به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیولحظهای که فرا رسید، به نظر میرسید که مانند موجی از انرژی ساکن به دانیله اورساتو برخورد کرد. داور در برنابئو بلغمی بود. شانه بالا انداخت. او دوید. اما این مکان برای شما کاری انجام می دهد. هنگامی که کریم بنزما به زمین افتاد، مچ پایش توسط روبن دیاس اصابت کرد، حتی قبل از اینکه بدنش به زمین برخورد کند، بازوی اورساتو از پهلویش بیرون میزد، رامرود مستقیم، در این شبهای پر سر و صدای سفید، در تسخیر طوفانهای الکتریکی دیگر. ، نور سفید، جایی که هیچ کاری تا زمانی که انجام نشود انجام نمی شود.
بنزما بلند شد و ضربه پنالتی را به گوشه خالی دروازه زد، به سمت جمعیت دوید و شروع کرد به سیلی زدن به دستانش، مثل یک پاپ دیوانه دراز. و پس از آن به تصویب رسید. با گذشت 89 دقیقه و 40 ثانیه از این بازی برگشت نیمه نهایی، رئال مادرید به شکلی بیمارگونه از لیگ قهرمانان اروپا خارج شده بود و تیم سیتی که کارآمدتر و منسجم تر بود، به لبه همه چیز کشیده شد.
با گذشت 95 دقیقه، آنها در شب 3-1 پیش بودند و برنابئو از لنگرگاههایش شناور بود، میپیچید، برای خودش آواز میخواند، و بر آن اراده سلطنتی برای قدرت بود.
از همه اینها چه باید کرد؟ در این دوره افسانه سازی زیادی در اطراف برنابئو صورت گرفته است. این یک مکان جادویی است. یک مکان وحشتناک یک دره مسحور شده مکانی که جادوگران در آسمان های بالای سر می چرخند و جادوی تاریک می اندازند.
و نویز معمولی سفید و نور سفید در شروع بازی وجود داشت، آن انتهاهای خروشان نوعی جلوه قیف نویز ایجاد میکردند که در رگباری از سوتها حل میشد که نام جوزپ گواردیولا روی یکی از صفحهها ظاهر شد. آنها اینجا از پپ متنفرند. او نماینده همه چیز است. کاتالانیسم، مسیسم، نفرت کلاسیک، افراد دیگر موفق می شوند.
پس از آن، به نظر می رسید که مادرید فقط نشسته و منتظر لحظه خود است و سعی می کند بازی را به چیزی کوچکتر کاهش دهد، لحظه ای که می توان آن را ربود. آب را زیر پا گذاشتند. آنها سیتی را تماشا کردند که توپ را پاس می کرد. چهار دقیقه طول کشید تا کوین دی بروین اولین سکانس خود را به حرکت درآورد، از کازمیرو دور شد و یک پاس سینمایی فوق العاده برای گابریل ژسوس تولید کرد. پس از آن سیتی مدام شیر آب سرد را باز می کرد و سکوهای شلوغ و پریشان را وادار می کرد تا در حالی که توپ را در مثلث ها و شش ضلعی های کوچک خود پاس می دادند و ریتم های دقیق خود را به نمایش می گذاشتند، تماشا کنند.
مادرید در آن 25 دقیقه ابتدایی یک تاکتیک داشت. به وینی بدهید. مراقب رفتنش باش در حدود 40 دقیقه آنها ضد حمله کردند و توپ را دوباره مانند یک تیم مجلل جک چارلتون به گوشه سمت چپ فرستادند. وینیسیوس جونیور دور بود – و بعد نبود. حرکت کایل واکر به عقب با سرعت کامل بود. تکل کاملا به موقع بود. احساس می شد شاید این همان چیزی بود که قرار بود اتفاق بیفتد. شاید الان داستان این باشد؟ به جز، به نوعی می دانستی که اینطور نیست. نیمه وقت سوت ها، بازوهای پرتاب شده به هوا، و بالا انداختن شانه های ناامیدی در اطراف جایگاه ها به همراه داشت.
سیتی شبیه نسخهای از سیتی بود که کاملاً سیتی نبود. اما خط هافبک مادرید همچنان مغلوب و پیشی گرفته بود. آیا این مهم است؟ لوکا مودریچ اکنون در سن 36 سالگی فقط به نوعی در آنجا آویزان است و منتظر است تا روزی به راهش برسد. تونی کروس بیشتر بازی را مثل یک پدر در حال دویدن سرگرم کننده سپری کرد. اما کروس نیز بخشی از این اسطوره است، نشان دادن توانایی در خط میانی با بازیکنی به این بیحسی و سلطنتی. آره این ما هستیم و اینگونه شما را شکست خواهیم داد. در دقیقه 17 بازی، ریاض محرز یک گل فوق العاده به ثمر رساند که به نظر می رسید مساوی را از بین ببرد و پس از یک حرکت خوب و پاس از برناردو سیلوا، توپ را وارد دروازه کرد. سیتی الان دو گل پیش بود. این بود؟ این کار انجام شد؟
کارلو آنچلوتی در خط تماس خود ظاهر شد، شانههایش را بالا انداخت و به هم ریخت و مانند همیشه شبیه یک شاهدوک دوره رنسانس بود که لباس شب میپوشید و چروت میکشید. رودریگو وارد شد. آن نقطه پایانی شروع به نزدیک شدن کرد. و سیتی به طور پیوسته شروع به جوشیدن کرد.
زمانی در این رقابت ها این تیم شکننده به نظر می رسید. انگار فوتبال بازی یک تمرین رسمی است، چیزی آموخته شده، مطالعه و بازتولید می شود. تیمی از حرکت زیبا، دقت و اشتیاق در آنجا وجود دارد. اما گاهی اوقات در این بازیها کمک میکند که از میان مه بازی کنید، قرمز بازی کنید نه آبی، گرم و نه سرد، همانطور که در بازی اول انجام دادند. آنها شانس کشتن این کراوات را داشتند، به ویژه جک گریلیش دو بار در هنگام مرگ.
عجیب ترین بخش این بود که هیچ تجمعی وجود نداشت. این نمی آمد زمین تکان نخورد. هوا ترق نمی کرد. صدای قدمی که از میان جنگل نزدیک می شد به گوش نمی رسید. رئال مادرید بهجای اینکه در برنابئو از روی دندهها به پایان برسد، دست به کار دیگری زد و دو بار در 84 ثانیه درست در زمان مرگ، هر دو از رودریگو به ثمر رسید.
سپس آن ضربه پنالتی و نیم ساعت پایانی که به نوعی مانند یک دور پیروزی احساس می شد، یک ابراز اراده بود. از زمانی که گواردیولا برای اولین بار سیتی را وارد این رقابت ها کرد، شش فصل می گذرد. هر خروجی درد دارد همینجا که بیرون میرفت، پاهای بنددار، همهاش سیاهپوش، برای دست دادن و رویارویی با آن جایگاههای در حال غلت زدن، موج خفن سر و صدا، غیرممکن بود که رقتانگیز آن لحظه را احساس نکنیم. شهر به سادگی در اینجا غرق شده بود، استادان کنترل توسط یک لحظه دیگر از انرژی، نور، جادو و هر چیز دیگری شکست خوردند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.