به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو “بازار آزاد” یک دروغ خطرناک است. همه سیستمها با انتخابهایی که هم بر مبنای اجتماعی و هم فردی انجام میدهیم محدود میشوند. مشاهده صعود فولام و بورنموث به لیگ برتر این ایده را تایید کرد و این روایت را در خود جای داد که پول مزیت رقابتی در فوتبال است. اینکه آنها از «پرداختهای چتر نجات» بهرهمند هستند، در لیگی که اکثر باشگاهها برای جبران خسارتهای خود به حمایت خیرین ثروتمند متکی هستند، بیشتر تأیید میکند که اگر بازی شانسی برای حفظ ظاهری از اقتدار اخلاقی داشته باشد، تغییر ضروری است.
البته هیچ پیشنهادی مبنی بر فاسد یا غیراخلاقی بودن فولام یا بورنموث وجود ندارد. این روایت خطرناک «بازار آزاد» است که نیاز به تغییر دارد و مردمی که آن را تغییر میدهند کسانی نیستند که در حال حاضر در قدرت هستند، زیرا این روایتی است که در خدمت «نخبگان» هم در جامعه و هم در ورزش است.
اساطیر کنونی پیشفرض میگیرد که ما در یک شایسته سالاری زندگی میکنیم و آنهایی که از نظر موفقیت ورزشی، ثروت یا کسبوکار در صدر قرار دارند، تنها به دلیل سخت کوشی و توانایی هستند. اگرچه اینها بدون شک شرایط لازم برای موفقیت هستند، اما کافی نیستند. مهمتر از آن این است که چگونه از مزایای تعبیه شده سیستم هایی که در آنها کار می کنیم بهره مند شویم. از نظر فوتبالی، اینها کسانی هستند که در زمان شروع لیگ برتر و در 20 سال گذشته در اطراف لیگ برتر بوده اند. بر اساس فردی، کسانی هستند که از تصادفات تولد از نظر جنسیت، قومیت یا ثروت سود می برند.
فیلسوف جان رالز در کتاب خود به نام تئوری عدالت می پرسد که اگر مجبور باشیم از پشت “پرده جهل” انتخاب کنیم، چه اصولی را برای اداره جامعه خود انتخاب می کنیم. آزمایش فکری رالز از ما میخواهد تا به این فکر کنیم که اگر قبل از تولد شناختی داشتیم اما از زندگی خود در هر بعد از طبقه، نژاد، جنسیت و غیره چیزی نمیدانستیم با همه افراد جامعه چگونه رفتار میکردیم. زمانی که تصادفی بودن تولد خود را در نظر می گیریم، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را تنها تا زمانی که به نفع کمترین ثروت باشد، مجاز می دانیم، زیرا به همین راحتی می تواند هر یک از ما باشد. این واقعیت که من در گریمزبی سفید و مذکر به دنیا آمدم، کاملاً خودسرانه است.
من در رابطه با سلامت جامعه یا لیگ های فوتبال ما به رالز فکر کرده ام. برای اینکه این سیستم منصفانه باشد، باید بر اساس نحوه رفتار ما با همه افراد در سیستم قضاوت شود تا اینکه برنده تمام ذهنیتی را که هم در جامعه و هم در ورزش ما مشاهده می کنیم، داشته باشد. رالز همچنین در مورد شهود به عنوان راهنمای انتخاب های اخلاقی چیزی برای گفتن داشت و مطمئناً هیچ کس نمی تواند فکر کند که منصفانه است که فولام بتواند سالانه 3 میلیون پوند به مهاجم اصلی خود الکساندر میتروویچ پرداخت کند در حالی که پیتربورو باید مهاجم اصلی خود سیریکی دمبله را بفروشد. ، زنده ماندن.
در همه اینها امید وجود دارد. دولت اعلام کرده است که از توصیه های بررسی توسط طرفداران که توسط Tracey Crouch MP نوشته شده است، حمایت می کند. مهمترین موارد در آن بررسی نیاز به یک تنظیم کننده مستقل است، کسی که بتواند جریان مالی بهتری را در سرتاسر هرم فوتبال اعمال کند، برای تعریف گسترده تر از اینکه چه کسی می تواند مالک و مدیر باشگاه های فوتبال باشد و برای مشارکت بیشتر هواداران در تصمیم گیری ها. که بر عملکرد آینده باشگاه ها تأثیر می گذارد. از اظهارات دولت و EFL به نظر می رسد که لیگ برتر علاقه ای به به روز رسانی ترتیبات مالی برای حمایت بیشتر از لیگ های پایین تر ندارد. استدلال هایی که لیگ برتر مطرح می کند نشانه نابرابری در جامعه گسترده تر است، جایی که می توانید به راحتی لیگ برتر را با “نخبگان” جامعه ما مقایسه کنید.
لیگ برتر و پردرآمدترین افراد کشورمان، هر دو معتقدند که موفقیت و ثروتی که ایجاد میکنند، کاملاً به درخشش و تلاش شخصی آنها بستگی دارد. این را بارها و بارها می بینم که با افراد ثروتمندی ملاقات می کنم که اغلب احساس می کنند ثروت خود را تنها از طریق سخت کوشی و نبوغ به دست آورده اند و نیازی به ارائه حمایت بیشتر از طریق مالیات های مترقی نمی بینند. موضوع نابرابری این است که چگونه مردم از مزایای عضویت در سیستمهای قوی تاریخی و سالها سرمایهگذاری در ایجاد این سیستمها بیاعتنا میشوند. جف بزوس اینترنت را اختراع نکرد که کسب و کارش روی آن بنا شده است، هزینه مدارسی را که کارکنانش در آن تحصیل میکنند بپردازد یا جادههایی را که کامیونهای حملونقل در آن تردد میکنند، آسفالت کند، اما ثروت او بر روی همه آنها ساخته شده است.
به همین ترتیب، کسانی که اکنون در بالای درخت فوتبال نشستهاند، حداقل تا حدی موفقیت خود را بر اساس بیش از 100 سال فوتبال سازمانیافته در کشور ما و کمکهای گریمسبیز، پورت ولس و استاکپورت به اندازه آرسنالها، منچستریونایتد کسب کردهاند. و لیورپول وقتی بحثها مطرح میشود، این واقعیت را نادیده میگیریم که باشگاههای فوتبال امروز در چنین موقعیتهای بلندی قرار گرفتهاند، به دلیل همه چیزهایی که پیش از آنها گذشته است یا اینکه مردم اغلب حداقل تا حدودی به دلیل مزایای تولدشان و سیستمهایی که متولد میشوند موفق هستند. به.
در The Recap، ایمیل هفتگی منتخب ویراستاران، ثبت نام کنید.
استدلال دیگری که من می بینم علیه همبستگی بیشتر در سراسر فوتبال یا جامعه مطرح می شود این است که سیستم های موجود بیهوده یا بیش از حد بوروکراتیک هستند. از نظر فوتبالی، بسیاری از باشگاهها ضررده هستند، زیرا مشوقهای فعلی به هزینههای بیش از حد پاداش میدهند. گری نویل و تیم سالفورد به دلیل از دست دادن 91000 پوند در هفته مورد سرزنش قرار گرفتند، اما بدیهی است که آنها فقط سعی می کنند بهترین کار را برای باشگاه خود انجام دهند. مشکل این نیست که مالکان خرج می کنند، مشکل این است که سیستم نامحدود است و مطالبات دستمزدی را در کل بالا می برد. اگر پیششرط مالکیت را قرار دهیم که باشگاهها نتوانند چنین ضررهایی را متحمل شوند، سیستم میتواند خودش را کنترل کند.
یکی از مربیان من به من می گفت “معاملات فقط زمانی کار می کنند که برای همه کارساز باشند”. من فکر می کنم این در همه بخش های زندگی صادق است. اگر میخواهیم بازیمان و جامعهمان شکوفا شود، وقت آن است که در روایتهایی که به خود میگوییم تجدیدنظر کنیم. ما باید دید طولانی تری از معنای باشگاه های فوتبال برای جوامع خود داشته باشیم و مرزهای اخلاقی ایجاد کنیم که در خدمت همه ذینفعان باشد و نه فقط کسانی که امروز پول را در اختیار دارند. این تصمیمات آنقدر مهم است که صرفاً به کسانی که در اتاق های هیئت مدیره یا در گروه های مالیاتی بالاتر هستند واگذار شود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.