به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو یک بعدازظهر پر از خون و گل رز در یورکشایر بود، یک بازی مفرح، کبود و خشمگین. در اواسط نیمه دوم، وقفه ای رخ داد که در آن شش بازیکن در نوعی مال چرخان و چرخان نزدیک به دایره مرکزی به هم پیوستند، بدن هایی مانند اختاپوس رنگارنگ در کنار اسکله در هم پیچیده بودند، توپ منقطع، کوبیده، نیمه فراموش شده بود.
گاهی اوقات به نظر می رسید که منچستریونایتد در آن روز گیر می آورد و هوا را از این خشم بیرون می آورد، فقط برای یک پاس نادرست یا پاشیده شدن زمین غمگین که آنها را مجبور به تعقیب دوباره کرد. اما در پایان یک بعدازظهر بود که به نظر میرسید چیز دیگری نیز ارائه میکرد، یادداشت مهمی در این مینی دوران یونایتد در حال انجام و به طرز عجیبی.
در تمام طول هفته صداهای عجیبی در اطراف سمت قرمز منچستر شنیده می شد، زمزمه ها و ناله ها، حس چیزی پوسیده در ایالت رالف رانگنیک. اینجا چیزی حل نشد پیروزی 4-2 حیرتانگیز، سه امتیاز دیگر را در راه رسیدن به هدف فصلی یعنی حضور در لیگ قهرمانان به ارمغان آورد. اما در عین حال احساس یک تجربه پاکسازی را داشت.
این آشیانه فلزی یک زمین است، پایههای راه راه، صدای فوتبالی منحصربهفردی را ایجاد میکنند، مانند کیفیت تونال در یک LP وینیل. در مواقعی به نظر می رسید که انرژی مشترک از سکوها به زمین می ریزد، خطوط در هنگام به ثمر رساندن گل ها محو می شوند، مهاجمان توسط مهمانداران کشتی می گیرند، اشیا پرتاب می شوند. آنجا وحشی بود، یک مکان وحشی در یک بعد از ظهر وحشی در یک لحظه وحشی در زمان.
در وسط همه اینها، این یک بازی بسیار خوب برای جیدون سانچو بود که در هفته های اخیر شروع به یافتن خود در اینجا کرده است. شروع از سمت راست، سانچو منظم، موثر و دائما درگیر بود. او با ادامه بازی مطمئن تر شد. او بیش از هر بازیکن دیگری دریبل زد و در یک سوم هجومی پاس داشت.
سانچو در بهترین حالتش اینگونه است، منبع فشار بی امان با مهارتی است که می تواند لحظات کوچکی از مهارت و برش سفارشی خود را ایجاد کند. او را جمع کنید و بگذارید برود: او واقعاً نباید چیزی جز یک دارایی برای این تیم باشد.
او همچنین پاس نهایی را برای دو گل داد، اگرچه در هر دو موقعیت، دیگران نقش بیشتری در شکستن لیدز داشتند. سانچو همچنین هنوز فقط 21 سال سن دارد، حضوری دوره گرد که هرگز در چنین موقعیتی بازی نکرده است، اما همچنان بهترین بازی خود را در یونایتد انجام داده است.
مثل یک بلوک برای ساختن در اطراف احساس می شد. ناگفته نماند که مقایسه جالبی با پل پوگبا وجود دارد، که در ترکیبی خطرناک با اسکات مک تومینای شروع کرد. در ساعت و اندکی حضورش در زمین، جاده الند شاهد تابلویی عالی از پوگبایسم بود، تصویری گرد از نقاط قوت و ضعفهای غیرقابل انکار.
برخی به ناپدید شدن تقریباً کامل او اشاره می کنند که لیدز به بازی برگشت و نتیجه را 2-2 کرد، مردی که ناگهان در حال انجام یک دویدن بسیار آهسته در وسط یک مسابقه فوتبال بارانی بود.
اما پوگبا همچنین منبع اصلی برش یونایتد در اوایل سال بود. گاه در میان آن همه انرژی بیپرده و ضروری، تنها کسی به نظر میرسید که «فوتبال بازی میکند».
پوگبا توپ را از دست داد، 40 درصد از پاسهای خود را اشتباه جا انداخت، مانند یک در گردان در دایره وسط غلت خورد و در مالچ رو به پایین چپ شد.
اما او به بلند شدن ادامه داد. و او در نیم ساعت ابتدایی دو بهترین کار را انجام داد. او ابتدا فرصتی را ایجاد کرد که به زیبایی بستهبندی شده بود، به نظر میرسید که با کادوها و روبانهای گرد شده میدرخشید، در مقابل آدام فورشاو ایستاده بود، به یک طرف تکیه میداد، به عقب تظاهر میکرد، سپس به فضای باز سر میخورد. صلیب راهی از میان پاهای دیگو یورنته فقط برای ایلان مسلیه یافت که توانست با یک دست یک سیو عالی ایجاد کند زیرا کریستیانو رونالدو ارتباطش را خراب کرد.
چند دقیقه بعد پوگبا دوباره این کار را انجام داد، مانند مردی که در جعبه تلفن تعویض میشود و روی یک پاس تکاندهنده برای برونو فرناندز دراز میکشد و در کوچکترین فضاها از دو پیراهن سفید دور میشود. از گوشه ای که دنبال شد، هری مگوایر دروازه را باز کرد و فورشاو را مهار کرد و توپ را وارد دروازه کرد.
فرناندز در وقت های تلف شده نیمه اول دومین گل یونایتد را به ثمر رساند. ویکتور لیندلوف یک فضای باز بزرگ را دید که به سادگی به جلو می تازد. پاس او باعث شد که سانچو با گذشت زمان، یک صلیب آویزان کند تا فرناندز تقریباً در داخل محوطه شش قدم به خانه تکان دهد.
لیدز در شروع نیمه دوم پر انرژی بود. رودریگو یکی را عقب کشید. پس از آن یک پاس کوتاه ساده منچستریونایتد به فرناندز که در فاصله 45 یاردی دروازه ایستاده بود، روی چمن باتلاقی توقف کرد و به درستی از انگشت پایش دزدید و فرناندز را در انبوهی ناله رها کرد که سانتر دن جیمز توسط رافینا برگشت.
با 70 دقیقه پایانی بازی 3-2 شد. فرد پایان را فراهم کرد و به پشت سر سانچو رفت تا کمی زیبایش را کنار بگذارد، سپس توپ را از زاویه ای تیز به داخل کوبید. آنتونی الانگا نفر چهارم را اضافه کرد. و در آن 20 دقیقه پایانی چیز دیگری وجود داشت، حس نادری از لطف برای این تیم بریده و بسته، مملو از موارد عجیب و غریب، افراد تحت فشار، بناهای یادبود مدیران گذشته.
در مواجهه با این مانع، یونایتد رالف، محل انشعابات و دستهها، چیزی منسجم و با روح تولید کرده بود. این زیبایی واقعی موقعیتی بود که گاهی شبیه سفر به نسخهای هیجانانگیز و عمیقاً سبک از گذشته فوتبال بود. مسائل سیستمیک، ساختارهای عجیب و غریب، دندان های تیز تجاری که این باشگاه را هدایت می کند، هر چه که باشد، بازی همچنان در لبه ها قرار می گیرد. با شروع شکوفایی سانچو، این تیم کوتاه مدت یونایتد احساس خواهد کرد که چیزی دارد که برای شتاب حرکت می کند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.