به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اچچگونه چیزی را می کشی که قابل کشتن نیست؟ تحریم، سپردن، مانند کیسه گوشت در یک میخانه روستایی: اما همچنان آن ماده خودسوخته و غیرقابل حلی که باشگاه فوتبال چلسی است، در شبی خارقالعاده در برنابئو به حرکت خود ادامه داد.
در اینجا شکست افتخاری برای چلسی وجود داشت، پیروزی 3-2 بر 120 دقیقه هیجان انگیز و طاقت فرسا، که در مجموع به باخت 5-4 تبدیل شد. اما اعداد و ارقام به سختی داستان را بیان میکردند، در شبی که شبیه به نوعی خداحافظی بود، مراسم تشییع جنازه وایکینگ برای بخشی غیرقابل انکار از تاریخ این باشگاه.
به نظر می رسید که سه بازیکن ابتدایی آکادمی چلسی در میان ستاره ها بودند. میسون مانت سخت ساج، باهوش و آفتی بی امان برای خط هافبک مادرید بود. روبن لوفتوس چیک خودش را به زمین دوید.
اما قلب واقعی اقدام چلسی برای مقاومت در برابر سرنوشت، ریس جیمز بود، که عملکرد دفاعی او در برنابئو بسیار خوب بود، آنقدر خوب که دغدغه اصلی چلسی اکنون باید یک طرح تجاری باشد که به اندازه کافی متقاعد کننده باشد که او را در کادر فنی نگه دارد.
جیمز هشتاد دقیقه روی توپ زرد سپری کرد، اما به دنبال وینیسیوس جونیور ادامه داد، او را درگیر کرد و قدمهایش را نگه داشت. در اعماق نیمه دوم، او با یک دفاع دقیق میکرو جراحی، دفاع در مقیاس نانوربات، توپ را از روی پنجه کریم بنزما از پشت او و با نقطه چاقوی انگشتش از روی پنجه پای کریم بنزما برداشته بود، برتری چلسی را حفظ کرد.
روی توپ او مدام جلو می آمد. وقتی آن را نداشت، به سادگی میایستاد، جورابهایش را پایین انداخته بود، میدرخشید، یا میچرخید یا ساقی میکرد. جان تری فرمون رهبری تئاتری تری داشت. جیمز فقط آن را با خود حمل می کند.
مادرید از اواخر بعدازظهر در حال و هوای امپراتوری بود، شهر با طوفان الکتریکی روشن شده بود، خیابانهای اطراف برنابئو با حوضچههای نقاشیآلود شنا میکردند، و پیشتازان پیش از جشن روسریهایی که روسریهای خود را میچرخانیدند. با پادشاه بازی نکنید، بنر را در انتهای اولتراس قبل از شروع بازی بخوانید، همراه با یک کارتون بزرگ و کمی عجیب و غریب مبتنی بر وایکینگ. مسخره به نظر می رسد. از طبقات بالایی این کاسه بتنی کنسولی وسیع، نورها به طرز درخشانی خشن، زمین آهکی عمیق خیره کننده به نظر می رسید.
توماس توخل در چت قبل از بازی خود از کلمات هیجان انگیز زیادی استفاده کرده بود، کلماتی مانند “دوئل”، “انتقال تهاجمی” و “درصد فوق العاده ای از چالش های برد”. به نظر میرسید که او جرأت میکرد تیمش به آن فضایی برگردد که هیچ چیز مهم نیست جز این، جایی که هر دوی سرعت، هر چالش، آخرین دوی سرعت است، آخرین چالش، فقط در آن لحظه از زمان وجود داشته باشد.
و چلسی به آنجا رفت. آنها از شروع بازی با 4-3-1-2 پرس شدند. جیمز با چند چالش روبرو شد. تیمو ورنر با تکل تصادف از کنار سه بازیکن گذشت و مانند مگسی که از شیشه پنجره وزوز می کند به سمت راست محوطه جریمه رفت. کای هاورتز تونی کروس را روی زمین انداخت. این همه خوب بود
سپس این اتفاق افتاد. چلسی دو دقیقه توپ را حفظ کرد. سکوها شروع به سوت زدن کردند. توشل با کت لحاف آبی تنگش ناگهان با عجله به لبه مستطیل خود آمد و ترکیبی از اورک های نامرئی مشت کرد و به فضاها، زوایا و احتمالات اشاره کرد. پاس متئو کواچیچ زیبا بین لوفتوس-چیک و ورنر در حال حرکت بود، سپس به سمت مانت رفت، کسی که وقت داشت قدم هایش را ثابت کند، به بالا نگاه کند و توپ پرتابی را با کمربند ضربه ای شگفت انگیز از کنار تیبو کورتوا بست. Mount دارای ویژگیهای مغزی بسیاری است که یک محصول جدید آکادمی است. اما او همچنین یک فوتبالیست کاملاً بی اعصاب است.
با این حال چلسی به پرس وحشیانه و بی پروا ادامه داد و تا جایی که می توانست مادرید را به عقب برگرداند.
و به همین ترتیب پس از استراحت ادامه یافت. جیمز تقریباً به گل رسید، ضربه او با اختلاف کمی به بیرون رفت. از آنجا، کرنر مانت توسط آنتونیو رودیگر در حال پرواز با ضربه سر سگ آلفای جهشی و جهشی فوق العاده به دروازه برگشت.
و با گذشت 16 دقیقه تمام شد: به نظر می رسید ورنر توسط کازمیرو در محوطه جریمه مسدود شده بود، او سپس کار عجیبی انجام داد و ترجیح داد به سادگی به پشت دراز بکشد، مانند مردی که از سرسره آبی می پرد. ورنر در حالی که از کنارش گذشت، دید که دیوید آلابا و دنی کارواخال نیز در حال لیز خوردن، لغزش، در اطراف او در حالی که ضربه او از کورتوا خارج شد و به کرنر رفت، دید.
نمی توانست دوام بیاورد. مادرید به لطف جادوگری لوکا مودریچ که رودریگو را در موقعیت گلزنی قرار داد، به وقت های اضافه برگشت. گل تعیین کننده ناشی از خستگی چلسی بود که توسط بنزما به طرز وحشیانه ای مجازات شد.
چلسی هنوز جام حذفی برای بازی دارد. اما لیگ از بین رفته است، اروپا رفته است، محدودیتهای آنچه هنوز میتوان از عصر رومیان شکست خورد، کوچک شده است. ما دیگر هرگز آبراموویچ را نخواهیم دید که گلدانی را در چنگ میگیرد، لال، با تسامح، اما با قیافه مردی که قبلاً بیصدا برای دستگاه تلهپورت علامت میدهد. بارانسازان دیگر، میلیاردرهای دیگر امپرساریوها خواهند آمد و خواهند رفت.
آنچه را که نمی توان انکار کرد، هر چه زیر و بم، متن عمیق، منظره، سیرک، خطوط داستانی غیرممکن، نت های شکوه، با هم بودن قبیله ای است. فوتبال در مسیر جدول زمانی آبراموویچ به چیز دیگری تبدیل شده است. اما یک سوال بدون شک پاسخ داده شده است. آیا شما سرگرم نیستید؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.