به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
بrdo بوی بهار می دهد هوا که از کوههای آلپ اسلوونی به سمت پایین حرکت میکند، تازه و تمیز است، سکون تنها با آواز پرندگان و ناقوسهای کلیساهای دور قطع میشود. Dmytro Riznyk به سه زمین بی عیب و نقص نگاه می کند. درست در پشت سر او، یک پایه کوچک به طرز هوشمندانه ای در تپه ای روشن و چمن جاسازی شده است. محیطهای فوتبال به ندرت جذابتر میشوند، اما برای کسانی که این هفته اینجا کار میکنند، زیبایی با فریادهای بیصدا و مداوم از بین میرود.
ریزنیک، یکی از چهار دروازه بان در مرحله اولیه اولین اردوی تمرینی اوکراین پس از تهاجم، می گوید: «فقط زمانی که به کشورم برگردم دوباره آرامش خواهم یافت و در آنجا جنگی وجود ندارد. ما اینجا هستیم و قلب من آنجاست. ما به افرادی که از آن دفاع می کنند ایمان داریم و معتقدیم که پیروز خواهیم شد. وقتی این اتفاق بیفتد، ترس از بین خواهد رفت.»
با این حال، زمانی که زمان سفر فرا رسید، ریزنیک آماده بود. او چهار روز اول جنگ را در یک زایشگاه در پولتاوا گذراند، جایی که برای وورسکلا بازی می کند، همراه با همسر و پسر تازه متولد شده اش. این سنگینترین آچار بود که آنها را ترک میکردیم، اما در 30 آوریل او در یک سفر 20 ساعته با اتوبوس از کیف به پایگاه جدید بوکولیک آنها به کادر تیم ملی ملحق شد.
بیشتر 22 همکار او از دیناموکیف و شاختار دونتسک هستند. آنها در خارج از کشور مسابقات خیریه انجام داده اند و می توانند به اسلوونی پرواز کنند، اما Riznyk یک چیز نادر است. سایر باشگاهها کم و بیش فعالیتهای خود را به حالت تعلیق درآوردند، بنابراین او تقریباً دو ماه را به تنهایی تمرین کرده است، بین سفر به پناهگاه بمب و نالههای آزاردهنده آژیر، برای آمادهسازی برای شکست در جام جهانی. او میگوید: «امیدواریم کشورمان را گرامی بداریم و همچنین بتوانیم برای مردم خود شادی به ارمغان بیاوریم.
اگر اوکراین در نیمه نهایی پلی آف ماه آینده اسکاتلند را شکست دهد، به مصاف ولز خواهد رفت. هر دو را برد و جایگاهی در قطر تضمین خواهد شد. در مسابقاتی که در زیر سایه به رقابت می پردازند، حضور آنها نشان دهنده پرتوی از نور است. الکساندر پتراکوف، سرمربی تیم می گوید: “من به آنها فشار نمی آورم، خیلی سخت است.” هرگز انتظار نداشتم تحت چنین شرایطی کار کنم.»
پتراکوف 64 ساله است و فکر می کرد همه چیز را دیده است. برخلاف ریزنیک، او میگوید وقتی اتوبوس از مرز اوکراین با مجارستان عبور میکرد، احساس آرامش او را فرا گرفت: در پمپ بنزینها صفهای بیهوده و بیهودهای برای کاهش ذخایر سوخت وجود نداشت و او «نوعی زندگی را که شاید فراموش کرده بودم» احساس کرد. .
او اذعان میکند که آغشته کردن بازیکنانش به مقداری آرامش در حالی که آنها را از نظر فیزیکی برای دو مسابقه مقدماتی شدید آماده میکند که اساساً یک شروع ثابت است، سختترین چالش دوران حرفهای او خواهد بود. او میگوید: «سعی میکنم شوخی کنم، داستانهای جالبی از فوتبال و زندگی برایشان تعریف کنم تا روحیهشان را بالا ببرم».
پتراکوف با شوخ طبعی صحبت میکند، اما یک ساعت صرف تماشای قطار اوکراین – در یک جلسه ملایم، اندکی پس از ورود گروه دینامو آنها – یک لامسه، سبکی را در تعاملات او تأیید میکند. مهم است که آنها را از افکار بد منحرف کنیم، اما از طرف دیگر همه ما می دانیم که مردم برای اوکراین می میرند. آنها باید آن را در ذهن و قلب خود نگه دارند، زیرا کل کشور در انتظار شادی است. ما باید آن را برای آنها جمع آوری کنیم.»
پتراکوف نگران است که بازیکنانش نتوانسته اند به قول او در بازی های دوستانه خود با “گاز کامل” بازی کنند و می داند که زمان برای رسیدن به یک سرعت رقابتی کوتاه است. بازیکنان خارجی آنها، از جمله الکساندر زینچنکو و آندری یارمولنکو، باید به سرعت نزدیکتر باشند و بعداً در ماه می خواهند آمد. اوکراین روز چهارشنبه یک بازی دوستانه مقابل بوروسیا مونشن گلادباخ برگزار می کند، اما قبل از اینکه در هامپدن پارک بیرون برود به چند تست دقیق تر نیاز دارد. زمان سختی است اما آنها امیدوارند تا قبل از پایان ماه با حداقل یک تیم ملی آفریقا روبرو شوند.
هر مزیتی از فوتبال ممکن است در بهترین حالت مبهم به نظر برسد در حالی که وحشت روی زمین بسیار واقعی است. بنابراین، شنیدن تاراس استپاننکو، هافبک کهنهکار که در اتاقی به رنگ پاستلی مشرف به مجموعه تمرینی صحبت میکند و توضیح میدهد که تیم هر روز پیامهایی از سربازان خط مقدم دریافت میکند، شگفتانگیز است. او میگوید: «آنها فقط یک خواسته دارند: لطفاً هر کاری که میتوانید برای رفتن به جام جهانی انجام دهید». برای کشور، برای آنها، این یک لحظه امید است و مانند یک جشن خواهد بود. به همین دلیل است که ما باید نه تنها مانند یک بازی فوتبال بازی کنیم. ما باید با روح و قلبمان بازی کنیم.»
شاید این در واقع ورزش در خالص ترین حالت خود باشد: روسیه به سختی قصد خود را برای پاک کردن فرهنگ اوکراین پنهان کرده است و یک تیم فوتبال یکی از نمادهای آشکار قلب، هنر و خلاقیت یک کشور است. بازی فوتبال در بالاترین سطح در یک سطح نمایشی از سرکشی است اما در سطحی دیگر، عملی برای حفظ و تداوم است.
این فکر دوباره در گفتگو با سرهی سیدورچوک، هافبک دینامو که در 31 سالگی و با 47 بازی ملی، یکی دیگر از چهره های ارشد گروه جوانان است، مطرح می شود. او در یک تراس بیرون از هتل تیم نشسته است، در چند قدمی بازسازی یک خانه سنتی محلی روی پایه های چوبی.
سیدورچوک در بازی های خیریه باشگاهش بازی کرد و تصویر متفاوتی از او وجود دارد که نمی تواند از ذهنش خارج شود. قبل از اینکه دینامو ماه گذشته در پایتخت لهستان با لژیا ورشو بازی کند، آنها از کارخانه ای بازدید کردند که برای اسکان پناهندگان اوکراینی تغییر کاربری داده بود. بازیکنان به کودکانی که با مادر یا پدربزرگ و مادربزرگشان فرار کرده بودند اسباب بازی و شیرینی دادند: یکی پسر بچه هفت ساله ای بود که نقاشی می کشید و با کشیدن گالری عکس روی تلفنش، سیدورچوک تصویر ارائه شده را نشان می دهد.
صحنه دلخراش است: نقاشی پسر، که به طرز سردی روشن و زنده بود، مجموعه ای از خانه های در حال سوختن را با پرچم روسیه در بالای آنها به تصویر می کشید. سیدورچوک میگوید: «دیدن، بسیار سخت است. “امیدوارم او در آینده به طور عادی زندگی کند و هر چیزی را که می خواهد داشته باشد. اما فکر می کنم یک قلب شکسته یا زخمی باقی خواهد ماند.» راهیابی به جام جهانی حداقل ممکن است الهام بخش ابزارهای شادتر برای ابراز وجود باشد.
سیدورچوک میگوید با توجه به آزادی سفر، فوتبالیستهای اوکراین در وضعیت مطلوبی قرار دارند – «وقتی افرادی را میبینی که همه چیز را از دست دادهاند، و چیزی داری، لحظه بسیار تکاندهندهای است»، اما بازیکنان دینامو و شاختار هنوز عواقب عملی آن را میدانند. از خشونت روسیه
در روزهای اولیه تهاجم، او و خانوادهاش، از جمله همسر باردارش، دو روز و شب را زیر پتو در پارکینگ زیر خانهشان سپری کردند. هم تیمی های بین المللی او سرهی کریوتسوف، آندری پیاتوف و میکولا ماتوینکو به آنها پیوستند. فرودگاه نزدیک در ژولیانی بمباران شده بود و طنین آن باعث شد دستگیرههای پنجره آپارتمانشان بیفتد. دیگران سختتر رنج بردهاند، اما وقتی او دوباره در بایگانیاش میچرخد تا فرزندانش را نشان دهد که در یک صندوق عقب ماشین خوابیدهاند، این نکته تقویت میشود که هر کسی در اینجا آسیبهای روحی خود را با خود حمل میکند. او می گوید: «این فقط یک اردوی آموزشی نیست. «الان همه چیز متفاوت است. این احساس بسیار سنگین است.»
خشم خامی نیز در زیر حرفه ای بودن و روشی که مهمانان مسافر اوکراین تجربیات خود را توصیف می کنند، وجود دارد. پتراکوف آن را قویتر از همه بیان میکند: شاید او بیشتر از همه احساس میکند که میتواند. او میخواهد روسیه را از لحاظ ورزشی به شدت مجازات کند، فراتر از اخراج آنها از جام جهانی و محرومیت یک فصل از اروپا برای تیمهای باشگاهیشان.
او می گوید: «آنها باید حداقل پنج سال محروم شوند. آنها باید هزینه حمایت خود از پوتین را بپردازند. آنها زنان، کودکان ما را می کشند، شهرهای ما را ویران می کنند، بنابراین آنها حق رقابت در ورزش را ندارند. اگر جلوی تهاجم آنها را نگیریم، آنها به سایر نقاط اروپا خواهند آمد. این یک ملت صلح آمیز نیست، بنابراین، در ورزش، آنها باید هزینه آن را بپردازند.
ریزنیک در مورد کمکی که هم تیمی هایش در وورسکلا که اکنون به تمرینات گروهی بازگشته اند، به بیمارستان ها و پناهندگان به عنوان داوطلب می گوید. سیدورچوک توضیح میدهد که چگونه والدین و همسرش در Zaporizhzhia، اولین مقصد نسبتا امن برای کسانی که موفق به فرار از Mariupol شدهاند، به تازه واردان غذا میدادند. انرژی و عشق صرف شده برای زنده نگه داشتن تمام جنبه های یک کشور در برابر درک و فهم است.
سیدورچوک می گوید: «همه ما در این امر متحد هستیم. «اگر روزنامه نگار هستید، کار روزنامه نگاری خود را انجام دهید. اگر فوتبالیست هستید، برای کشور خود فوتبال بازی کنید. اگر یک کارگر معمولی هستید، می توانید کار کنید. چون ارتش حرفه ای داریم، داوطلبان نظامی داریم که می توانند بجنگند. اما همه با هم هستند و این یک چیز بسیار مهم است.»
پیام این است که در بدترین شرایط، به سادگی بهترین باشید. برای اوکراینیهای اسلوونی، که آموزششان در مقابل انبارهای تبلیغاتی آبجو Lvivske و سایر محصولات از خانه انجام میشود، این به معنای حمل مشعل تا دوحه است. رایزنیک اذعان میکند: «ما باید بازیهایمان را ببریم، اما من به آن فکر میکنم، حتی اگر برای رسیدن به برش نهایی با جنگی روبرو شود.
وقتی شب فرا می رسد و میله های بیرون یادآوری می کنند که زمان سال ناراحتی های جزئی خود را به همراه دارد، پتراکوف از خود می پرسد که آیا مأموریتی که هرگز به دنبال آن نبوده است به سرنوشت او تبدیل شده است. او می گوید: «من در سنی هستم که هیچ چیزی نمی خواهم: نه خانه، نه ماشین. اما اگر تیم را به قطر ببرم، به دلایلی زندگی ام را گذرانده ام.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.