به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو هواداران لیدز در استادیوم ریباک خشمگین بودند. آنها فریاد زدند: “ما بیش از پیش از شما حمایت خواهیم کرد”، زیرا وقتی سقوط از راه می رسد، تقریباً تنها گزینه ای است که باقی می ماند. آیا آنها می دانستند که چقدر بیشتر طول می کشد؟ آیا آنها هیچ ایده ای داشتند که باید قبل از آن که 16 سال بعد، یک بازی لیگ برتر را انجام دهند، چه سفری را طی کنند؟
مطمئناً امید در آن بعدازظهر در ماه می 2004 کمیاب بود. مارک ویدوکا یک پنالتی را به خانه زده بود تا به تیم میهمان برتری بدهد که به سختی استحقاق آن را داشت، اما سپس به دلیل ضربه پاشنه به امرسون توم با کارت زرد جریمه شد. سپس، در فاصله دو دقیقه، او با نیکی هانت به میدان رفت و ایوان کامپو را به صدا درآورد و در نهایت زرد دوم را به خاطر پرتاب دست به صورت برونو انگوتی دریافت کرد.
بولتون در نیمه دوم چهار گل به ثمر رساند که سه گل آن قبل از دقیقه 55 بود. از نظر تئوری، لیدز میتوانست جان سالم به در ببرد و منچسترسیتی سقوط کرد، اما تنها با اختلاف 36 گل در دو بازی. انجام شد و همه آن را می دانستند.
سه سال قبل، لیدز در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده بود. این تیمی بود که هنوز هم تعدادی ستاره داشت: نه فقط ویدوکا، بلکه آلن اسمیت، پل رابینسون، جیمز میلنر و ایان هارت نیز. اما با بدهیهای 30 میلیون پوندی که روزهای طلایی ماهیهای قرمز مشهور و قراردادهای 37000 پوندی در هفته برای ست جانسون از بین رفت، همچنین واضح بود که موقعیت باشکوهی تلف شده است و بازنشانی باشگاه نیاز به مقدار زیادی دارد. .
اما هیچ کس مطمئناً کن بیتس و پرواز سوم را تصور نمی کرد، چهار مدیر با درصد برد 0٪، دیو هاکادی و پل هکینگ باتوم. اتفاقی که الان می افتد مثل دفعه قبل نیست. روز یکشنبه، در حالی که لیدز به برنتفورد می رود و نیاز به نتیجه بهتری نسبت به برنلی دارد که در خانه نیوکاسل به دست آورد تا بیدار بماند، لیدز 18 سال پیش از آن رنج می برد، همان حسی که یک تیم به هیچ وجه به پتانسیل خود به عنوان اعتماد و تمرکز بازی نمی کند. از بین می رود و یک رویا از بین می رود.
این اساساً یک تیم قهرمانی است که توسط رافینیا غنی شده است. در دو سال گذشته سرمایهگذاریهایی صورت گرفته است، اما جاذبه همیشه علیه لیدز بوده است. تیم کمی عمیق تر است، اما به طور قابل توجهی بهتر نیست. اگر مارسلو بیلسا نبود، این گروه از بازیکنان در هیچ جای لیگ برتر نبودند – و اگرچه او رفته است، میراث او احتمالاً برای چندین سال هنوز بر گفتگوهای اطراف لیدز تسلط خواهد داشت.
بردن لیدز به لیگ برتر فوق العاده بود. برای ادامه دادن آنها به بازی فوتبال با چنین کیفیت هیجان انگیزی در حد معجزه بود. و با این حال آیا تیم ها نحوه مبارزه با پرسینگ مرد محور او را بررسی کردند؟ اگر او اجازه می داد یک تیم بزرگتر داشته باشد، ممکن بود بار بازیکنانش را کاهش دهد؟ آیا موج مصدومیت های لیدز در این فصل تا حدی ناشی از خستگی انباشته چهار سال بازی و تمرین زیر نظر او بود؟
جانشین او، جسی مارش، ممکن است عاقلانه در آن بحث اشتباه کرده باشد – اگر فرد مقابل شما مسیحی در نظر گرفته شود، بدعت عمومی علیه او نمی تواند سودمند باشد – اما این سوال به اندازه کافی منطقی به نظر می رسد. فوتبال بازی پارادوکس ها و پیچیدگی های بی پایان است: هیچ فرمولی وجود ندارد. بیلسا موفقیت غیرقابل تصوری به ارمغان آورد، اما شاید این هزینه بود.
آیا اگر بیلسا می ماند، اکنون لیدز بهتر بود؟ ممکن است: به هر حال، آنها در زمان رفتن او سه مکان بالاتر از منطقه سقوط بودند. اما آنها به تازگی چهار بازی متوالی را باخته بودند و 17 گل دریافت کرده بودند، و آن حس لغزش غیرقابل تحملی وجود داشت که اغلب ترس را به وحشت می انداخت. آنها تحت هدایت مارش بازی نسبتاً خوبی داشته اند: مشکل اینجاست که پس از کسب 11 امتیاز از پنج بازی قبل از شکست مقابل منچسترسیتی، احساس می کرد که آنها امن هستند، فقط اورتون شروع به دست زدن به نتایج در خانه کرد و برنلی به نتیجه رسید. دوران پس از شان دایچ با ذوقی که هیچکس انتظارش را نداشت.
و مارش چطور؟ او در تیم های ردبول برای نیویورک و سالزبورگ نیز مورد تردید بود، اما از آن عبور کرد. او در RB لایپزیگ مورد تردید بود و این کار را نکرد. دریفت فوریه متوقف شده است، اگرچه تأثیر آن هنوز در تفاضل گل ناامیدکننده ای که لیدز را از برنلی جدا می کند، احساس می شود. اما او غیرقابل انکار آمریکایی است و بدون تقصیر خودش، این بدان معناست که باید برای اعتبار در لیگ برتر سخت تلاش کند.
او به طرز خوشایندی باز است، اما جدیت او به طرز ناخوشایندی در برابر بدبینی فرهنگ فوتبال انگلیس قرار دارد. خیلی خوب است که در مورد الهام گرفتن از گاندی صحبت کنید، اما نه زمانی که یکی از بازیکنان شما بعد از 20 دقیقه به دلیل دو پا زدن به کسی کنار پرچم کرنر اخراج شود. ادامه دادن در مورد حس عالی جامعه ممکن است برای برخی از پایگاه های او در لیدز خوب باشد، اما این خطر وجود دارد که او را به عنوان یک فرد خارجی نیز نشان دهد: رفیق، من مطمئن نیستم که با فرنچایزهای شما چه اتفاقی می افتد، اما این دقیقاً همان چیزی است که انگلیسی فوتبال است.
اما اگر لیدز سقوط کند، مارش باید تنها بخشی از تقصیر را بپذیرد. جذب نیرو بزرگترین مشکل بوده است، تا حدی به این دلیل که بودجه محدود بوده است (آنقدر فشرده که تابستان گذشته لوئیس اوبراین را از هادرسفیلد خریداری نکردند)، و تا حدی به این دلیل که بیلسا چنین خواسته های خاصی داشت، به طوری که وقتی سالزبورگ دو پیشنهاد را رد کرد. برندن آرونسون در ژانویه هیچ جای دیگری برای رفتن وجود نداشت.
با این حال، این سخت کوشی نیز بخشی از عظمت بیلسا است. آیا هیئت مدیره می توانست بیشتر هزینه کند؟ آیا آنها میتوانستند برای تشویق بیلسا به ریسک کردن روی بازیکنان خاص، کارهای بیشتری انجام دهند؟ شاید، اما خاطرات آخرین بار باید به اندازه کافی هشدار دهنده در مورد خطرات خرج کردن بی بند و بار باشد.
اساساً، لیدز با مالکیت فعلی خود به اندازه کافی ثروتمند نیست که سقوط به عنوان یک تهدید به حساب نیاید و در چنین شرایطی، تنها چند آسیب کلیدی لازم است تا یک باشگاه به دردسر جدی برود. و مصدومیتها، هر دلیلی که باشد، چیزی است که لیدز را در این فصل از بین برده است. اما مایه تسلیت این است که هر اتفاقی که یکشنبه در برنتفورد بیفتد، آینده درخشانتر از آنچه پس از بولتون 2004 بود به نظر میرسد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.