به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
افدر آن طرف زمین، یک فوتبالیست اوکراینی در حال گلزنی است که بعداً معلوم شد که یک گل زیبا بوده است. این به خودی خود چیزی قابل توجه است، اما اوکسانا در حال صحبت است و پس زمینه به یک جزئیات تبدیل شده است. او به قطاری فکر می کند که در حدود 9 ساعت دیگر سوار خواهد شد. سرانجام او را به کیف باز می گرداند و از آنجا به تلاش های داوطلبانه در بوچا می پیوندد. خانه ای که او ترک کرد 10 مایلی جنوب تر، در بویارکا است. مانند بسیاری از شهرهای اقماری پایتخت، این شهر نیز مورد بازدید خود از جهنم قرار گرفته است.
او می گوید: «فردا یکی دیگر از دوستانم را دفن می کنند، اما من به موقع نمی رسم. بسیاری از آنها قبلا رفتهاند و من نمیدانم که آیا دوباره تعداد بیشتری از آنها را خواهم دید یا خیر. دو دوست صمیمی در حالی که در حال کمک به تخلیه مردم بودند کشته شدند. آنها در یک گور دسته جمعی با شواهدی مبنی بر شکنجه پیدا شدند. و من می دانم که موارد بیشتری در راه است.»
داستان اوکسانا غوغای یک بازی فوتبال را خفه می کند. به صورت واقعی و با آنچه که او به عنوان فاصله ضروری توصیف می کند، تحویل داده می شود. او می گوید: «ذهن من فقط در تلاش است تا واقعیت را رد کند. “من فقط احساساتم را قطع می کنم. بعداً می آید، من آگاهم.»
او خود را در پرچم اوکراین پیچیده است و از این نظر تنها نیست. طبق برآوردی مطمئن، حدود دو سوم از جمعیت 18000 نفری در ورزشگاه لژیا ورشو هموطنان او هستند. برخی در اینجا زندگی می کنند. بسیاری از آنها به دلیل ضرورت وارد شده اند. همه آنها در حال پردازش هستند یا روزی با غمی که در عین حال جمعی و به شدت شخصی است مواجه خواهند شد. آنها اسماً اینجا هستند تا بازی دیناموکیف با تیم میزبان را در اولین سری از مجموعه “مسابقه برای صلح” تماشا کنند که برای پاسخ به تهاجم روسیه پول جمع آوری می کند و آنها را با چندین تیم اروپایی دیگر می بیند.
برای برخی، غوطه ور شدن در یک مسابقه نشان دهنده انحراف خوشایند است. برای دیگران این به سادگی اولین فرصت برای با هم بودن در این تعداد است. اوکسانا که پس از شروع جنگ بویارکا را به همراه فرزندانش به ورشو ترک کرد، اما به طور منظم به لووو و از لووو رفت و آمد داشته است، میگوید: «شاید همه این گونه رویدادها را درک نکنند، اما به افزایش احساس تعلق به ملت اوکراین کمک میکند. تدارکات برای سربازان و پزشکان ما در حال جنگ بین نور و تاریکی هستیم و نور موفق خواهد شد.»
این یک کلاژ زرد و آبی از افکار و احساسات است. دو ساعت قبل از شروع بازی، میکولا، یکی از هواداران دینامو، کنار نرده ای در گوشه شمال شرقی زمین ایستاده است. او 21 سال دارد و از زمان نقل مکان از منطقه مرکزی اوکراین کیروحراد در ورشو بوده و در حال حاضر به عنوان بارمن کار می کند. با عبور مردم، او به کارکنان یک غرفه موقت کمک می کند تا کمک های مالی را به سمت جلیقه های ضد گلوله، کلاه ایمنی و سایر تجهیزات حفاظتی برای کسانی که از اوکراین دفاع می کنند، بپذیرند. مجموعه مشابهی در شهر قدیمی ورشو 8000 زلوتی (1450 پوند) جمع آوری کرد. این رقم امروز عصر به راحتی بیشتر خواهد شد. پدرش با او است و به همه کسانی که کمک می کنند نان با گوشت خوک تکه شده و ترشی می دهد، اما او به پدربزرگ و مادربزرگش در خانه فکر می کند.
او می گوید: «اینجا بودن یک احساس عاطفی است. پیامی که دینامو ارسال می کند مهم است: جنگ را متوقف کنید، در آن پیروز شوید و به صلح بازگردید. این تمام چیزی است که ما می خواهیم. این مسابقه می تواند به ما کمک کند.»
بیرون غرفه کاتیا با خواهرش نستیا و برادر شوهرش ایهور است که پنج سال است در ورشو زندگی می کنند. ایهور یک متعصب دینامو است که به خود اعتراف می کند و روسری را بالا نگه می دارد. کاتیا در کیف تحصیل میکند، اما اوایل ماه مارس به اصرار خانوادهاش، آنجا را ترک کرد و به آنها ملحق شد. او می گوید: «من در ورشو احساس امنیت می کنم، اما نمی توانم بگویم آرام هستم. من نگران پدر و مادرم هستم. منو پاره می کنه هر شب، در رویاهایم، بمبها و مردم را میبینم که میمیرند.»
در ادامه، یولیا با کلیپ بورد در حال بالا و پایین رفتن از جمعیت متورم است. هر چند ثانیه یک نفر پاسپورت آبی اوکراینی خود را به او هدیه می دهد و نامش در لیست شرکت کنندگان در یک کنسرت قبل از مسابقه علامت زده می شود. اکثریت قریب به اتفاق پناهندگان در لهستان زنان و کودکان هستند، زیرا اکثر مردان زیر 60 سال باید در اوکراین بمانند. امروزه آنها عمدتاً از شرق کشور هستند و به ایستگاه مرکزی ورشو میرسند، جایی که دو چادر با ارائه غذا و سایر کمکها به استقبال آنها میآیند. یولیا، یک پناهنده و یک تهیه کننده دانشجو در کیف قبل از حمله، حدود 100 نفر از آنها را جمع می کند تا به موسیقیدانان مشهور اوکراینی در زمین بپیوندند.
او توضیح میدهد: «ما یک کانال تلگرامی راهاندازی کردیم تا افرادی را پیدا کنیم که علاقهمند به آمدن هستند. این راهی است که آنها بخشی از چیزی باشند و همچنین به ملت ما کمک کنند. از زمانی که به اینجا رسیدم سعی کردم به مردم در رفع نیازهای اولیه شان کمک کنم زیرا همه ما باید با هم باشیم. اما همه چیز سخت است. مدام احساس درد می کنم و هر روز گریه می کنم.»
شرکتکنندگان در داخل زمین بازی میکنند، در اطراف زمین قدم میزنند و نیم ساعت قبل از شروع مسابقه، در کنار نوازندگانی مانند Kateryna Pavlenko از Go_A، که نماینده کشور در یوروویژن 2020 بود، روی یک صحنه اوکراینی شکل در دایره مرکزی میرقصند. لحظه ای که سرود اوکراین پخش می شود، اندکی پس از خروج تیم ها، مو سیخ می شود.
دینامو در هتل ریجنت، یک پیاده روی دلپذیر از پارک Lazienki، اقامت داشته است. دوستان از جمله فوتبالیست های دیگر برای بازدید به آنجا مراجعه می کنند. ایهور لیتوفکا، دروازه بان باشگاه درجه یک دسنا چرنیهیو و اکنون ساکن ورشو به همراه همسر و نوزاد تازه متولد شده اش، با مدافع اولکساندر کاراوایف می رسد. ورزشگاه خانگی لیتوفکا بمباران شد. او رویای بازگشت به چرنیهیو را در سر می پروراند که میزان رنجش هنوز به طور کامل آشکار نشده است، پس از جنگ تا باشگاه خود را بازسازی کند و یک آکادمی دروازه بان راه اندازی کند.
از زمان ترک اوکراین، بازیکنان دینامو 10 روز را در بخارست زیر نظر مربی کهنهکار میرچا لوچسکو گذراندهاند، که با شور و اشتیاق در مورد اعتقاد خود صحبت کرده است که فوتبال میتواند در طول جنگ قدرتبخش باشد. آن بازیکنانی که اتاقهایی در جلوی هتل دارند، میتوانند از پنجرههای خود به بیرون نگاه کنند تا بنری را ببینند که روی آن نوشته شده است: «پوتین برو خودت را لعنت کن» به زبان اوکراینی و «شکوه به اوکراین» به زبان لهستانی که از یک ساختمان تجاری خاکستری در آن سوی خیابان آویزان شده است.
هنگامی که ویتالی بویالسکی دینامو را در عرض سه دقیقه مقابل لژیا پیش میاندازد، او این کار را در مقابل یک بنر «جنگ را متوقف کنید» که در طبقه پایین پشت دروازه نقش بسته است، انجام میدهد. بویالسکی به زانو در می آید. تشویق های بلند وجود دارد، اما در غیر این صورت، جو زمان می برد تا گرم شود. اینجا یک جمعیت عادی فوتبال نیست و به سختی شبی برای جشن گرفتن است. بخشی از اولتراهای لژیا با ادعای اینکه مالکیت دینامو طرفدار روسیه است، تصمیم به تحریم بازی گرفته اند، که تکذیب شده است. آن طرفداران در اطراف نیستند تا آن نوع تماشایی را که در روز شنبه در پوزنان انجام دادند، هنگامی که تصویر پوتین با طناب دار بر گردنش گشوده شد، ارائه دهند. این موضوع ملایمتر و حساستر است، اما در نیمه دوم، شعارهایی که رئیسجمهور روسیه را محکوم میکنند به گوش میرسد و چند شراره زرد و آبی منتشر میشود.
بوهدان که در سال 2014 از منطقه لوهانسک وارد ورشو شد و با اشتیاق از گل ها استقبال کرد، می گوید: “من طرفدار دینامو نیستم، فقط طرفدار اوکراین هستم.” لژیا به تساوی رسید اما دینامو دوباره از طریق آرتم بسدین گلزنی کرد و در حالی که اوکسانا همه چیز را در چارچوب خود قرار می دهد، همان بازیکن نتیجه را قطعی می کند. در زمان پخش تمام وقت «تصور کن»، پرچم ها یکپارچه به اهتزاز در می آیند و بنجامین وربیچ، وینگر اسلوونیایی که پس از تهاجم به صورت قرضی از دینامو به لژیا پیوست، از جمله کسانی است که نمی تواند جلوی اشک هایش را بگیرد.
اوکسانا می گوید: «ما سال ها با این جنگ سر و کار خواهیم داشت. اما دیدگاه من، و فکر نمیکنم فقط یک دیدگاه عاشقانه باشد، این است که ابزارهای بسیار قویتری نسبت به شلیک سلاح وجود دارد. چهره انسان، مغز، روح و عشق در درون وجود دارد. من فکر می کنم این چیزی است که اوکراینی ها دارند و روس ها ندارند. امشب دوباره اینجا را دیدیم. و به همین دلیل است که ما برنده می شویم.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.