به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
میج دکتر، نویسنده و ویراستاری که لیبرالیسم را برای کمک به ایجاد پایه های فکری جنبش نومحافظه کاران و به اصطلاح جنگ های فرهنگی بر سر فمینیسم، حقوق همجنس گرایان و دیگر مسائل اجتماعی کنار گذاشت، روز دوشنبه درگذشت. او 94 بود.
دخترش نائومی دکتر مرگ را تایید کرد. جزئیات دیگری ارائه نشد.
خانم دکتر در صف اول نسلی از روشنفکران عمومی بود که از نظر ایدئولوژیک در حال تکامل بودند. در دهه 1930 و 1940 که از سیاست های چپ گرا جدا شدند، در دهه 1950 و اوایل دهه 60 به لیبرالیسم ضد کمونیستی مستقر شدند. آنها که تحت تأثیر آشفتگی جنبش های دانشجویی و زنانه تکان خورده بودند، بعداً از لیبرال ها جدا شدند و شکل جدیدی از محافظه کاری را پذیرفتند – حمایت از ارزش های اجتماعی سنتی، اقتصاد محدود بازار آزاد و سیاست های خارجی عضلانی آمریکا – که در اوایل قرن بیست و یکم به اوج خود رسید. دولت رئیس جمهور جورج دبلیو بوش.
خانم دکتر به عنوان سردبیر مجلات هارپر و سایر مجلات، نویسنده و سردبیر کتاب، و سازمان دهنده سیاسی و سخنران مکرر تأثیر خود را اعمال کرد.
همانطور که سیاست محافظه کارانه در آمریکا در دهه 1980 قوت گرفت، صدای او به طور فزاینده ای مورد توجه گروه منتخبی از مردم در محافل نخبگان دولتی، دانشگاهی و مجلات روشنفکر قرار گرفت. گور ویدال، یک دشمن روشنفکر، آن را به شکل دیگری در The Nation در سال 1981 بیان کرد و او را “در واقع برای آن عده معدودی که او را میشناختند بسیار شناختهشده” خواند.
تغییر ایدئولوژیک خانم دکتر در اواخر دهه 60 ناشی از نگرانی فزایندهای بود که او در سال 2001 در خاطرات خود با عنوان «داستان یک همسر پیر: هفت دهه من در عشق و جنگ» بیان کرد. او گفت که لیبرالیسم به جای اینکه مانند گذشته با مرد و زن عادی صحبت کند، از مسیر منحرف شده و به «یک حمله عمومی در فرهنگ علیه شیوه زندگی آمریکاییهای معمولی تبدیل شده است».
او و همسرش، نویسنده و همکار لیبرال سابق نورمن پودهورتز، نگران تأثیر تفکر جدید، به ویژه تفکر ضد فرهنگ، بر فرزندان و نسل های بعدی خود بودند.
نگرانیهای آنها با لیبرالهای ناراضی مشابه مشترک بود، و در گفتگوهای غیررسمی به شکلگیری جنبشی به نام نومحافظهکاری کمک کردند، رشتهای از افکار محافظهکار تهاجمی که در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان شروع به رشد کرد و در دولت جورج دبلیو بوش شکوفا شد و بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. از سیاست گذارانی که برای حمله به عراق استدلال می کردند.
کادری تأثیرگذار به رهبری محقق و ویراستار ایروینگ کریستول و از جمله جین کرکپاتریک، دایانا تریلینگ، سیمور مارتین لیپست و دانیل پاتریک موینیهان به آنها پیوستند. آقای کریستول به نئومحافظهکاری در مجلهی «علاقهی عمومی»، مجلهای که با دانیل بل تأسیس کرد، جایگاهی داد. و اگر نومحافظهکاری هرگز نمیتوانست دقیقاً تعریف شود، او در توصیف کسی که آن را پذیرفته بود – بهعنوان لیبرالی که «واقعیت او را غرق کرده بود» مودبانه بود. (پسر او، ویلیام کریستول، به عنوان سردبیر مجله محافظه کار The Weekly Standard و به عنوان یک مفسر، اکنون با The Bulwark، این موضوع را ادامه داد.)
خانم دکتر آمد تا خود را صرفاً یک محافظه کار خطاب کند. او در دهه 1970 به عنوان منتقد برجسته فمینیسم و سایر جنبش های اجتماعی و در دهه 1980 به عنوان یک جنگجوی سرد در زمانی که روابط بین شرق و غرب کمی در حال آب شدن بود، توجه را به خود جلب کرد.
او استدلال کرد که انقلاب واقعی که به زنان اجازه داد تا شغلی داشته باشند، جنبش زنان نبود، بلکه در دسترس بودن اشکال مدرن کنترل تولد بود. از نظر خانم دکتر، زنان سرنوشتی بیولوژیکی داشتند که همسر و مادر باشند و کسانی که سعی می کردند از آن فرار کنند، نفرت از خود را آشکار می کردند.
او در کتاب سال 1972 خود با عنوان «عفاف جدید و استدلالهای دیگر علیه آزادی زنان» نوشت که «ناراحتی واقعی» زنان این نیست که «با آنها بدرفتاری، تبعیض، سرکوب و بردگی میشوند، بلکه این است که زنان هستند».
او یک راه حل ارائه کرد: زنان مجرد باید پاکدامن باشند، زیرا زنان به طور طبیعی تک همسر هستند. او گفت که خودداری از رابطه جنسی نوعی قدرت بر مردان است.
کتاب بعدی او، “والدین لیبرال، کودکان رادیکال” (1975)، طوفانی از انتقادات را با نامیدن جوانان دهه 1960 نسلی بی هدف و سرزنش سهل انگاری والدین آنها برای این شکست برانگیخت.
او همچنین اقدامات مثبتی را انجام داد، جنبش حقوق همجنسگرایان و تشکیلات دفاعی، که آنها را متهم به سست بودن خطرناک در آمادگی نظامی کرد. کمیته او برای جهان آزاد که در سال 1981 شروع به کار کرد، در فشار برای هزینه های نظامی بیشتر تحت ریاست جمهوری ریگان موفق بود. (او آن را با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منحل کرد.)
او در 25 ژوئیه 1927 در سنت پل، مینی، کوچکترین از سه دختر هری و رز (کالمنسون) روزنتال به دنیا آمد. او نوشت که به عنوان آخرین تولد، به «نوعی پسر افتخاری» تبدیل شد، به این معنی که به او افسار طولانیتری داده شد، زیرا از او انتظار بیشتری میرفت.
او در نوجوانی در فروشگاه لباس و لوازم ورزشی پدرش کار می کرد و در مجله ادبی دبیرستانش شرکت می کرد. پس از یک سال تحصیل در دانشگاه مینه سوتا، از سال 1946 تا 1948 برای تحصیل در مدرسه علمیه یهودیان آمریکا به نیویورک رفت. او هرگز مدرک دانشگاهی دریافت نکرد.
مدت کوتاهی پس از نقل مکان به نیویورک، او با موشه دکتر، نویسنده و فعال یهودی ازدواج کرد و به عنوان منشی مدیر مسئول مجله Commentary، مجله فکری منتشر شده توسط کمیته یهودیان آمریکا، شغلی پیدا کرد.
خانم دکتر وقتی مادر شد، کامنتری را ترک کرد – او و آقای دکتر دو فرزند داشتند – تمام وقت خود را وقف فرزندپروری و معاشرت با خانهداران دیگر در کوئینز کرد. او بودن در کنار یک کودک 2 ساله را “یک لذت حسی و اجتماعی فوق العاده” می دانست مهربان،» او در سال 1980 به دیلی نیوز گفت.
او و آقای دکتر در سال 1954 از هم جدا شدند. (بازبینان خاطرنشان کردند که او نام او را در خاطراتش ذکر نکرده است، حتی اگر برای خودش نگه داشته است). او بعداً سردبیر آن شد.
آقای پودهورتز یک بار گفت که او برای اولین بار توجه او را چندین سال قبل از آن جلب کرد که او سعی داشت زن جوان دیگری را با نقل قول از تی اس الیوت تحت تاثیر قرار دهد. خانم دکتر با شنیدن او، او را تصحیح کرد. او به اشتباه از شاعر نقل قول کرده بود.
پس از بازگشت به محل کار، او شروع به ساخت رزومه خود کرد: دستیار سردبیر در مجله Midstream، سردبیر مدیر Commentary، سردبیر در موسسه هادسون، ویراستار CBS Legacy Books.
او از سال 1969 تا 1971 ویراستار اجرایی هارپرز بود و با سردبیر مشهور ویلی موریس در طول یک دوره ادبی بسیار پربار برای مجله کار می کرد. هنگامی که آقای موریس در یک اختلاف با مالک استعفا داد، خانم دکتر نیز از او پیروی کرد.
شنبه ریویو به زودی او را به عنوان ویراستار نقد کتاب استخدام کرد. از آنجا به عنوان ویراستار ارشد به کتاب های پایه رفت. او تا سال 1974 در آنجا ماند.
خانم دکتر در حالی که از شغل ویراستاری به شغل ویرایش میرفت، کتاب مینوشت. اولین مورد، “زن آزاد شده و دیگر آمریکایی ها” (1970)، عمدتاً مجموعه ای از مقالات بود که برای مجلات نوشته شده بود. میشل موری، در نشریه نشنال آبزرور، نوشت که خانم دکتر با جلب توجه جنبش زنان “با شادمانی نقش دشمن را به دست گرفت”.
خانم دکتر پس از ترک هارپرز، خود را در ادبیات جنبش زنان غوطه ور کرد و سپس آن را با «عفاف جدید» به چالش کشید. او نتیجه گرفت که فمینیستها کودکان را به عنوان دشمن میدانستند – بهعنوان «بهطور متناوب مطالبهگر و خستهکننده». او در خاطراتش نوشت، او خودش «آدم بد لازم» در پانل های بحث فمینیستی شد.
در سال 1975 کتابی درباره والدین سهلگیر دنبال شد، اما او تا سال 2001 کتاب دیگری ننوشت تا «داستان یک زن پیر». سیاست مبتنی بر جنسیت، نژاد و سایر صفات توصیفی. او در هیئت مدیره اندیشکده های محافظه کار، از جمله بنیاد هریتیج، مرکز سیاست امنیتی و موسسه هوور خدمت می کرد.
علاوه بر دخترش نائومی، بازماندگان او شامل شوهر و پسرش، جان پودهورتز، سردبیر کنونی کامنتری هستند. اطلاعات کامل در مورد بازماندگان بلافاصله در دسترس نبود.
یک دختر از ازدواج اول خانم دکتر، راشل آبرامز، نویسنده و هنرمند و همسر الیوت آبرامز، دیپلمات و دستیار سیاست خارجی کاخ سفید، در سال 2013 درگذشت. آقای دکتر در سال 2007 درگذشت.
الیزابت فاکس-جنووز در سال 2001 در نشنال ریویو، یکی از ستون های محافظه کاری آمریکایی، نوشت: «دکتر نشانه خود را به عنوان یک روشنفکر عمومی از پیامدها گذاشته است.
بسیاری از جناح چپ دیدگاه های دیگری داشتند، از جمله آقای ویدال، که او را به دلیل انتقاداتش از جنبش حقوق همجنس گرایان، “یک فضول نفرت” خواند.
خانم دکتر پاسخ داد که لیبرال ها قادر به تشخیص رفتار غیرقابل قبول و محکوم کردن آن نیستند. او گفت که قانونی کردن سقط جنین، به عنوان یک موضوع فلسفی، یک چیز بود، اما وقتی در برخی جاها تعداد سقط جنین از تولد زنده بیشتر است، مشکلی در جامعه رخ داده است.
او گفت: «باید به نوعی تمایز قائل شد، خط و نشان کشید، و لیبرالیسم در انجام این کار شکست خورده است».
جردن آلن در ارائه گزارش مشارکت داشت.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.