتبال همه چیز را تشدید میکند، این شیوه زندگی را تشدید میکند: اگر شکست آخر هفته آزاردهنده بود، مدرسه در روز دوشنبه دلخراش بود، بلوغ آدمهایی که خصومت و ناامنی را با الن درستکار و شگفتانگیزی کنار میکشیدند. هیچ چیزی شبیه این نیست.
اما جنبه دیگری نیز در آن وجود دارد. اگرچه فوتبال، بهطور طبیعی، یک تلاش حزبی است و از این نظر فوقالعادهتر، اما در عین حال یک تلاش جمعی است و برای آن هم فوقالعادهتر. بنابراین، اگرچه تمرکز من بر لذت بردن از آسیبهای همدیگر بود، اما از عشق همدیگر نیز سیر میکردیم، چه صبحها به کلاس بدویم و دستهای فوتبال اجرا کنیم، چه در زمین بازی و راهرو با هم تلق بزنیم، یا یاد بگیریم که تیمهایی که در تراس هستند. پشتیبانی نکرد؛ «اسم من خوزه دومینگوئز است، من روی وینگوئز بازی میکنم» که اسپرز در اواخر دهه 90 آن را خوانده بود، یکی از آهنگهای مورد علاقه شخصی باقی میماند، کمتر از آن بازی در Elland Road: «برایان دین، برایان دین از شبکه Man U جاسوسی میکند. برایان دین، برایان دین، فرگی عرق کرده، در خارج از نوار، لعنت به کانتونا، برایان دین، برایان دین، برایان دین.
و – اینجا می آید آن صحنه شگفت انگیز غیرقابل توقف – هیچ عشق مشترکی بزرگتر از عشقی که در صبح دوشنبه 4 ژوئن 1997 در سرتاسر جهان تجربه شد وجود نداشت. نام کامل – یک مسابقه آماده سازی برای جام جهانی 1998، که بدون شک در آن به تمسخر می افتم که آیا اکنون اختراع شده است. اما در سن 18 سالگی، چیزی به نام فوتبال زیاد و هیچ چیز قبل از فوتبال وجود نداشت، بنابراین من با هیجان به تماشای فرانسه و برزیل نشستم.
بپس از آن، و بر خلاف ابتدای حرفه تماشای فوتبال من، تصور معقولی داشتیم که بازیکنان غیربریتانیایی خوب هستند. پاتریک ویرا در انگلستان کار می کرد. لوران بلان مورد طمع فرگوسن بود. رونالدو و زین الدین زیدان در Football Italia و Revista de la Liga حضور داشتند. بنابراین، ما همچنین درباره روبرتو کارلوس، یک جناح چپ تک نفره با رانهای فوقالعاده، روحیه مالاندرو و پای چپ مانند موتور کششی قوطی بازکننده که در حال ابداع تصور ما از دفاع چپ بود، میدانستیم.
اما هیچ کس بازی را برای تماشای یک مدافع چپ تماشا نمی کند – به خصوص نه زمانی که روماریو و رونالدو پشت سر هم هستند، همانطور که در آن شب اتفاق افتاد. در کنار آنها چهار نفر دیگر بودند که فینال جام جهانی 1994 را آغاز کردند – تافارل، آلدایر، دونگا، مائورو سیلوا – و همچنین کافو و لئوناردو که پس از زدن آرنج به بینی تب راموس از پشت سرش معلق شده بودند. جیووانی و سلیو سیلوا در تکمیل لیست یازدهم حضور داشتند، که میتوان گفت برزیل یکی از مدعیان حفظ عنوان قهرمانی بود.
در همین حال، فرانسه طرفی را می ساخت که آن را از آنها بگیرد. پنج مدافع بزرگ آنها تقریباً جا افتاده بود – فابین بارتز، بلان، مارسل دسایلی و بیکسنت لیزارازو شروع کردند، با لیلیان تورام روی نیمکت – و هافبک شامل کریستین کرمبو، دیدیه دشان و زیدان بود، البته روبرت پیرس، ابراهیم با و فلوریان موریس. در نهایت امانوئل پتی، یوری جورکایف و استفان گیوارش جایگزین خواهند شد.
20 دقیقه اول به همان اندازه که انتظار داشتید بدون حادثه بود. اما پس از آن رونالدو به زیبایی یک دروازهبان را به ثمر رساند، اما در حین حرکت، توسط بلان و ویرا ساندویچ شد و کیم میلتون نیلسن یک ضربه ایستگاهی در فاصله 40 یاردی و کسری در سمت راست وسط به برزیل داد. بنابراین، کارلوس خیلی عمدی توپ را قرار داد، سپس یک حرکت سریع انجام داد که او را کمی به سمت راست آن برد … و به لبه دایره مرکزی. بله، بسیار خوب رفیق قدیمی. شما انجام می دهید.
در همین حین، بارتز فریاد زد و با اشاره دیوار خود را مرتب کرد – بخند! – و دوربین بر روی اجرای دوستداشتنی توپ آدیداس تانگو زوم کرد، گویی میدانست که چیزی ویرانگر در انتظار آن است، و آن را به طرز ماهرانهای مانند راجر دیکینز با سالنامه ورزشی گریس در حافظه بصری ما قرار داد. مرد ما سپس به سرعت در دویدن خود حرکت کرد، گامهای کوچکی برای حرکت کردن قبل از شناور شدن در یک مکث و انفجار در یک سرعت، قبل از پرتاب کردن تمام فیبرهای جسم و روح به قسمت بیرونی پای چپ خود، از بین بردن یک ضربه درخشان که میسوخت و جیغ میزد. ، جیغ و زوزه در داخل پست نزدیک.
خوب حالا هر چی. خوب بود، البته که بود، اما ما قبلاً چنین چیزی را دیده بودیم – ادر برای برزیل و آرژانتین در داستان جام جهانی VHS، برانکو – هلند در سال 1994. خوب، یا نه. زیرا اگرچه آلن پری و اندی گری با اغراق پاسخ دادند، اما آنها و ما هم ندیده بودند که واقعاً چه اتفاقی افتاده است – تا زمانی که با حرکت آهسته پشت توپ گرفته شدیم، در آن لحظه همه چیزهایی که فکر میکردیم میدانیم، نه فقط در مورد فوتبال، بلکه در مورد قوانین فیزیک، تغییر کرد.
از آنجایی که کارلوس به سادگی از طریق شوت موز انحراف را انجام نداده بود – در کتاب مهارت های فوتبالی دوران کودکی من، این اصطلاح برای ضربه زدن به بیرون از چکمه بود، که اکنون من یک نگهبان متروسکشوال پیشرفته هستم. البته به عنوان trivela شناخته می شود. در عوض، او طوری شکل گرفته بود که انگار چندین یاردی از تیرک نزدیک را نشانه گرفته بود، و پسر توپی را تهدید می کرد که بیرون آمدن او از مسیر باعث تشدید اثر شد، سپس، گویی با کنترل از راه دور، تلاش با سرعتی تهوعآور و هیجانانگیز به سمت دیگر برگشت. موشکی روی ترن هوایی، در حالی که بارتز تنها ایستاده بود و کمرنگ پرسه می زد، تیرک را قطع می کرد و پرنده ای نمی خواند.
سکوت در اتاقهای جلویی در سرتاسر جهان، سکوت – از آن نوع سکوتی که میتوانی بشنوی – به دنبال آن خنده، غرغر و شیدایی و سپس شادی و ناباوری. یکی از بهترین چیزها در مورد فوتبال، و یکی از دلایلی که آن را به عنوان بازی جهان دوام می آورد، تنها مخلوق بشری که قادر است هر نوع آدمی را در هر شکاف ممکن لمس کند، تنوع آن است. با 22 بازیکنی که در یک فضای کوچک فشرده شدهاند اما میتوانند در هر نقطهای از آن حرکت کنند، انجام یک بازی با جریان آزاد و شکلدهی آزاد تا حد زیادی بدون ضربات ایستگاهی، هرج و مرج و تنوع اجتنابناپذیر است – راههای بسیار بیشتری برای گلزنی وجود دارد. برای ضربه زدن به یک برنده، گرفتن ویکت، ساختن یک سبد یا رفتن برای امتحان کردن.
با این حال، مردم به اندازه کافی این بازی را انجام داده اند، به طوری که پایان های منحصر به فرد نادر است. تغییرات در یک موضوع، مطمئناً، مهارت شگفتانگیز، کاملاً – اما چیزی از نظر کیفی با هر چیزی و همه چیز متفاوت است؟ تقریبا هرگز.
اما این، بدون شک، این بود: نه فقط یک هدف، بلکه منحصر به فردترین هدف. هدفی منحصر به فردتر از تمام اهداف دیگری که منحصر به فرد هستند. هدفی بسیار قدرتمند و بیسابقه که نه تنها بارتز و دیوارش را شکست داد، بلکه قواعد تسخیرناپذیر قبلی دستور زبان انگلیسی و پدانتری اینترنتی را شکست داد. بیست و پنج سال بعد، دو دسته از ضربات آزاد باقی مانده است: آن یکی و بقیه، نه تنها بهترین در نوع خود، بلکه یکی از بهترین ها در هر نوع.
از این رو بود که نسلی از بچههای مدرسه صبح روز بعد، در حالی که نمودارهای روزنامه در دست داشتند، مسابقه دادند تا در کمال ناباوری یکدیگر را بچسبانند، ضربه بزنند و تکان دهند، و با هر آنچه از قبل میدانستند به یکدیگر احترام بگذارند. در آن زمان، احساس میکردیم که داریم شادی جوان بودن را جشن میگیریم – امکانات بیپایان زندگی – اما چیزی که اکنون میدانم این است که با تجربه چیزی که بیشتر از ما میماند، ما نیز برای تراژدی پیر شدن سوگواری میکنیم – ناگزیر بودن مرگ. که نسبت به مدرسه صبح روز بعد از یک شکست بد، گزینه ای نه چندان جذاب به نظر می رسد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.