به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Oدر روزگاری، سالها پیش، دو جنگجو به نامهای آلف و روی بودند که برای قبیلههای رقیب میجنگیدند. آلف روی را متهم کرد که پس از پارگی رباطهای زانو، وانمود میکند که آسیب دیده است و در چهار سال آینده، هر زمان که در میدان نبرد ملاقات میکردند، درگیریهایشان شدید بود. اما پس از آن آلف به رقبای محلی تیم روی پیوست. در دربی، روی ضربه محکمی به زانوی آلف زد و آلف انتقام وحشتناکی را در سر داشت.
الف یک پسر کوچک داشت که کمتر از یک سال سن داشت و او را به عنوان یک جنگجو بزرگ تربیت کرد. پسرش استعدادهای فیزیکی فوق العاده ای داشت. او قد بلند و قدرتمند و سریع بود. او مهارت بالایی داشت. پادشاهان و ملکه ها از سراسر جهان می خواستند پسر آلف به ارتش آنها بپیوندد. اما پسر آلف فقط در یک مکان قرار داشت: در رقبای تیم روی.
تیم روی پس از بازنشستگی فرمانده بزرگشان در حال مبارزه بودند. تیم قدیمی آلف، به کمک ثروت یک خانواده بزرگ از خارج، از قبل مسلط بودند. و اکنون آنها جنگجوی جوان و قدرتمندی داشتند که بسیاری معتقد بودند ممکن است بزرگترین در جهان شود. 21 سال طول کشیده بود، اما الف برای پیروزی آماده بود.
اگر این روزها فوتبال عمدتاً به تولید محتوا می پردازد، این یک رشته روایت بزرگ در دنیای فوتبال یوفا است. در اینجا ارلینگ هالند است که به نظر می رسد نیمه شب در یک برج در طول طوفان زنده شده است: آیا این جادوی تاریکی است که در نهایت منچسترسیتی را لیگ قهرمانان اروپا را به ارمغان می آورد؟
هالند از هر نظر قابل توجه است. اعداد او پوچ است: 78 گل در 70 لیگ در چهار فصل گذشته شروع شده است. 23 گل در 19 بازی در لیگ قهرمانان اروپا. مواقعی وجود دارد که او بازی را به طرز احمقانه ای آسان می کند: توپ بگیر، با توپ بدو، توپ را بزن، گل بزن. او بسیار بزرگ است و قادر است حریفان را از سر راه کتک بزند، اما بازی او بسیار بیشتر از این است.
مربیان جوانان او اشاره می کنند که رشد او نسبتاً دیر اتفاق افتاده است و بنابراین، قبل از اینکه بتواند از قدرت خود استفاده کند، ابتدا یاد گرفت که از هوش و حرکت خود استفاده کند. بازیکنانی که به نظر میرسد در دوران رشد او بیشتر تحسین میکرد، نه مردان هدف شلوغ، بلکه رابین ون پرسی، جیمی واردی و میچو بودند. او در بین 3 درصد از بازیکنان برتر پنج لیگ برتر اروپا از نظر گلها و پاس گلها – و همچنین برای پاس گلها قرار دارد.
او نسبتاً کمی برای بازیکنی در اندازه خود با سر به ثمر می رساند: هفت گل از 86 گل او برای دورتموند در تمام رقابت ها. او در این فصل 57.6 درصد از دوئل های هوایی را برده است که نسبت به دو فصل قبل افزایش چشمگیری داشته است. این ممکن است عالی به نظر نرسد اما برای یک مهاجم بالاست (بیشتر دوئل های هوایی توسط مدافع برنده می شود). اگر هیچ چیز دیگری نباشد، او یک نشانگر قد بلند را از بین خواهد برد و فضا را برای دیگران ایجاد می کند – و سیتی در حال حاضر اختلاف گل +17 نسبت به بازی های تعیین شده در این فصل دارد که اگر تا پایان فصل ادامه داشته باشد، یک رکورد لیگ برتر خواهد بود.
در ظاهر، هالند همان چیزی است که سیتی به آن نیاز دارد تا حتی ویرانگرتر از آنچه که هستند باشد – حتی اگر بدنی بدون عارضه او در تضاد با الگوهای دقیق و مکانیسم های پیچیده یک تیم پپ گواردیولا به نظر برسد. اما این ممکن است نقطه قوت او باشد، اینکه او نوعی غیرقابل پیش بینی بودن را ارائه می دهد، نوعی ظرفیت برای شکستن یک بازی که به روشی بسیار متفاوت، لیونل مسی برای بارسلونا انجام داد.
سیتی، هرچند ممکن است برای باشگاهی عجیب به نظر برسد که در این فصل بیش از هر کس دیگری در لیگ برتر گل زده است، اما در مقابل دروازه کارایی خاصی ندارد. آنها در هر بازی لیگ برتر xG بهتری را در این فصل داشتند اما سه بار شکست خوردند و 19 امتیاز از دست دادند. مهمتر از آن، آنها که رئال مادرید را در بازی اول لیگ قهرمانان خود شکست دادند اما تنها 4-3 پیروز شدند، آنها یکی از 9 شوتی را که به سمت دروازه زده بودند، قبل از اینکه رئال با دو ضربه اول خود در برنابئو به ثمر برساند، تبدیل به گل کرد.
اینجاست که با فتنه واقعی خرید هالند مواجه می شویم. او یک اخلالگر است. او یکی از “پسربچه های کوچک مطیع مدرسه” نیست. در واقع، او از ابراهیموویچ به عنوان الهام بخش یاد کرده و با همان ایجنت قرارداد امضا کرده است.
بارسلونا در سال 2009 ایبراهیموویچ را خریداری کرد تا گزینه حمله فیزیکی بیشتری را ارائه دهد تا مطمئن شود که به ریتم لاماسیا وابسته نیست. همانطور که معلوم شد، او خیلی متفاوت بود، حاضر نشد خود را به اندازه کافی قربانی سیستم کند و با همه درگیر شد.
هالند نیز گزینه متفاوتی است. گواردیولا با مهاجمان – داوید ویا، روبرت لواندوفسکی، سرخیو آگوئرو – به طور موفقیت آمیزی کار کرده است، اما آنها راحت میکشیدند و به عمق میرفتند. هالند متفاوت است. یک مهاجم مستقیم تر و ارتدوکس تر.
اگرچه او مرتباً از کاتبکهای کم گل میزند، گل کلاسیک سیتی، با توجه به اینکه سیتی معمولاً بسیار بالا بازی میکند، فرصتهایی برای افزایش علامت تجاری او از عمق ممکن است کمیاب باشد. اما شاید این مهم نباشد: هالند تهدید سیتی را در وقت استراحت در بازیهای مقابل حریفان بهتر، در برابر تیمهایی که به آنها فشار میآورند، افزایش میدهد.
اما میزان تکمیل پاس هالند در این فصل 71.3 درصد است. هیچ یک از گزینه های فعلی سیتی در پست مهاجم مرکزی – گابریل ژسوس، فیل فودن، رحیم استرلینگ، جک گریلیش یا برناردو سیلوا – به طور میانگین کمتر از 85%. حتی اگر این تا حد زیادی با رویکرد بوروسیا دورتموند مرتبط باشد، نیاز به تعدیل خواهد بود.
هالند 6 سال از زمانی که ابراهیموویچ برای بارسا بود کوچکتر است، نه کاملاً شکل گرفته، نه یک خارجی. او همچنین بسیار محتاط تر است و شورشی بودن بخشی از آرایش او نیست. نوع انفجاری که برای ابراهیموویچ رخ داد بعید است. اما این بدان معنا نیست که قرارداد با او خطری ندارد.
سیتی باید بالینیتر باشد، اما با آوردن فردی که میتواند در گرفتن موقعیتها بیرحمتر باشد، شانس خوبی وجود دارد که آنها تعداد زیادی خلق نکنند – اما ممکن است نیازی به این کار نداشته باشند. ایجاد تعادل مناسب بسیار مهم است، به ویژه برای تیمی که روش آن ریشه در کنترل دارد. Alf’s Revenge یک نت اضافی از فتنه اضافه می کند، اما در قرارداد Haaland بسیار بیشتر از آن وجود دارد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.