به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر سالهای اخیر مد شده است که مستندهای ورزشی شامل یک عنصر خودارجاعی میشوند که در آن قهرمان داستان فیلم پیروزیها و بلایای خود را مرور میکند. واکنشهای صورت در این بخشها اغلب میگوید بیش از ساعتها تحلیل سر صحبت کردن میتوانست: دید مایکل جردن، تبلت در دامن، خفه شدن از خنده در حالی که روایت گری پیتون از سری فینالهای NBA در سال 1996 برای او پخش میشود، همچنان تعیینکننده است. تصویر آخرین رقص 2020. برای شارک که سهشنبه شب در ایالات متحده نمایش داده میشود، کارگردانان جیسون هیر (که آخرین رقص را نیز کارگردانی کرد) و توماس اودلفلت تبلت را با یک لپتاپ جایگزین میکنند که روی میز کناری کوچکی در کنار گرگ نورمن نشسته قرار دارد.
این استرالیایی هرگز آخرین دور بدنام مسترز 1996 را که در آن از برتری 6 گلوله صرف نظر کرد تا ژاکت سبز را به رقیب اصلی خود نیک فالدو تسلیم کند، دوباره تماشا نکرده است: او در دقایق ابتدایی به صراحت می گوید: “نیازی به این کار نیست.” کوسه. و هنگامی که فیلم آن چوک افسانهای – هنوز هم بزرگترین امتیاز روز پایانی که تا به حال در تورنمنت تورهای PGA پخش شده است – روی لپتاپ پخش میشود، به زودی متوجه میشوید که چرا. درد هر تکه، قلاب، پوکه نپخته و لحظه شک و تردید به خود، 25 سال بعد هنوز با او همراه است.
ما او را میبینیم که سبزه را روی سوراخ یازدهم میگذارد. ما او را میبینیم که با شلیک گلولهاش در تاریخ 12 کوتاه میآید، آب را پیدا میکند و با یک بوگی دوتایی به پایان میرسد. بعد از اینکه یک تراشه برای عقاب در پانزدهمین روز، لب سوراخ را بوسید و سپس به پهنای آن غلتید، دوباره سقوط دردناک نورمن به زمین را تماشا می کنیم. و سپس نورمن را میبینیم که در سکوت نگاه میکند، وزنش را روی صندلی جابهجا میکند، با چشمهای شیشهای، آههایش را میبلعد. “اگر یک ژاکت سبز داشتم، امروز زندگی من فرق می کرد؟” نورمن پس از پایان پخش راند پایانی، لفاظی می پرسد. «نه. حضور در جام قهرمانیام زیباست، اما ذرهای از زندگی من را تغییر نمیداد.» این کم قانع کننده ترین خط در کل فیلم است.
فروپاشی روز آخر نورمن در آگوستا ممکن است اکنون به اسطوره های ورزشی تبدیل شود، اما آنچه مسلماً کمتر به یادگار مانده است، تاریخ غنی شکست در مرحله پایانی است که قبل از درام سال 1996 رخ داد. نورمن در اوایل دهه 1980 وارد تور PGA شد و نشان داد. استعداد او با کسب مقام چهارم در مسابقات مسترز 1981، اولین چرخش او در زمین چمن مقدس آگوستا. موپ اسکاندیناویایی نورمن، شلوارهای پر زرق و برق، حالت ایستاده، چرخش آسان، و تعهد به حمله باعث شد که او فوراً در مسیر قابل تشخیص باشد. استرالیایی رک بودن او (“کوسه” نام مستعاری بود که در اوایل ادای احترام به دوران کودکی که در آبهای وحشی شمال کوئینزلند سپری شد) او را بسیار قابل فروش کرد و حسادت گلف بازان کمتر کاریزماتیک را در زمانی که پول هنگفتی برای اولین بار شروع به ورود به این ورزش کرد و عطش تجاری برای بازیکنان شخصیت بسیار زیاد بود. فالدو میگوید، نورمن میخواست «تسلط کامل» بر ورزش «در زمین گلف و خارج از زمین گلف» داشته باشد.
در سال 1986، هدف او تقریباً تکمیل شد. تماشاگران گلف شروع کرده بودند به استرالیایی به عنوان وارث طبیعی بزرگان نسل قبلی، به ویژه جک نیکلاوس – و احتمالاً حتی به عنوان بازیکنی که می تواند اورست گلف را صعود کند و هر چهار مسابقه اصلی را در یک سال برنده شود. نورمن هر چهار رشته اصلی را در سال 1986 پس از سه دور رهبری کرد. در همه مسابقات به جز یک، اوپن بریتانیا، او در روز پایانی سقوط کرد و نایب قهرمان شد. در آن سال شهرت خود را به عنوان یک استاد 54 سوراخه که نتوانست آن را در 18 بازی پایانی به پایان برساند، تثبیت کرد و سال بعد آن را تثبیت کرد: لری میز در پلی آف برای مسابقات مسترز 1987، یک تراشه غیرمحتمل را از بین برد تا نورمن را ترک کند. با یک توپ 45 فوتی برای زنده نگه داشتن مسابقه. به وسعت رفت. نورمن اکنون می گوید: «به خانه رفتم و در ساحل گریه کردم. «همه این سؤالات برای ماهها و ماهها در ذهن شما میگذرد. شاید باید آن را وسط سبزه می گذاشتم و به جای 45 فوتی 20 فوتی می داشتم، شاید به این فکر می کردم که این یک تراشه غیرممکن است. [for Mize]. این چیزها برای مدت طولانی مرا آزار می دهند.»
روایتی به وجود آمده است که نورمن “مار گزیده” شده بود، که سرنوشت بدخواهانهای منحصربهفرد برای شکست دادن در تورنمنتهای بزرگ به دنبالهای از شوتهای غیرمحتمل رقم خورد. علاوه بر تراشه Mize، شوت باب توئی در مسابقات قهرمانی PGA در سال 1986، شوت فیروی رابرت گومز در آخرین سوراخ در Nestle Invitational در سال 1990 در خلیج هیل، و شوت پناهگاه دیگری – این بار از دیوید فراست – در فینال وجود داشت. سوراخ در زوریخ کلاسیک 1990 در نیواورلئان. کاری که شارک به خوبی انجام میدهد این است که این عکسهای معجزهآسا را در زمینه قرار میدهد، که نشان میدهد سه باوگوی نورمن در پشت 9 که قبل از تراشه Mize بودند، 40 بک 9 را که او شلیک کرد تا توای را برای پیروزی در سال 1986 آماده کند، و غیره. نورمن بیشتر روزهای بازی خود را صرف تایید افسانه مارگزیدگی کرد: او در مصاحبه تلویزیونی باب هاوک در سال 1993 به نخست وزیر سابق استرالیا گفت: “من به نوعی شبیه یک فتالیست هستم، معتقدم همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد.” او امروز در کوسه منعکس می کند: “شما سرنوشت خود را کنترل می کنید، شما کار خود را انجام می دهید.” “شما نمی توانید کارهایی که دیگران انجام می دهند را کنترل کنید. شما نمی توانید بر کارهای دیگران تأثیر بگذارید. تنها تأثیری که میتوانید اعمال کنید این است که خودتان، با کفشهایتان، با چوبهای گلف و امتیازتان چه میکنید.» و با این حال، این ساعت در حضور نورمن هرگز کاملاً این حس را از بین نمیبرد که او هنوز احساس میکند، تا حدی، خدایان گلف او را برای دسته خاصی از بدبختی انتخاب کردهاند.
لذت مستندی مثل کوسه فقط در زنده کردن دوباره درد و رنج این همه فروپاشی در کنار نورمن نیست. او همچنین در مورد نقاط اوج صحبت می کند، لحظاتی که در آن دورهای پایانی شارژ می شوند که همه چیز کلیک می کند. یک مثال: زمانی که او در روز پایانی مسابقات مسترز 1986، چهار بریدی پشت سر هم را به عقب برد تا پس از شروع فاجعهبار خود را رها کند و در فاصلهای با فاصله از نیکلاس حرکت کند. نورمن میگوید: «شما این آزادی ذهن را دارید، خوشحال هستید و فقط میخواهید بروید». شما به خودتان اعتماد دارید، تاب شما آزاد است، ذهن شما آزاد است، شما این عکس ها را می بینید، آنها را اجرا می کنید. حتی اگر بخواهی میتوانی برگی را به انتهای درخت بزنی.»
نورمن در آن روز در آخرین سوراخ به نیکلاوس که 15 سال از او بزرگتر بود شکست خورد. اما پیوند بین دو گلف باز – آواتارهای دو نسل مجاور – به ویژه در کوسه تأثیرگذار ظاهر می شود. در Turnberry در سال 1986، نیکلاوس یک توصیه “بحرانی” به نورمن ارائه کرد که به استرالیایی کمک کرد بر اعصابی که در دو مسابقه بزرگ متوالی از هم پاشید غلبه کند و اولین مسابقه اصلی خود را به دست آورد (“گرگ، فردا فقط به فشار گرفتن فکر کن. به فشار گرفتن خود فکر کنید.) و او دوباره آنجا بود تا به نورمن در مورد یک رکود در اوایل دهه 1990 مشاوره دهد، و به او توصیه کرد که تمرین کند و با “هدف” بازی کند: “اگر به محدوده رانندگی می روی، آیا فقط برای ضربه زدن به توپ به آنجا می روی و برای آن متاسف می شوی. خودت؟ یا هدفی داری؟» نورمن هفته بعد به کانادا پرواز کرد و با برنده شدن در مسابقات آزاد کانادا، خشکسالی 27 ماهه تور PGA را شکست.
نورمن میگوید: «او مانند پدرم، برادرم، مربی من بود. فالدو – رقیب محافظهکارتر و کمتر کاریزماتیکی که کار خود را با شش رشته اصلی به پایان رساند تا نورمن – همچنین در سراسر شارک ظاهر میشود، اگرچه تضاد واقعی که ظاهر میشود، بین بازیکنان گذشته نیست، بلکه بین دو مردی که امروز به نظر میرسند است: فالدو نرم شده است. در دوران میانسالی شادی آور، در حالی که نورمن مانند دوران بازی خود به تناسب شلاق می ماند.
او چیزهای زیادی برای شکرگزاری دارد: حرفه او پس از بازی، از توسعه زمین گلف گرفته تا شراب سازی و تلاش اخیر برای راه اندازی یک تور حرفه ای آسیایی که مورد انتقاد عربستان قرار گرفته، به ویژه سودآور بوده است. اما شارک به ما این حس را می دهد که هنوز چیزی کم است، یک خلاء درون که نورمن را به حرکت در می آورد. بسیاری از به یاد ماندنی ترین صحنه های فیلم، نورمن را نشان می دهد که امروز در آگوستا بازگشته است، در حالی که 18 سوراخ به تنهایی بازی می کند و این حس را تشدید می کند که بزرگترین رقیب او فالدو یا نیکلاوس نبود، بلکه خودش بود. در سن 67 سالگی، نورمن هنوز به همان زیبایی که بود به نظر می رسد: موضع به همان اندازه محکم است، نوسان به همان اندازه آزاد است. در زیر آسمان خاکستری، در یک مسیر کاملاً خالی، او تمام شوت های کلاچ مربوط به سقوط هایش در سال های 1986، 1987 و 1996 را تکرار می کند و آنها را به خوبی اجرا می کند. چه می شود اگر؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.