به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
‘Tکریس کامارا در حالی که به پایان یک هفته احساسی دیگر برای او نزدیک میشویم، میگوید: روز خوبی است و خوشبختانه، اخیراً همیشه روزهای خوبی داشتهام. کامارا، فوتبالیست سابق که در اسکای اسپورت حضوری گرامی داشت. شنبه فوتبال و برنامههای تلویزیونی مختلف که با تکیه بر شادی خوب و شخصیت پرشور او تلاش میکند تا بر تأثیر ناتوانکننده آپراکسی گفتار غلبه کند.
این اختلال عصبی کامارای معمولاً فضول را در بر می گیرد، به این معنی که گاهی اوقات، او دچار “مه کامل مغزی” می شود و نمی تواند افکار خود را به درستی بیان کند. کلمات گیج می شوند یا گم می شوند و مواقعی پیش می آید که گفتار او کند می شود و بدگویی می کند. امروز اما کامارا یک ساعت روان صحبت می کند. لحظات سخت، و کلمات حیلهآمیز، نادر هستند زیرا او به طرز متحرکی به زندگی و کار خود فکر میکند.
ما هم خیلی می خندیم، چون خاطرات مهم غیر قابل مقاومت هستند. اما کامارا وقتی توضیح میدهد که چگونه در دوران بزرگ شدن در میدلزبرو و در فوتبال کار میکرد، با نژادپرستی مقابله کرد، در بهترین حالت خود قرار دارد. کامارا با آرامش و بدون تلخی، دوران دلخراشی را به یاد می آورد که به عنوان یک فوتبالیست جوان، جبهه ملی او را تعقیب کرد و تهدید به مرگ کرد.
اما ابتدا واقعیت جدید او یکشنبه بعد از ظهر احساس خواهد شد. همانطور که بازی های پایانی فصل لیگ برتر برگزار می شود، این بازی در 24 سال گذشته او کاهش می یابد شنبه فوتبال واقعا تمام شده اند کامارا در کنار دوست بزرگش جف استلینگ نخواهد بود زیرا او با این واقعیت سازگار می شود که دورانش در اسکای به پایان رسیده است. این مرد 64 ساله تاکید می کند که این تصمیم مورد توافق دوجانبه بود و علیرغم مبارزه او با آپراکسی، هنوز کارهای تلویزیونی زیادی در حال انجام است. این یک نبرد است که کامارا متقاعد شده است که برنده است.
او می گوید: «در حال جمع شدن است. من سینک آشپزخانه را به سمت آن پرتاب کرده ام، بنابراین درمان اتاقک اکسیژن، یک گفتار درمانگر، یک درمانگر عادی و جریان های ریز از بدنم می گذرد. من تمرینات زینگ را انجام می دهم که عمدتاً برای سکته مغزی است [victims]. ما نمیدانیم چه چیزی کار میکند، اما یکی از آنها در واقع این است که تا زمانی که 100% برگردم به انجام آن ادامه میدهم.”
وقتی می پرسم آیا او شک های تیره تری داشته است، کامارا می گوید: «البته. اگر بار نداشتی آدم نمی شدی. در طول همه گیری به پیاده روی رفتم و برگشتم و به همسرم گفتم: “دارم ترک می کنم. من دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم. در نمایش هایی مانند تعقیب و گریز، جایی که نمی توانستم راحت حرف بزنم، سایه ای از خودم را تماشا می کنم. این یک ترن هوایی احساسی است. اما خوشبختانه ما فقط با آن ترن هوایی وارد می شویم و با لبخند بیرون می آییم.”
کامارا برای اولین بار اذعان کرد که در زمان مصاحبه با او در مشکل بوده است یک نمایش در دسامبر 2020 و برای صحبت کردن تلاش کرد. همسرش، آن، اصرار داشت که برای زوال عقل و آلزایمر آزمایش شود، اما اسکن مغز واضح بود. تنها زمانی که کامارا به یک متخصص در لیدز مراجعه کرد، آپراکسی تایید شد. کامارا به یاد می آورد که «متخصص گفت: «بهتر نمی شود، فقط بدتر می شود. ما آن را تا آنجا که ممکن است حفظ خواهیم کرد. اما ما آنقدر پیشرفت داشته ایم که اگر ادامه پیدا کند، به حالت عادی باز می گردد.»
هیچ چیز قطعی نیست اما کامارا با خوشحالی شانه بالا می اندازد. من آنقدر زندگی عالی داشته ام که هیچ چیز را تغییر نمی دهم. 22 سال بازی، دو سال مدیریت و مربیگری، 24 سال در تلویزیون. فوق العاده بوده است بدترین بیماری زوال عقل یا آلزایمر است زیرا وقتی در حال مرگ هستید خانواده خود را نمی شناسید. اما با آپراکسی من یکی از کسانی هستم که میگویم:چه خواهد شد…”
وقتی می گویم پیشرفتش دلگرم کننده به نظر می رسد، سرش را بلند می کند. “کاملا. امیدوارم بهبودی کامل در دستور کار باشد. فراموش نکنیم که فقط چند ماه از انتشار عمومی من می گذرد. من استادان، متخصصان مغز و اعصاب، انواع و اقسام آنها را داشتم. کمک شگفت انگیز بوده و کار می کند.»
گفته های علامت تجاری کامارا در شنبه فوتبال – از «باور نکردنی، جف!» به طور معمول صادقانه او “نمی دانم چه اتفاقی افتاد، جف” زمانی که او یک لحظه کلیدی را از دست داد – بخشی از جذابیت پایدار برنامه هستند. به نظر می رسد که ما هرگز دیگر شاهد گزارش کامارا در مورد یک مسابقه نخواهیم بود، چه تاتنهام مقابل آرسنال، جایی که او اسپرز را به خاطر «جنگیدن مثل بیور» ستایش کرد، یا پورتسموث میزبان بلکبرن، زمانی که متوجه اخراج بازیکنی نشد. .
کامارا میگوید: «زمانی که جف این ادای احترام را برای من انجام داد، فهمیدم که همین بود. من تا پایان فصل رسما در اسکای هستم اما بازی دیگری انجام نخواهم داد. این یک ادای احترام بزرگ بود و سپس جف آن اشک را در چشمانش جاری کرد و لب پایین او رفت و لب من هم همینطور. شما نمی توانید آن را در حال حاضر بالا. من آن را با بازگشت برای یک مسابقه خراب می کنم. دو پسرم برای تماشای آن آمدند و در بین خنده اشک در چشمانشان حلقه زد.
کامارا او را ساخت شنبه فوتبال اولین بازی در فصل 99-1998 با رادنی مارش، جورج بست و کلایو آلن. مردم فکر می کردند: “او با آن ستاره ها چه کار می کند؟” اما همیشه توانستم با مردم کنار بیایم. سپس، در سال 1999-2000، تهیه کننده گفت: “به جای اینکه مردم تماشاگر تلویزیون باشند، ما می خواهیم شما را به زمین بفرستیم.” اینگونه بود که کامارا کم شروع کرد.
اولین بازی من آکسفورد مقابل والسال بود. حدود ساعت 12 به آنجا رسیدیم و زمانی که جف در حال عبور از من برای اخبار تیم در مورد ساعت 2:20 بود، آماده شدیم. ساعت دو می رسد، ما آماده ایم و فیلمبردار تلویزیون مرکزی آمد و گفت: شما جای من هستید. گفتم: “اما اسکای اکنون حق لیگ فوتبال را دارد.” او آن را نداشت: «29 سال است که اینجا هستم. این نقطه من است. سپس متوجه شدم که آنها زودتر در ساعت 2:05 به سراغ من می آیند.»
کامارا قبل از اینکه توضیح دهد که چگونه فیلمبردار مدام سعی میکرد جلوی او راه برود تا تفسیرش را خراب کند، چهرهاش را با وحشت ساختگی میکشد. او در حین صحبت زنده با استیلینگ مجبور شد مرد را از نظر فیزیکی مهار کند. کامارا به یاد می آورد: “من برای یک هفته از تهیه کننده خبری نداشتم.” “به نظر می رسید همه چیز تمام شده است. به صبح شنبه رسیدم و فکر می کنم بهم ریخته ام. دارم تماشا میکنم فوتبال AM و آن کلیپ را نشان می دهند که من فیلمبردار را نگه داشته ام. مردم آن را دوست داشتند و روز دوشنبه از تهیه کننده با من تماس گرفت. او گفت: “ما هفته گذشته برنامه شلوغی داشتیم، بنابراین من به شما نیاز نداشتم، اما شما از این هفته در حال اجرا هستید.” 24 سال طول کشید.»
آن کلیپ جدایی او با فیلمبردار پتانسیل گزارش زنده کامارا را نشان می داد. او با عصبانیت می گوید: «طرف خنده دار آن، بله. جنبه جدیتر کامارا زندگی اولیهای را نشان میدهد که توسط نژادپرستی تیره شده است. «من به نیروی دریایی پیوستم [aged 16]، به جای فوتبالیست بودن و این به خاطر نژادپرستی بود. به من گفتند: “شانسی برای بازی در میدلزبورو با این رنگ نداری.”
ما یکی از اولین خانوادههای سیاهپوست در املاک خود بودیم و اولین بار در حدود شش سالگی متوجه این موضوع شدم و با یادداشتی به نام 10 وودبین برای مادرم و 20 کاپستان برای پدرم به مغازه محلی رفتم. منتظر خدمت هستم و این زن وارد شد و گفت: من یک قرص نان می خواهم. مغازه دار گفت: این بچه کوچولو اول است. زن گفت: قرعه او باید به همان جایی که از آن آمده برگردد. فکر کردم: “من فقط چهار در دورتر از تو زندگی می کنم.”
ایان سنت جان مدیریت پورتسموث را بر عهده داشت که کامارا را در حال بازی برای نیروی دریایی دید. او به او پیشنهاد قرارداد حرفه ای داد. پورتسموث در آن زمان حدود 200 طرفدار جبهه ملی داشت. آنها نه تنها در هنگام فرار مرا هو کردند، بلکه مرا هو کردند. تصور کنید که از طرفداران خودتان.
زمانی که برای پیوستن به سویندون ترک کردم، اولین بازی من مقابل پورتسموث بود. اطلاعات پلیس در روز جمعه تماس گرفت و گفت که جبهه ملی قصد دارد من را به زمین بزند. من را به دفتر معاون بازرسی فراخواندند و من فقط 19 سال داشتم و او گفت: “برای بازی با پمپی به اسکورت پلیس نیاز دارید.” من رفتم: “احساس نکن. این فقط یک تهدید است. او گفت: این چیزی فراتر از یک تهدید است. اطلاعات پلیس این موضوع را کشف کرده است. من مجبور شدم با یک ماشین بی نشان با دو مامور پلیس به بازی بروم. به هر حال خوب بود و باورتان می شود گل اول را زدم.»
البته او که کامی بود، در سال 1981 دوباره برای پورتسموث بازی کرد. اما از اولین دوره حضورش با پمپی به یاد می آورد: «در آخرین روز فصل 76-1975، ما خارج از خانه با ساندرلند بازی کردیم. آنها برای صعود به لیگ قدیم نیاز به پیروزی داشتند و ما برای ماندن در دسته دوم به پیروزی نیاز داشتیم. ما شکست خوردیم، اما تقریباً مانند هر تیمی در آن روزها پس از بازی در شمال شرقی، در راه بازگشت در فروشگاه ماهی و چیپس در Wetherby توقف کردیم. مرد کیت می رود تا ماهی و چیپس را بیاورد و همه ما به میخانه همسایه انباشته شدیم. اما باردار گفت: “ما به همنوعان او در اینجا خدمات نمی دهیم.” من بیرون رفتم و بچه ها برایم یک پیمانه بیرون آوردند.»
لبخند غمگین کامارا به زودی روشن می شود. «الان فرق کرده است. سال گذشته چراغ های کریسمس را در Wetherby روشن کردم. به محض دریافت پیشنهاد، به همسرم گفتم: «دارم این کار را انجام میدهم. مهم نیست که چه کاری دارم، آن را لغو می کنم زیرا این عالی است. روشن کردن چراغها در Wetherby، با 6000 نفر، احساسی بود.
“بدون همه اینها من امروز اینجا نبودم تاریخ خیلی مهمه نمیتونی پاکش کنی فرصتی که در 16 سالگی برای بازی کردن فوتبال حرفه ای به دست آوردم شگفت انگیز بود. جمعیت پمپی، به غیر از آن 200 هوادار جبهه ملی، نسبت به من فوق العاده بودند. البته زمانی که در اسکای بودم، نمادین ترین لحظه در پورتسموث با ارسالی بود که از دست دادم. این یکی از مواردی بود که میتوانستم آن را امتحان کنم و از طریق آن بلوف بزنم، اما حقیقت را گفتم و بیش از 25 میلیون نفر آن را در یوتیوب تماشا کردهاند.»
پس از اینکه کامارا برنامه کاری طاقت فرسا خود را در برنامه های مختلف آی تی وی حذف کرد، نمی دانم که آیا او از شهرت احساس فرسودگی نمی کند. “اصلا. البته مردم می گویند: “باور نکردنی، جف!” هر روز همسرم هر از گاهی وقتی در رستوران هستیم اذیت می شود، اما من مشکلی ندارم. من آدم مردمی هستم آنها می گویند هرگز قهرمانان خود را ملاقات نکنید، اما من التون جان را ملاقات کردم و این در مورد او صادق نیست. چه الماسی. امیدوارم برای من هم همینطور باشد. امیدوارم هیچ کس هرگز نگوید: “من با کریس کامارا ملاقات کردم و او یک سرهنگ بود.”
کامارا یک الماس باقی می ماند – و مبارزه او با آپراکسی از درخشش او کاسته نشده است. او می گوید: «مردم خیلی مهربان بوده اند. آی تی وی این فرصت را داشت که از شخص دیگری استفاده کند، اما آنها گفتند: “کامی، ما فقط تو را می خواهیم حتی اگر 50٪ باشی.” من میخواهم مردم برنامهای را ببینند که در آن در بهترین حالت خود هستم، بنابراین نگران باشم که عملکردم به حدی نرسد. آنها مدام می گویند: “نگران نباش. تو همین طور که هستی خوب هستی. من باید کاری را درست انجام داده باشم تا این اتفاق بیفتد.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.