به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو ادای احترامی نیست از بسیاری جهات، شکستن ویولن برای مارک لارنسون واقعاً به معنای از دست دادن جوهر واقعی مرد است. حتی ممکن است بازنشستگی او را در هفته گذشته در میان اپرای خداحافظی پایان فصل از دست داده باشید. دیووک اوریگی یک گارد افتخار در آنفیلد دریافت کرد. مایک دین دارای یک ویژگی 1500 کلمهای در اتلتیک است. برعکس، لارنسون به سادگی با افتادگی شانههایش و احتمالاً با یک کنایهی کینه توزانه مبنی بر اینکه اجازه نداده در هنگام خروج به او برخورد کند، از آنجا دور شد.
چیزی که کمی عجیب به نظر می رسد، حتی اگر این واقعیت را در نظر بگیرید که لارنسون اکنون مدتی است که در رکود ملایمی از صفحه نمایش ما به سر می برد. هنوز کنسرت های رادیویی عجیب و غریب، حضورهای نیمه منظم در Football Focus، ستون پیش بینی هفتگی وب سایت BBC Sport وجود داشت. اما این یک عقب نشینی عجیب نامحسوس نیز بوده است، با توجه به این که – اگر کمی فکر کنید – اکثر هواداران فوتبال در این کشور احتمالاً صدها و نه هزاران ساعت را در طول سال ها صرف تماشای چهره لارنسون کرده اند.
این، البته، مدتها امتیاز کارشناس بوده است: موسیقی متن این تجربیات شکلدهنده زندگی برای ما، صدایی در پشت اتاق، پچ پچ پسزمینه پیروزیها و بدبختیهای ما، جامهای جهانی و جامهای حذفی و آنهای مهآلود. شنبه شب روی مبل پوشیده از خرده های ترد سپری می شود.
استعداد لارنسون – و واقعاً یک استعداد بود – صرفاً این بود که بدون مزاحمت وارد اتاقهای نشیمن ما شود، چند کلمه در مورد علامتگذاری بگوید و دوباره تا حد زیادی بدون توجه به بیرون پرت شود.
نیازی نبود به حرف های لارنسون گوش کنی. به هر حال او واقعاً چیز زیادی نمی گفت. اگر گهگاه تکان و لرزش سبیلش نبود، گهگاه فراموش می کردی که اصلاً صحبت می کند. او هیچ کس را دود نکرد یا فحاشی نکرد یا “تخریب” نکرد. در واقع، در 25 سال تماشا و گوش دادن به لارنسون، نمیتوانم حتی یک نظر متمایز را که او تا به حال بیان کرده است، به یاد بیاورم، فراتر از انزجار گاه و بیگاه از غواصی و این باور که گاه به گاه – به شدت بیان شده و صادقانه معتقدم – که مهاجم وقت دارد تا یک تماس بیشتر داشته باشد. آنجا.
و بنابراین بازنشستگی لارنسون واقعاً بیش از یک پاورقی در چشم انداز پخش است. این نشاندهنده گذر یک سبک کامل از کاردانی است، دورهای از مردان (و البته همیشه مردان بودند) که در تلویزیون درباره فوتبال صحبت میکردند، دورهای که در آن خود ورزش همچنان به جای سرگرمی سنگین احساس میکرد. اگر لارنسون مدتها قبل از اینکه میکروفون خود را برای آخرین بار قطع کند احساس نابهنگامی داشت، به این دلیل بود که تغییر لحن پخش فوتبال در دهه گذشته تا حد زیادی واکنشی به کارشناسانی مانند او بود.
بنابراین، این روزها ما کریس ساتون نیازمند، مرد هزار نفری را داریم، یک کارشناس که به نظر می رسد به یک استودیوی پخش فرستاده شده است با هدف صریح تلاش برای مشت زدن به دلایل بیمه. ما گری نویل و جیمی کاراگر را داریم که کاردانی برای آنها کمتر یک مبل و بیشتر یک جعبه صابون است، عرصه ای برای احساسات رقابتی و نظرات قوی کاملاً بیان شده است.
نویل از چیزی که اخیراً دیدیم ناراحت است. کاراگر بیشتر از این غمگین است. او شوکه و عصبانی است نویل کاراگر را شوکه و خشمگین می بیند و او را بزرگ می کند مبهوت. Graeme Souness آنچه را که قبلاً گفته اند تکرار می کند، اما با لهجه اسکاتلندی، و در حالی که با عصبانیت یک هویج خیالی را خرد می کند. میکا ریچاردز بی اختیار می خندد. کل تبادل بعداً بیش از یک میلیون بازدید در YouTube خواهد داشت.
این، از نظر بسیاری معیارها، تخصص بهتری است: سرگرم کننده تر، دقیق تر، مطمئناً دقیق تر و تحلیلی تر. اما چیزی که در اینجا تغییر کرده است حس اجرا است: پوزخند آگاهانه، شکوفایی تئاتر، درخشش خودآگاه در چشم که به همه اجازه میدهد بدانند که این واقعاً فقط برای نمایش است، و بعد از آن همه آنها به لباس راحت و به دنبال کاری بروید.
متخصصان مدرن آنقدر دیوار چهارم را نمی شکنند که با مشتی معطر آن را بشکنند و به شقیقه ها ضربه بزنند. هی! هنوز هم تماشا می کنی؟ به تماشای خود ادامه دهید! روی کین در یک دقیقه بخار خواهد شد! میکا خواهد خندید! از بسیاری جهات، دوران فعلی کاردانی با روزهای اولیه تلویزیون رنگی در دهه 1970، زمانی که کارشناسان آشکارا به بحث و جدل میپرداختند و یکدیگر را برای ورزش تحقیر میکردند، شباهت بیشتری دارد.
تبادل نظر مورد علاقه من مربوط به جام جهانی 1974 است که در آن جک چارلتون و درک دوگان از ITV درگیری لفظی را بر سر قانون انسداد شروع کردند که تنها زمانی حل می شود که از بینندگان خواسته شود روی کارت پستال ها بنویسند تا تصمیم بگیرند که حق با چه کسی بود. پس از اینکه چارلتون با اختلاف 78 تا 22 درصد در نظرسنجی پیروز شد، دوگان غر میزند: «خب، مردم قبلاً اشتباه میکردند». آنها اشتباه کردند که به جای یک دولت سوسیالیستی در سال 1970 به یک دولت محافظه کار رای دادند.
با نگاهی به گذشته، این کارشناسان دهه 2000 – لارنسون های شما، آلن هانسن های شما، اندی تاونسندهای شما – هستند که اکنون احساس ناهنجاری می کنند. به هر حال، این دورانی بود که محصول خود را فروخت، زمانی که فوتبال در حال رشد بود، منچستریونایتد همه چیز را برد و مشاغل مادام العمر بودند. زمانی که نیازی به نظر دادن در مورد تصاحب عربستان سعودی، یا مقررات بهداشتی دولتی، یا در واقع هیچ چیز دیگری ندارید. از بسیاری جهات، لارنسون آخرین آنها بود، این نشخوارکنندگان جذاب جنگل استودیویی. او در حال حاضر رفته است، و این احتمالا برای بهترین است. اما نمی توانید احساس کنید که او معصومیت خاصی را نیز با خود همراه می کند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.