به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تونی بروکس در حال تعطیلی آخر هفته از سال آخر تحصیل دندانپزشکی خود در منچستر بود که در اکتبر 1955، اولین راننده بریتانیایی شد که برنده جایزه بزرگ پس از جنگ با خودروی بریتانیایی شد.
گرن پرمیو دی سیراکوزا یک مسابقه قهرمانی جهان نبود، و این زمین از بالاترین کیفیت برخوردار نبود، اما شکست دادن تیم های ایتالیایی – به ویژه مازراتی های قدرتمند – در زمین خود با کانات متواضع خود یک شاهکار قابل توجه بود، به خصوص که او هرگز قبل از جلسه تمرین روز قبل فرمان اتومبیل فرمول یک را نگرفته بود.
بروکس، که در سن 90 سالگی درگذشت، مانند هر کس دیگری از نتیجه ای که در جاده های سیسیل به دست آورد شگفت زده شد، اما این منجر به حرفه ای برجسته در سطح بالا شد. او شش جایزه بزرگ قهرمانی جهان را به دست آورد – و در سال 1959، در حالی که برای تیم انزو فراری رانندگی می کرد، نزدیک بود که قهرمانی رانندگان را به دست آورد.
این که او آن را نبرد – و در نتیجه در ایتالیا به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت – از طریق احتیاط رخ داد. او برای کسب عنوان قهرمانی با جک برابهام و استرلینگ ماس به آخرین مسابقه فصل، جایزه بزرگ آمریکا در سبرینگ سفر کرده بود. برای دور زدن برابهام، بروکس نیاز داشت که برنده شود و امتیاز اضافی را که برای سریعترین دور اعطا شده بود، بگیرد و استرالیایی بالاتر از سوم نباشد. برای شکست دادن ماس، او نیاز داشت که با همتای انگلیسی خود بالاتر از دومی و بدون گرفتن امتیاز اضافی برنده شود.
با این حال، در دور اول مسابقه، بروکس به طور تصادفی توسط هم تیمی جوانش ولفگانگ فون تریپس به عقب کوبیده شد و به خودش قول داد – پس از دو تصادف بزرگ در اوایل دوران حرفهایاش به دلیل مشکلات مکانیکی – دیگر هرگز در یک مسابقه شرکت نکند. ماشین بالقوه خطرناک حالا از ترس اینکه سیستم تعلیق عقبش در این برخورد آسیب دیده باشد، به پیت ها زنگ زد و از مکانیک خود خواست که در این مورد تحقیق کنند. بررسی آنها هیچ چیز اشتباهی را نشان نداد و او توانست از سر گرفته شود، اما توانست تنها سوم شود و برابهام را به عنوان قهرمانی باقی بگذارد. انزو فراری راضی نبود.
بروکس راننده ای فوق العاده سریع و شیک بود که شاید احتیاط را به دست آورده بود اما هیچ شجاعتی نداشت. او مخصوصاً از چالش مدارهای جادهای که در آن زمان هنوز در حال استفاده گسترده بودند، با خطرات طبیعی و تقریباً فقدان کامل اقدامات احتیاطی، لذت میبرد، اما در دفاع از خودداری از ریسکهای اضافی با ماشینآلات مشکوک مشکلی نداشت. او خاطرنشان کرد: “من از دهه 50 خطرناک جان سالم به در بردم، در حالی که بسیاری از همکاران مسابقهای من موفق به این کار نشدند.”
او در داکینفیلد، چشایر، پسر دندانپزشکی به نام چارلز بروکس و همسرش ایرن که هر دو عاشق ماشین های سریع بودند، به دنیا آمد. او که به عنوان یک شبانه روزی در سالن بارلبورو که توسط یسوعیان اداره می شد و کالج مانت سنت مری در دربی شایر، جایی که خود را در زمین راگبی متمایز کرد، تحصیل کرد، در سال 1950 در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه منچستر ثبت نام کرد. دو سال بعد، درست بعد از بیستمین سالگرد تولدش، او برای اولین بار با ماشین اسپرت هیلی سیلورستون مادرش مسابقه داد و در یک مسابقه پنج دور در گودوود به مقام پنجم رسید.
برای سال 1953 او به یک فریزر نش بسیار سریعتر که متعلق به یکی از دوستان خانوادگی بود تغییر داد. در طول آن سال و فصل بعد، او تأثیر خوبی گذاشت و در سپتامبر 1954 از او دعوت شد تا یک فریزر نش از نوع مدرنتر را که در کارخانه وارد شده بود را در جام توریستی در Dundrod، در Co Antrim، که اولین رویداد خارج از کشورش بود، رانندگی کند.
چند هفته بعد، جان وایر، مدیر تیم استون مارتین، از او خواسته شد تا در یک سری آزمایشات در فرودگاه آکسفوردشایر شرکت کند، که منجر به دعوت برای پیوستن به آنها برای سال 1955 شد. پذیرفتن پیشنهاد نگهدارنده 50 پوندی و یک سهم از پول جایزه و سایر جوایز، او اولین بازی خود را با این تیم در لمانز انجام داد و با رانندگی مشترک با جان رایزلی-پریچارد، کارگزار بیمه، در مسابقه 24 ساعته انجام داد. هنگامی که مرسدس بنز پیر لووگ در مقابل جایگاه اصلی به جمعیت برخورد کرد و 81 تماشاگر و راننده را کشت، بروکس تنها چند ثانیه عقب بود و مجبور شد قبل از عبور از لاشه های پراکنده در مسیر، به شدت ترمز کند.
چندین موقعیت خوب در فرمان فرمول دو کانات توسط Riseley-Prichard منجر به پیشنهاد ورود آثار در خودروی جایزه بزرگ در سیراکوز شد. این نتیجه نام بروکس را در سرفصل اخبار قرار داد، اگرچه نتوانست تیم کوچک ساکن ساری را از ورشکستگی نجات دهد. پیشنهادی از سوی تیم BRM برای سال 1956 امیدوارکننده به نظر می رسید، اما عدم اطمینان مکانیکی خودرو زمانی که دریچه گاز در جریان گرندپری بریتانیا در سیلورستون باز شد، به حد نادری رسید. او در حالی که ماشین سالتو می کرد به بیرون پرت شد. اگر کمربندهای ایمنی مدرن او را بسته بودند، احتمالاً با انفجار باک بنزین در حالی که ماشین وارونه میشد میمرد.
چند روز قبل از تصادف، در طی یک جلسه اتومبیل اسپورت در روئن، او با پینا رسیگوتی، یک زن جوان زیبا از پاویا، در نزدیکی میلان، ملاقات کرد که به عنوان بخشی از دوره تحصیلی خود برای دکترای زبان های خارجی در راه لندن بود. . رابطه آنها عمیق تر شد زیرا او برای گفتگو با خانواده او از طریق یک نسخه از کتاب “Teach Yourself Italian” کار می کرد و آنها در سال 1958 ازدواج کردند.
بروکس تحصیلات رسمی خود را در دندانپزشکی ادامه داده بود و مدرک خود را در دسامبر 1956 دریافت کرده بود، در آن زمان او BRM را ترک کرد و به تیم Vanwall ملحق شد که متعلق به سازنده میلیونر بلبرینگ تونی واندروول بود و نگهدارنده اصلی او به 2000 پوند در سال می رسید. در تابستان 1957 در آینتری، او و ماس زمانی که اولین قهرمانی در مسابقات قهرمانی جهان را برای یک ماشین بریتانیایی به اشتراک گذاشتند، تاریخ ساز شدند. این پیروزی زمانی حاصل شد که او هنوز در حال نقاهت بود از بریدگیها و کبودیهایی که یک ماه قبل در Le Mans متحمل شده بود، هنگامی که گیربکس استون او متحمل شد. مارتین گیر کرد و ماشین به پشت در یک شن و ماسه تمام شد.
او با علم به اینکه به اندازه کافی قوی نخواهد بود تا مسافت کامل را طی کند، موافقت کرد که در صورتی که یکی از هم تیمی هایش بازنشسته شود و بتواند آن را بر عهده بگیرد، ماشین را تا حد امکان بالا نگه دارد، همانطور که قوانین پس از آن اجازه می دادند. هنگامی که وانوال ماس شروع به شلیک نادرست کرد، ماشینها را عوض کردند و ماس ماشین سالم بروکس را به یک پیروزی معروف هدایت کرد.
ماس راننده شماره 1 تیم بود و حق انتخاب بهترین تجهیزات را داشت و در آن سال در پسکارا و مونزا به پیروزی رسید، در حالی که بروکس باید به برد استون مارتین در پیست نوربرگ رینگ 1000 کیلومتر راضی می شد. با نوئل کانینگهام رید. با این حال، در سال 1958، او در اسپا، نوربرگ رینگ و مونزا، سه پیست کلاسیک که چالشهای بزرگی را برای راننده به ارمغان میآورد، پیروزیهای جایزه بزرگ را به دست آورد، که با پیروزیهای ماس در بوئنوس آیرس، اوپورتو و کازابلانکا برابری میکند. هر دو راننده وانوال توسط هموطن خود مایک هاثورن، که با وجود هدایت فراری خود به تنها یک پیروزی، امتیاز بیشتری به دست آورد، شکست خوردند.
اسکودریا فراری ایستگاه بعدی بروکس با نتایج متفاوت خواهد بود، اگرچه پیروزی در ریمز و پیست AVUS در برلین به او کمک کرد تا فصل 1959 را در جایگاه دوم جدول رده بندی رانندگان به پایان برساند. او زمانی که پینا اولین فرزندش را در پاییز به دنیا آورد، بازنشستگی را در نظر گرفت، اما دو سال دیگر ادامه داد، اولی در Cooper-Climax که توسط تیم Yeoman Credit وارد شد و دومی در یک BRM. نتایج تقریباً یکنواخت ناامید کننده بودند، اگرچه او آخرین مسابقه حرفه ای خود، جایزه بزرگ ایالات متحده در سال 1961 را در واتکینز گلن، نیویورک، در جایگاه سوم پس از لوتوس اینس ایرلند و پورشه دن گورنی به پایان رساند.
در سال 1959 او بخشی از درآمد خود را در یک پمپ بنزین سرمایه گذاری کرده بود. در طول سالها، وقتی خانوادهاش در سنت جورج هیل، ویبریج، ساری بزرگ شدند، او تجارت را به یک نمایندگی موفق گسترش داد، ابتدا برای اتومبیلهای آستین و روور، سپس لانچیا و فیات، و در نهایت فورد، قبل از فروش شرکت و بازنشستگی در 1993.
او علاقه خود را به این ورزش حفظ کرده بود و 10 سال را به عنوان خبرنگار موتوری آبزرور گذراند. در سال 2008، در جلسه احیای گودوود، با ادای احترام خاصی مورد تجلیل قرار گرفت و در آن او با پوشیدن کلاه ایمنی قهوه ای رنگ آشنا خود، هربرت جانسون، به کابین خلبان یک وانوال بازگشت.
مردی با وقار، ادب و ظرافت کم حرف، به ویژه مورد تحسین کسانی قرار گرفت که می دانستند تا چه حد به جاودانگی نزدیک شده است و به لطف او این ناامیدی را می پذیرفتند.
تسلی فراوان او زندگی با پینا و فرزندانشان، کارولین، دیوید، میشل، جولیا و استفانی بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.