به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منآخرین آزمایش بود. آخرین شانس. پس از رد و رد بی شماری، یک سفر 12 ساعته با اتوبوس به بلو هوریزونته برای یک جلسه تمرینی آزاد با تیم زیر 17 سال آمریکا در انتظار او بود. اگر او در باشگاه برزیلی موفق نمی شد، نه تنها آینده واقعی در فوتبال نداشت، بلکه راهی برای بازگشت به خانه هم نداشت. یک بلیط یک طرفه تمام چیزی بود که ریچارلیسون د آندراد می توانست بخرد. بدون شبکه ایمنی بدون شانس دوم
شاید در یک جدول زمانی موازی، ریچارلیسون پیشاهنگان آمریکا را در آن صبح تحت تأثیر قرار ندهد. شاید مچ پایش را برگرداند و مجبور شود مضطرب و پریشان لنگ بزند. شاید او با آسانسور به شهر زادگاهش نوا ونسیا، در نزدیکی ساحل شرقی برزیل برگردد و به فروش شیرینی از گاری بازگردد. شاید مانند بسیاری از دوستان زادگاهش، او در نهایت مواد مخدر را در زندان یا در زمین مصرف کند.
و بنابراین، یک دقیقه پس از نیمه دوم در گودیسون پارک، ریچارلیسون در سفر دیگری است. چلسی توپ را در اختیار دارد و در دفاع به سزار آزپیلیکوئتا می پردازد، درست همانطور که قبلا در هزار جلسه تمرین و موقعیت های مسابقه انجام داده است. ریچارلیسون می داند که شانس او برای بردن توپ، به تنهایی، در مقابل خط دفاعی قهرمان لیگ قهرمانان، تقریباً وجود ندارد. اما چیزی عمیق در درون، صدایی از گذشته ای نه چندان دور، به او می گوید که چاره ای ندارد. و بنابراین او تعقیب می کند.
آزپیلیکوئتا روی توپ تردید می کند. این کسری از ثانیه تمام چیزی است که ریچارلیسون برای فرو بردن زمین بین آنها و پرتاب یک پای امیدوارکننده به سمت توپ نیاز دارد. این یارد سرعت تنظیم شده، تفاوت بین انحراف بی ضرر توپ به سمت خط لمسی و برگشت به سمت اوست که به او یک دویدن واضح روی دروازه می دهد. در حالی که توپ به تور برخورد می کند و گودیسون پارک منفجر می شود، ریچارلیسون یک قوطی دود آبی رنگی را برمی دارد و آن را به سمت جمعیتی هذیان می زند.
پس به حاشیه بروید. آیا اگر ریچارلیسون از روی اراده غیرقابل مهار خود گلی به دست نمی آورد، ممکن بود اورتون همچنان در این بازی پیروز شود؟ شاید، حتی اگر آنها 22 درصد مالکیت و به زحمت یک سوم شوت ها را در اختیار داشتند. آیا اگر در این بازی پیروز نمی شدند، آنها همچنان وضعیت لیگ برتر خود را حفظ می کردند؟ شاید، حتی اگر یک تساوی آنها را چهار امتیاز از یک تیم شایع برنلی عقب میاندازد. اما مانند تقریباً هر چالشی که اورتون در این فصل با آن روبرو شده است، شما باید علیه آنها شرط بندی کنید.
به نوعی این وضعیت مخمصه اورتون در تمام فصل بوده است: ظلم درصدهای پایین، حملاتی که محکوم به شکست هستند و دفاعی که به ناچار دیر یا زود پژمرده خواهند شد. اگر نمیتوانید توپ را حفظ کنید، و نمیتوانید توپ را بیرون نگه دارید، و مهاجم وسط گلزن اصلی شما در بیشتر فصل آسیب دیده است، پس برای ادامه راه خود به تصادفات زیادی تکیه میکنید. و با گذشت 45 دقیقه از این بازی پرتنش و گهگاهی، شانس اورتون به نظر می رسید که تمام شده است.
شانس مقابل ریچارلیسون بود. اما پس از آن، شانس قبل از او علیه او بود. و در فصلی تلخ برای اورتون، آنها اغلب مجبور شدهاند در آرزوی پایانناپذیر مهاجم برزیلیشان، یعنی توانایی او برای ساختن چیزی از هیچ، غوطهور شوند. این گل دقیقه 92 او بود که دو هفته پیش یک امتیاز در خانه لستر را نجات داد. گل تساوی او که در ماه دسامبر، یک هدف ناامیدکننده مقابل آرسنال را نجات داد. تیزی برق آسای او، اغلب در یک نقش رو به جلو تنها، که اغلب تفاوت بین اورتون و فراموشی کامل بوده است.
آیا هنوز می تواند آنها را در اینجا ذخیره کند؟ مطمئناً در ادامه بازی میتوانید تأثیر گلهای ریچارلیسون را روی همتیمیهایش احساس کنید. یری مینا در دفاع حضور پررنگی داشت. عبدالله دوکوره همه چیز را در خط میانی به دست آورد. و مهمتر از همه جردن پیکفورد یکی از آن بازیها را داشت که در آن به طور موقت هواپیمای فانی را ترک میکرد و شروع به کشیدن سریع نجاتهای عجیب و غریب و اخروی میکرد.
پس از نگه داشتن اورتون در بازی، مناسب بود که در دقیقه 98 این پیکفورد بود که این یکی را دید و توپ را در محوطه خودش خفه کرد و گودیسون برای سوت پایان کوین فرند التماس کرد. آماردانان به شما خواهند گفت که اورتون در اینجا خوش شانس بود: از نظر مالکیت توپ و شوت برتر از نظر موقعیت، کسب یک برد با انحراف خوش شانس و عملکرد الهام بخش دروازه بانی. استدلال متقابل این است که پنج بازی آخر یک نبرد سقوط زمانی برای نگرانی در مورد درصد نیست.
یکی از کنجکاویهای این تیم اورتون، با وجود تمام ادعاهای مکرر مبنی بر اینکه خیلی خوب است که پایین بیاید، این است که چند نفر از آنها قبلاً درد سقوط را تحمل کردهاند. مایکل کین با برنلی آندروس تاونسند با کیو پی آر و نیوکاسل. دوکوره با واتفورد، سالومون روندون با وست بروم، پیکفورد با ساندرلند.
این گروهی از بازیکنان هستند که می دانند خیره شدن به ورطه یعنی چه. و شاید هیچ کس آن را بهتر از ریچارلیسون نداند، که در تمام وقت نه بیان پیروزی یا شادی، بلکه صرفاً نگاه مردی در سفری طولانی را داشت، کسی که آنقدر دور شده که اکنون نمی تواند به عقب برگردد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.